احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمد حسینزاده/ 14 دلو 1392 - ۱۳ دلو ۱۳۹۲
بخش دوم و پایانی
کتاب «جامعۀ فیودالی»، اثر مارک بلوخ و یکی از شناختهشدهترین کتابهای مکتبِ آنال در سطح جهان است که به فارسی نیز ترجمه شده است. علت ذکر ویژه از این کتاب در اینجا بدان سبب است که بلوخ در این کتاب موضوعی را مورد بررسی قرار میدهد که میتوان آن را به عنوان یک کتابِ جامعهشناسیِ تاریخی نیز قلمداد کرد. کتاب «جامعۀ فیودالی» دو بخش دارد. بخش اول با عنوان «رشد پیوندهای وابستهگی»، به انسجام اجتماعی میپردازد و بخش دوم با عنوان «طبقات اجتماعی و سازمان سیاسی»، ساخت اجتماعی و نیروهای تغییر اجتماعی را برمیشمارد.
بلوخ در «جامعۀ فیودالی» میکوشد تا «علاوه بر شناخت اجتماع فیودالی، چهگونهگیِ روند رشد و تحول تبدیل و تغییر طبقات اجتماعی این جامعه را در بستر تاریخیاش مشخص کند؛ اینکه چهگونه راه ظهور طبقۀ نوین بورژوازی همراه شد؛ چهگونه احیا و تجدید حیات حاکمیتِ دولت و قدرت مرکزی صورت گرفت و جامعۀ فیودالی در چه مسیری به سوی انحطاط گرایید. در حقیقت به دنبال آن است که نشان دهد جامعۀ فیودالی چهگونه تولد یافت، چهگونه به اوج رسید و چهگونه رو به زوال نهاد.»(بهرامی،۱۳۸۶؛۷۱)
دیگر کتاب ارزنده و جهانی مکتب آنال، مجموعۀ سهجلدی اثر فرنان برودل با عنوان «تمدنهای مادی، اقتصادها و سرمایهداری» است. بخش اولِ این کتاب با عنوان «سرمایهداری و حیات مادی» به فارسی نیز ترجمه شده است. مسالۀ اصلی برودل در این مجموعه، چهگونهگی گذار از جامعۀ ایستای کشاورزی به دنیای جدید که اغلب از آن با عنوان سرمایهداری یاد میکنیـم، است. او همانند وبر زمینههای ظهور سرمایه داری را در تمدنهای مختلف مورد بررسی قرار میدهد اما با روشی دقیقتر و با اشرافی بیشتر بر وجوه تاریخی. به علاوه، گسـترۀ زمانی مورد بررسی برودل بسیار بیشتر از دورهیی است که وبر مورد بررسی قرار میدهد. وبر بیشتر به تفسیر اسناد اکتفا میکند اما برودل ویژهگیهای مادی و جغرافیایی گستردهیی را در تحلیل خود به خدمت میگیرد. همچنین برودل همزیستی همزمانِ الگوهای اقتصاد کشاورزی، تجارت سنتی و سرمایهداری را در کنار هم نشان میدهد و معتقد به گسستی ناگهانی حتا در غرب نیست.
سه مفهوم کلیدی که این کتاب را شکل دادهاند «حیات مادی»، «حیات اقتصادی» و «سرمایهداری» است. برودل در اشاره به «حیات مادی» آن بخش از زندهگی انسان را مورد نظر دارد که بیشتر عادات و زندهگی روزمره نامیده میشوند؛ آن جنبههایی از زندهگی که بدون اینکه ما از وجودشان آگاه باشیم کنترلمان میکنند. اعمال موروثی و بیشمار که بینظم و ترتیب روی هم انباشته شده و تا همین امروز به طور مسـتمر تکرار شدهاند. اعمال، انگیزهها و الگوهای عملی که گاه به دیرینهترین تاریخ نوع بشر برمیگردند. در واقع بخش ناخودآگاه تاریخ بشر یعنی تاریخ همۀ انسانهای فراموش شدۀ تاریخ. «داستان ناگفته و نیمهفراموششدۀ مردمان و واقعیتهای جان سختی که فوقالعاده پُراهمیت بودند اما صدایی نداشتند.»(برودل، ۱۳۷۲؛۱۲ و ۱۳۸۰؛۶ ۴۴)
برودل «حیات اقتصادی» و «سرمایهداری» را بخش دوم اثر خود میداند و در مورد این بخش میگوید: «به پیروزمندان و ساختار حیات اقتصادی، به دستاوردهای فنون سرمایهداری و تجددی خواهیم پرداخت که غالباً غافلگیرکننده بوده است، زیرا نه تنها از سیر وقایع پیشتر میرفت بلکه گاهی، هرچند به ندرت، حتا از امکانات پذیرفته شده هم جلوتر میافتاد.»(برودل،۱۳۷۲؛۱۲)
برودل «حیات اقتصادی» را مربوط به انسانهایی میداند که «از مرز ورود به بازار ابتدایی بگذرد»:
