گزارشگر:29 دلو 1392 - ۲۸ دلو ۱۳۹۲
شواهد نشاندهندۀ این است که مرگْ پایان کار نیست. آلبرت انشتین، پس از مرگ دوست قدیمیاش گفت: «در حال حاضر دوست قدیمیام از این دنیای عجیبوغریب، کمی زودتر از من، رخت بربسته است. این چیز بدی نیست. افرادی مانند ما میدانند که تمایز بین گذشته و حال و آینده است که یک توهمِ سرسختانۀ ماندگار را بهوجود میآورد.»
روش کلاسیکِ تفکرِ ما بر این باور است که جهان دارای وجود عینی مستقل از ناظر است. اما فهرستی از آزمایشها نشاندهندۀ مخالفت با این موضوع است. ما فکر میکنیم که زندهگی، فعالیتِ کاربن و ترکیبات دیگر مولکولهاست؛ مدتی زندهگی میکنیم و بعد از آن در زمین میپوسیم. ما مرگ را باور کردهایم؛ چون به ما چنین آموخته شده است. در ضمن، ما همواره در زندهگی با بدنِ خود درگیر هستیم و میدانیم که این بدن زمانی میمیرد.
ولی بیوسنتریسم، نظریهیی جدید در مورد هستی، به ما میگوید که مرگْ پایان ماجرا نیست. شگفتانگیز اینجاست که اگر ما زندهگی و آگاهی را با هم ادغام کنیم و آنها را به چالش بگیریم، آنگاه میتوانیم برخی از بزرگترین معماهای دانش را توضیح دهیم. برای نمونه: برایمان روشن میگردد که چرا زمان و مکان و خواص ماده، به مدیریت نیاز دارد؛ همچنین، روشن میشود که چرا قوانین، نیروها و ثبات جهان هستی کاملاً پیچیده و برای وجود زندهگی تنظیم شده است.
تا هنگامی که ما ارتباط جهان درونی و بیرونیمان را به رسمیت نشناسیم، تلاش برای درک واقعیت بینتیجه خواهد بود. هوای بیرون را در نظر بگیرید؛ همانگونه که میبینید، آسمان آبی است، ولی سلولهای مغز شما میتوانند تغییر کنند، به طوری که آسمان سبز یا قرمز به نظر برسد. در واقع، با کمی مهندسی ژنتیک به روی سلولهای مغزمان، ما میتوانیم هر چیز قرمزی را صدادار کنیم و یا حتا، میل به جفتگیری با پرندهگان را داشته باشیم! شما فکر میکنید که بیرون روشن است، ولی با کمی تغییر در مغز، بیرون میتواند تاریک به نظر برسد. یا فکر میکنید که هوا گرم و مرطوب است، در حالی که یک قورباغۀ گرمسیری همین هوا را سرد و خشک احساس میکند. این منطق، تقریباً در همه چیز صادق است. آنچه که ما مشاهده میکنیم، میتواند بدون آگاهی ما وجود خارجی نداشته باشد.
ما همه چیز را از طریق مغز خود احساس میکنیم. چشمان شما، دروازۀ ورود به دنیا نیستند. هر چیزی که در حال حاضر میبینید و تجربه میکنید، حتا اندام شما، مملو از اطلاعاتی هستند که در ذهن شما در حال روی دادن است. بر اساس نظریۀ بیوسنتریسم؛ زمان و مکان، اشیای سرد و سختی نیستند که ما فکر میکنیم. دستان خود را در هوا تکان دهید، گویا که همهچیز را از خود دور میکنید، چه چیزی باقی میماند؟ هیچ چیز! همین امر برای زمان نیز صادق است. زمان و مکان فقط ابزار قرار دادن و چیدن همهچیز در کنار هم هستند.
در اینجا شما را با آزمایش دو شکاف آشنا میکنیم. هنگامی که دانشمندان مشغول به تماشای گذرِ یک ذره از درونِ دو شکاف و برخورد به یک مانع بودند، آن ذره مانند یک گلوله از یک شکاف به شکاف دیگر میرفت. اما اگر آن را تماشا نمیکردند، همان ذره مانند یک موج حرکت میکرد و میتوانست همزمان از دو شکاف عبور کند. حال چهگونه است که یک ذره میتواند رفتاری دوگانه داشته باشد، رفتاری که بستهگی به تماشا کردن یا تماشا نکردن ناظر داشته باشد. پاسخ ساده است؛ واقعیت یک روند است که شامل آگاهی ماست.
برگردان: فرشاد سجادی
منبع:
www.robertlanzabiocentrism.com/is-death-an-illusion-evidence-suggests-death-isnt-the-end
Comments are closed.