احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:فرید زکریا - تایم/ 29 دلو 1392 - ۲۸ دلو ۱۳۹۲
آیا حامد کرزی عقلانیت خود را از دست داده است؟ در ظاهر، رییسجمهور افغانستان حرفهای عجیب، جنجالی و متناقضی میزند. طی سال گذشته، او از ایالات متحده انتقاد کرده، هرگونه فایده احتمالی حضور امریکا در افغانستان را زیر سوال برده، از امضای معاهده امنیتی امریکا-افغانستان امتناع ورزیده و اعضای طالبان را برادران خود خوانده است. هفته گذشته نیویورک تایمز افشا کرد که او با طالبان مذاکرات مخفی داشته است. واقعاً در فکر کرزی چه میگذرد؟
شاید کرزی به سرنوشت یکی از روسای جمهور پیشین خود میاندیشد. در سال ۱۹۸۹ ارتش اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان خارج شد. داکتر نجیبالله، رییسجمهوری که مورد حمایت شوروی بود، در قدرت ماند، اما در مدت چند ماه یک جنگ داخلی تمام عیار آغاز شد و او را مجبور کرد تا پناهجوی یکی از اردوگاههای سازمان ملل شود. در سال ۱۹۹۶، طالبان به کابل یورش بردند، نجیبالله را دستگیر کردند، او را دست نشانده خارجیها خواندند، شکنجهاش کردند، در خیابانها روی زمین کشاندند و در نهایت از یک تابلو راهنمایی و رانندهگی حلق آویزش کردند. طالبان با برادر نجیب الله نیز همین کار را کردند.
آن سال، برههیی از تاریخ افغانستان تکرار میشد که البته کرزی هم آن را خوب میشناسد. بریتانیاییها در تهاجم خود به افغانستان در قرن ۱۹ یک مهره دست نشانده محلی به نام شاه شجاع را روی کار آوردند. شاه شجاع پس از خروج بریتانیا، به قتل رسید. در واقع، همانطور که تاریخ شناس مشهور ویلیام دالریمپل اشاره کرده است، کرزی از همان قبیلهیی میآید که شاه شجاع آمده بود. خاستگاه طالبان نیز همان قبیلهیی است که شاه شجاع را در سال ۱۸۴۲ سرنگون کرد.
البته بین زمان گذشته و حال، تفاوتهای مهم زیادی وجود دارد. اما کرزی احتمالاً به چشم انداز ژئوپلیتیکی مینگرد که در حال ظهور است. امریکا، خسته از این جنگ طولانی، فقط صحبت از این میکند که قصد دارد بخش کوچکی از نیروهای خود را، آن هم عمدتاً برای اهداف آموزشی، در افغانستان نگه دارد. طالبان کماکان به تصرف تعداد زیادی از پناهگاههای خود در مناطق حساس کشور ادامه میدهد. پاکستان هم به حمایت از مذاکرات با طالبان ادامه میدهد و احتمالاً پس از خروج امریکا از افغانستان، اسلام آباد تلاش خواهد کرد این خلاء قدرت ایجاد شده را پر کند.
شاید کرزی در مذاکرات خود با واشنگتن به یک نوع ریسک و رجزخوانی سیاسی دست زده باشد، اما این احتمال هم وجود دارد که او به فکر هدایت افغانستان در دوران پس از امریکا باشد. اگرچه احتمالاً شماری از نیروهای امریکایی در افغانستان باقی خواهند ماند و بخشی از کمکهای مالی واشنگتن نیز استمرار خواهد یافت، اما باید این حقیقت را پذیرفت که افغانستان در سال ۲۰۱۵، بسیار متفاوت با کشوری خواهد بود که امروز به نظر میرسد.
برای درک بهتر، بیایید به این آمارها و اطلاعات که از کتاب در شرف انتشار «از جبهه جنگ تا جبهه تدارکات» نوشته پل برینکلی استخراج شده، نگاهی بیاندازیم:
در سال ۲۰۰۹، تولید ناخالص داخلی اسمی افغانستان، ۱۰ میلیارد دالر بود. ۶۰ درصد از این رقم را کمکهای خارجی تشکیل میداد. ۳۰ درصد آن هم ناشی از کشت خشخاش و تولید و صادرات غیررسمی و زیرزمینی هروئین بود. فقط ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی اسمی کشور، یعنی معادل یک میلیارد دالر برگرفته از فعالیتهای مشروع و پایدار و خودکفای اقتصادی بود. در همان سال، ارتش امریکا چهار میلیارد دالر در ماه هزینه کرد تا از کشوری محافظت کند که خروجی اقتصادی سالانه واقعی آن، فقط یک میلیارد دالر بود.
اخیراً خود برینکلی به من گفت: «کابل استعارهیی از کل کشور است. مساحت این شهر فقط برای سکونت ۵۰۰ هزار نفر گنجایش دارد. اما جمعیت آن امروز به ۸ میلیون نفر رسیده است. این سیل جمعیت با جریان انبوهی از پول خارجی – نظامی و غیرنظامی- به کابل سرازیر شده است. اما حالا میشنویم که بخش زیادی از این کمکهای مالی قرار است متوقف شود. آن موقع چه خواهد شد؟»
برینکلی برای ایجاد چند کمپانی در عراق و افغانستان برای پنتاگون کار کرده و به این نتیجه رسیده است که مهمترین کار در هر دو کشور، تشکیل یک اقتصاد خودکفاست؛ کاری که ایالات متحده توجه اندکی به آن داشته است.
برینکلی برای من توضیح داد: «تمرکز ما در عراق و افغانستان، روی سیاست و برگزاری انتخابات بود. ما فکر میکردیم با رو به راهشدن اوضاع سیاسی، اقتصاد به طور طبیعی شکوفا میشود. اما چنین چیزی ممکن نیست. ما اول باید یک اقتصاد خودکفا را بسازیم و بعد منتظر بنشینیم تا اوضاع سیاسی سر و سامان یابد.»
با این که یکی از پروژههای برینکلی نقشه برداری از ثروتهای معدنی افغانستان – به برآورد برینکلی چیزی در حدود یک تریلیون دالر- بوده، ولی او نسبت به چشمانداز و آینده این کشور خوشبین نیست.
برینکلی می گوید: «بدون مدیریت و ساختارهای مناسب، افغانستان تبدیل به کنگو خواهد شد.» او معتقد است افغانستان برای ساختن یک اقتصاد خودکفا، به سه یا چهار سال ثبات سیاسی نیاز دارد. در عین حال، شرایط و فضای ملی در داخل کشور رو به وخامت است.
برینکلی در کتاب خود می نویسد: «تصور کنید در کشوری زندهگی میکنید که دولت ملی آن، تماما به کمکها و موقوفات خیریه وابسته است. آیا شما به آن دولت احترام میگذارید؟… آیا فرض را بر این نمیگذارید که آنها دست نشاندههای همان اعطاکنندهگان کمکهای خیریه هستند؟»
حامد کرزی، زمانی که مشغول طراحی و تدوین دور بعدی حملات پرخاشگرانه خود علیه امریکاست، احتمالا به همین پرسشها میاندیشد.
Comments are closed.