احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ 14 جدی 1392 - ۱۳ جدی ۱۳۹۲
دومین متفکر جهان(!) لب به سخن گشود و چنان سخنانِ حکیمانه و اندیشمندانهیی در باب مشکلاتِ امروز و فردای افغانستان و حلِ علمیِ آنها بر زبان راند که تاهنوز آنانی که این سخنان را شنیدهاند، در حیرتاند و آنانی که نشنیدهاند، بیصبرانه انتظار شنیدنِ دوبارۀ آنها را دارند.
در هفتۀ گذشته، اشرفغنی احمدزی نامزد ریاستجمهوری افغانستان به همراه دو معاونش ـ جنرال عبدالرشید دوستم و سرور دانش ـ در میان شماری از هواخواهانِ خود سخنانی بر زبان آورد که لازم است برخی جوانبِ آن کندوکاو شود.
اشرفغنی احمدزی که از سوی یک نهاد نامعلوم جهانی، نام دومین متفکر جهان را به خود اختصاص داده، در این سخنرانی نشان داد که فضیلت، تقوای علمی و شعور اندیشمندانه چیست و چرا او افتخار دست یافتن به چنین لقبی را داشته است!!
اگر واقعاً آقای احمدزی دومین متفکر جهان باشد، باید گفت که وای بر جهان و وای بر علم و وای بر اندیشه!! چون سخنان آقای احمدزی حتا در حد یک آدمِ بیسواد که هرگز مکتب نرفته و درس نخوانده هم قابل قبول نیست! آقای احمدزی با این سخنان نه تنها به مردم افغانستان اهانت کرد، که حتا به جهان علم و اندیشه نیز توهین بزرگی را روا داشت.
میگویند «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد». اشرفغنی احمدزی با باز کردنِ دهان و ارایۀ سخنانی چنان سخیف و کممایه، عملاً از بیمایهگی و کموزنی خود در عرصۀ دانش و اندیشه پرده برداشت. البته این بارِ نخست نیست که آقای احمدزی چنین سخنانی را بر زبان میآورد. او پیش از این، زمانی که متصدی پست برنامۀ انتقال مسوولیتها از نیروهای خارجی به افغان بود نیز سخنانی شبیه به آنچه که هفتۀ گذشته بر زبان آورد، گفته بود. او در یکی از سخنرانیهایش در هنگام انتقال مسوولیتها گفته بود که «ما حاضریم کاه بخوریم ولی نیروهای امنیتی خود را تقویت کنیم». شاید در این اظهارات، مخاطب آقای احمدزی خودش بوده، ولی معلوم نیست که چرا از ضمیر «ما» استفاده کرده بود. به هر حال، برای دانشمندان از این مسایل پیش میآید!!
باری برگردیم به سخنان حکیمانۀ دومین مغز متفکر جهان!
آقای احمدزی در این سخنرانی با لحنی جلف و بازاری، دیگر نامزدهای ریاستجمهوری را مورد خطاب قرار داد و گفت که حاضر است با آنها در ۳۴ ولایت مناظره کند. خوب است به بخشی از سخنانِ آقای احمدزی آنگونه که از زبان خودشان بیرون شد، توجه شود: «اگر مناظره میکنند، در ۳۴ ولایت بیایند که مناظره کنیم ههههههه. اگر دفتر ندارند، ما برایشان دفتر خلاص میکنیم ههههههههه. اگر اسب میخواهند، اینه جنرال صاحب دوستم برایشان اسب میدهد ههههههههه. اگر مناظره کرده نمیتوانند ههههههه بیایند بزکشی کنیم؛ جنرال صاحب دوستم با آنها بزکشی میکنند ههههههههههههههههههه.» این عینِ جملاتیست که آقای احمدزی به عنوان دومین مغز متفکر جهان در آن سخنرانی بر زبان آورد. نمیدانم بر سرِ شنوندهگانِ این سخنان چه گذشته است؛ چون من وقتی در خانه و از پردۀ تلویزیون این سخنان را میشنیدم، به جای اینکه حیرتزده شوم، دلم میخواست که زار زار به حالِ خود و جامعۀ خود بگریم. بگریم که زبان و بیانِ فردی که به اندیشمندی در این کشور شهره است تا این اندازه تُنک و بازاری است. بگریم برای همۀ کتابهای خود که در قفسۀ کتابخانهام با شنیدن این سخنان، چیزی جز ریشخند نمینمودند. بگریم به حالِ مردم بیچاره و بیپناه افغانستان که این عده ۱۳ سال است که بر گردههایشان فرمان میرانند!
