احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:داكتر محمدخالد نسيمي - ۲۰ سنبله ۱۳۹۱
برای نمونه، در ایالات متحدۀ امریکا، تلویزیون آموزشی ITV Instructional Television و در انگلستان ETV Educational Television خوانده میشود. در امریکا طی سالهای ۱۹۶۵ – ۱۹۷۰ بیش از بیش متوجه فرق بین ITV و ETV شدند؛ خواه از آنتن پخش شود یا غیر آن، برای این برنامهها، اهدافی درسی مرحلهیی و متناسب با رشد و پیشرفت تحصیلی یادگیرنده در نظر گرفته شد. از تلویزیون درسی در بسیاری از دروس و به صورت تدریس مستقیم استفاده میشد. خواه به عنوان جانشین درس یا مکمل آن.
با انتشار گزارش کمیسیون کارنگری در مورد تلویزیون آموزشی، از قوت کلمۀ آموزشی کاسته شد و به تدریج تلویزیون عمومی، جای آن گرفت. سازمانهایی که عنوان آموزشی را یدک میکشیدند، به تلویزیون عمومی تغییر نام داد، که کارکردهای آن عبارت از امور عمومی، فرهنگ و آموزش پیش از مکتب، مکتب و بعد از مکتب بود. یکی از نتایج این تغییر نام و کارکرد این بود که تلویزیون آموزشی، بیشتر متوجه عموم شد تا مکاتب.
امروزه برنامههای آموزشی رسمی تلویزیون در امریکا را برنامههای درسی و برنامههای غیررسمی تلویزیون را برنامههای آموزشی یا حتا برنامۀ عمومی میخوانند. در اروپا کلیۀ این برنامهها را اصطلاحاً Educational و نوع دوم را Educative مینامند که اصطلاح نخست را آموزشی و اصطلاح دوم را فرهنگ پخش میتوان ترجمه کرد. در جاپان نیز تنها سازمان رادیو ـ تلویزیون سراسری و غیر انتفاعی کشور یعنی I.N.H.K تاکید بر اجرای هرچه بهتر و پربارتر برنامههای آموزشی و فرهنگی گذاشته است. برنامههای آموزشی و فرهنگی این سازمان، شامل انواع برنامههای درسی خاص مدارس برای دستیابی به نتایج آموزش مستقیم، برنامههای ویژه برای معلولان، تدریس زبانهای خارجی، آموزش خردسالان، آموزش انواع مهارتها و برنامههای فرهنگی و علمی عموم مردم است.
تأکید بر مضمون فرهنگی آموزش، نتیجۀ تغییر نگرش نسبت به مسالۀ آموزش است که حیات فرد را به طور کلی، یک فرایند مداوم یادگیری میداند. این نگرش، در شیوۀ برخورد با برنامههای آموزش رادیو و تلویزیون نیز تأثیر داشته است که احتمالاً باعث دشواری تعریف چنین برنامههایی شده است(همۀ برنامههای رادیو و تلویزیون عملاً توان آموزشی دارند؛ زیرا حاوی پیامهای پربار فرهنگی به معنای وسیع کلمه هستند)؛ وانگهی سیر پیشرفت تکنولوژی این دو رسانه و رسانههای خویشاوند آن نیز موجب گسترش بُرد و تنوع کارکرد آموزش آنها شده است. بنابراین، اشتباه خواهد بود اگر امروزه تعریف تلویزیون آموزشی را منحصر به آن دسته از برنامههای تلویزیونی کنیم که در قالب نظام آموزش رسمی میگنجد و بس.۶:ص۸۶
ممکن است برنامهیی به صورت تدریسِ مستقیم باشد و در وضعیتی رسمی نظیر صنف درس یا در وضعیتی غیررسمی برای نمونه در خانه پخش شود. همچنین ممکن است برنامهیی هم به صورت آموزش غیرمستقیم باشد و در وضعیتی رسمی پخش شود که هدف از آن، کمک به امر تدریس معلمان و تسهیل روند یادگیری است. بنابرین، فعالیتهای آموزش درسی تلویزیون را میتوان شامل برنامههایی دانست که اولاً هدف آن آموزش مستقیم یا غیرمستقیم باشد؛ ثانیاً این آموزشها هم به شکل رسمی و هم به صورت غیررسمی انجام گیرد.
افزون بر اینها، یونسکو چهار ویژهگی عمده نیز برای برنامههای آموزشی رادیو تلویزیون قایل شده است که عبارتاند از:
۱٫ برنامههایی که به صورت مجموعۀ متوالیاند تا به یادگیری تزایدی کمک کند.
۲٫ طراحی و برنامهریزی آنها مشخصاً با کمک مشاوران آموزش صورت میگیرد.
۳٫ این برنامهها معمولاً با دیگر انواع مواد آموزشی همچون متون درسی و راهنمای مطالعاتی همراه است.
۴٫ استفاده از برنامهها توسط معلم و شاگرد به نوعی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
بدین ترتیب، رادیو ـ تلویزیون، به شکل گستردهیی عموم مردم و سراسر زندهگی آنها را در بر میگیرد. رادیو و تلویزیون میتوانند در کنار برنامههای درسی، برنامههایی نیز برای ارتقای سطح دانستنیها و معلومات عموم و اعتلای سطح دانش فنی و مهارت قشرهای معینی از جامعه و تشویق ذوق هنری آنها پخش کنند که همان نقش و رسالت فرهنگی این دو رسانه است.
Comments are closed.