«هر چیز خارج از بازار صرفاً «ارزش مصرفی» دارد، هر چیز که از دروازۀ تنگ به درون محل بازار راه یابد، «ارزش مبادلهیی» کسب میکند. در آنچه من حیات اقتصادی نامیدهام تا در تضاد با حیات مادی قرارش دهم و در ضمن از سرمایهداری متمایزش سازم، فرد، یا «واسطه» فقط وقتی به حساب میآید که از مرزِ ورود به بازار ابتدایی بگذرد.»(برودل،۱۳۸۰؛۵۴)
برودل سرمایهداری را وضعیتی از بازار میداند که بازار شفافیت خود را از دست میدهد. بازار سرمایهداری با بازار سنتی که قیمت تولید کالا، سهم واسطه و قیمت فروش مشخص است، تفاوت اساسی دارد. در بازار سرمایهداری این واسطه است که بسیار مهم میشود. قیمت خرید و قیمت فروش را واسطه تعیین میکند و فقط دلال از شرایط واقعی بازار خبر دارد. در بازار سرمایهداری زنجیرهیی از دلالها به پشتوانۀ پولی که در اختیار دارند، بیشترین سود را به خود اختصاص میدهند. پیامد این شکل از بازار گسترش مبادلات بینالمللی و البته ظهور تجار بزرگ بود.(برودل،۱۳۸۰؛۷۸ ۶۸)
تصویر برودل از سرمایهداری، متفاوت از تصویری است که ماکس وبر ارایه میدهد اما مهمترین تفاوت در آن است که برودل همانطور که همچنان تداوم «حیات مادی» را در دنیای توسعهیافتۀ امروز و در کنار سرمایهداری نشان میدهد. نمونههایی از سرمایهداری را در قرون وسطا و در تمدن اسلامی و تا حدودی در هند نشان میدهد. با این حال، برودل دورۀ زمانی مطالعۀ خود را سالهای ۱۸۰۰ ـ ۱۴۰۰ انتخاب میکند تا چهگونهگی گسترش و تفوقِ همهجانبۀ سرمایهداری را نشان دهد.
در ذکر تاریخچۀ مکتب آنال، اشخاص و کتابهایی را که در بالا از آنها نام بردیم، نسل اول و دوم مکتب آنال برمیشمارند. هانری بِر را از پیشگامان و زمینهسازان اندیشۀ آنال میدانند. لوسین فوِر و مارک بلوخ را متعلق به نسل اول آنال و فرنان برودل را متعلق به نسل دوم معرفی میکنند. رهبران نسل سوم آنال علایق متعددی را در این مکتب دامن زدند. در دهههای اخیر پنج گرایش عمده در مکتب آنال قابل تشخیص بوده است(پیران،۱۳۷۲):
۱ـ مطالعاتی مربوط به تاریخ روستایی و تاریخ محلی بر پایۀ پژوهشهای جغرافیایی و منطقهیی
۲ـ بررسیهایی در تاریخ اقتصادی، جمعیتشناختی و جغرافیایی از طریق تجزیه و تحلیلهای کمی هدایت شده توسط نظریه و در جهت اثبات آن نظریهها
۳ـ مطالعات انسانشناختی فرهنگهای غیر اروپایی در افریقا، آسیا و امریکای لاتین
۴ـ پژوهشهای مربوط به زندهگی روزمره در گسترۀ تاریخ و توجه به عادات و الگوهای زندهگی به ویژه آداب مربوط به غذا خوردن؛ چه از نظر زیستشناختی و چه از نظر رفتارهای اجتماعی
۵ـ تحقیقاتی در زمینۀ دیدگاهها و جهانبینیها با تأکید بر تفکرات جمعی، شعور عمومی، فلکلور و تجزیه و تحلیل ساختاری اسطورهها و افسانهها.
از میان رهبران نسل سوم آنال مارک فرو، ژاک لوگوف و ژاک برگ سبب تقویت انسانشناسی و قومشناسی در مقالات «آنال» شدهاند.(پیران،۱۳۷۲ و بهرامی،۱۳۸۶؛۸ ۱۰۷)
منابع:
اسملسر، نیل.جی ۱۳۷۶ جامعهشناسی اقتصادی، ترجمۀ محسن کلاهچی، انتشارات کویر
بهرامی، روحالله ۱۳۸۶ «مکتب آنال، جامعیت فکر تاریخنگاری»، انتشارات نوید شیراز
برودل، فرنان ۱۳۷۲ «سرمایهداری و حیات مادی»، ترجمۀ بهزاد باشی، نشر نی
برودل، فرنان ۱۳۸۰ «بازنگری در تمدن مادی و سرمایهداری»، ترجمۀ فیروزه مهاجر، نشر دیگر
پیران، پرویز ۱۳۷۲ مقدمه بر «سرمایهداری و حیات مادی»، ترجمۀ بهزاد باشی، نشر نی
جهانگرد، نسرین ۱۳۷۸ «مکتب آنال، روش تحقیق در تاریخ و تاریخنگاری»، انتشارات جامی
Comments are closed.