خوب است به صورت مادهوار به برخی از سخنانِ آقای احمدزی پرداخته شود:
۱) نشستی که آقای احمدزی در آن شرکت ورزیده بود و سخنانی که بر زبان آورد، برای زمان آغاز مبارزاتِ انتخاباتی بود. اما پرسش اینجاست که آیا زمان مبارزات انتخاباتی آغاز شده که یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری به صورت آشکار دست به تخریب دیگران و برجسته کردنِ خود میزند؟ آنهم چه برجسته کردنی!! چرا کمیسیونهای انتخاباتی و بهویژه کمیسیون شکایات انتخاباتی در برابر چنین نشستی که از آن بوی مبارزات انتخاباتی به صورت آشکار به مشام میرسد، خاموشی اختیار کردهاند؟ آیا یک عده از نامزدهای انتخاباتی، مستثنا از دیگران هستند که هر وقت دلشان خواست برای خود کمپاین کنند؟ در این مورد حتا دیگر نامزدهای ریاستجمهوری نیز آرام نباید بنشینند و با ثبت کردن شکایت در کمیسیون شکایات انتخاباتی، نسبت به چنین وضعیتی باید واکنش نشان دهند.
۲) وقتی آقای احمدزی میگوید که اگر دیگر نامزدهای ریاستجمهوری دفتر ندارند او حاضر است برایشان دفتر باز کند، به چه معناست؟ آیا میخواهد پولهای خود را به رخ دیگران بکشد و بگوید که اگر شما پول ندارید، چرا در انتخابات شرکت کردهاید؟ از جانب دیگر، آقای احمدزی اینهمه پولهای بادآورده را از چه منبعی گرفته که میخواهد در ۳۴ ولایت برای ۱۰ نامزد دیگر انتخابات ریاستجمهوری، دفتر و امکانات بدهد؟ آیا آقای احمدزی ثابت کرده میتواند که این پولها از راه مشروع بهدست آمده و بهاصطلاح حلال است؟… آقای احمدزی از معمارانِ حکومت فعلیست و در ده سال گذشته نیز در سمتهای کلان وظیفه اجرا کرده است؛ از کجا معلوم که او پولهایی را که به رخِ دیگران میکشد، از راههای غیرقانونی بهدست نیاورده باشد؟
۳) آقای احمدزی میگوید که جنرال صاحب دوستم حاضر است برای دیگر نامزدهای ریاستجمهوری اسب بدهد و در بزکشی با آنها شرکت کند. این سخنان آیا نشانۀ نگاه تحقیرآمیزِ او نسبت به آقای دوستم نیست؟!… لحن و بیانِ آقای احمدزی نشان میداد که او به جنرال دوستم در حدِ یک ابزار نگاه میکند و ارزشی بیشتر از یک سوارکار برایش قایل نیست.
آقای احمدزی در سال ۲۰۰۹ هم نسبت به جنرال دوستم طی یک مقاله که در یکی از نشریههای انگلیسی به نشر رسید، چنین دیدگاهی را تبارز داده بود. او در آن مقاله از حامد کرزی انتقاد کرده بود که چرا در انتخابات ریاستجمهوری در کنار جنرال دوستم که به زعم وی قاتل مردم است، قرار گرفته. از جانب دیگر، این سخنان آقای احمدزی، از نوعی نگاه قبیلهییِ وی به دیگر اقوام و ملیتهای کشور حکایت دارد. آقای احمدزی آگاهانه و یا ناآگاهانه نشان میدهد که به دیگر اقوام و ملیتهای کشور، تنها در حد یک ابزار سیاسی نگاه میکند و ارزشی بیشتر از آن برایشان قایل نیست.
۴) آقای احمدزی در این سخنان، دیگر نامزدهای ریاستجمهوری را به مناظره با خود دعوت کرد، درحالیکه خود ادب سخن گفتن و مناظره را نمیداند. آیا توهین و دشنام دادن به دیگران، مناظرۀ انتخاباتی است؟ این سخنان عملاً با مقولۀ آزادی بیان در تضاد قرار دارند و باید از راههای قانونی گویندۀ آن مورد پیگرد قرار گیرد. چون در دموکراسیها، آزادی بیان و جود دارد و نه آزادی عمل. برخی کلمات و واژهگان در حد عمل قرار میگیرند و آنوقت است که دایرۀ آزادی بیان شکسته میشود. دشنام، افترا، توهین و چیزهایی از این قبیل، جزوِ آزادی بیان نیستند و در دایرۀ آزادی عمل قرار میگیرند. آقای احمدزی حتا چنین معیارهایی را نمیداند و آنوقت از دیگران میخواهد که با او به مناظره بپردازند. من از آقای احمدزی که اینقدر بر چیزفهمی خود غره است، میپرسم که روی چه مسایلی و با چه دستاوردهایی میخواهد با دیگران مناظره کند؟
کارنامۀ آقای احمدزی را در دولت آقای کرزی از هر طرف که بخوانیم، کارنامهیی ناکام و شکستخورده است. آقای احمدزی زمانی که وزیر مالیه و بعد رییس دانشگاه کابل و بعدتر رییس کمیسیون برنامۀ انتقال مسوولیتها بود، نشان داد که چهقدر با فوتوفنهای کشورداری و مدیریت آشناست. او آدمِ بیمار و شکستخوردهیی است که حتا در حد یک نویسندۀ پاورقینویس روزنامههای انگلیسیزبانِ جهان هم تبارز نداشته است. من از آقای احمدزی میپرسم که: شما با این اوصاف، چهگونه لقب دومین متفکر جهان را یدک میکشید؟ چند کتاب و چند رسالۀ تحقیقی از شما به نشر رسیده و این نوشتهها چه تأثیری در جهانِ فکر و اندیشه بهجا گذاشته است؟ در جهانی که افرادی چون اسلاوی ژیژک فیلسوف بزرگ را ـ که آقای احمدزی به گَردش هم نمیرسد ـ اندیشمند و متفکر نمیدانند، او با چه توشهیی این لقب را از آنِ خود کرده است؟!!
در ضمن میخواهم به همۀ نامزدهای ریاستجمهوری افغانستان توصیه کنم که از مناظره با چنین فردی که ادبِ سخن گفتن را نمیداند، بپرهیزند. چون هتک حرمت و هوچیگری، یک چیز است و مناظره و گفتن سخنانِ سنجیده و معقول، چیزی دیگر. چنانکه سعدی بزرگ توصیه میکند که: دلایل قوی باید و معنوی / نه رگهای گردن به حجت قوی. آقای احمدزی اگر حرفی برای گفتن دارد، میتواند با زبان استدلال و منطق بیان کند و نه با مسخرهگی و حرف رکیک حواله کردن به نشانی دیگران.
در پایان میخواهم گلایهیی از جنرال دوستم هم داشته باشم که با گفتن برخی سخنان، روحیۀ تساهل و دیگرپذیری را زیر سوال برد. بدون شک او در گفتن این سخنان چندان مقصر نیست؛ زیرا کسانی که از او خواسته بودند این سخنان را بگوید، اهداف دیگری را دنبال میکنند که هرگز با آرزوهای جنرال دوستم همخوانی ندارند.
Comments are closed.