احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ حوت ۱۳۹۲
بامداد روز گذشته، دهها طالبِ مسلح به ولسوالی غازیآباد ولایتِ کنر حمله کردند و یکی از پادگانهای ارتشِ افغانستان را آماج گلوله قرار دادند.
بر اساس گزارش منابع رسمی، در این حمله ۲۰ تن از سربازانِ ارتش کشور شهید شدهاند و هشت سرباز دیگر نیز به اسارت طالبان درآمدهاند. ارگ ریاستجمهوری تا کنون در پیوند به این رویداد خونین، اعلام موضع نکرده است و آقای کرزی تنها سفر خود به سریلانکا را در پی این رویداد، لغو کرده و نیز دستور تحقیق پیرامونِ این موضوع را صادر کرده است.
هرچند رویداد غازیآباد، نخستین و آخرین حملۀ مرگبار طالبان نیست؛ اما این حمله طی چند ماه اخیر بیسابقهترین و خونینترین جنایتِ آن گروه شمرده میشود که به نظر میرسد فصلِ جدیدی از جنایتکاریهای طالبان را نوید میدهد.
۲۰ تن از سربازان دلیر کشور در حالی شهید میشوند که پافشاریهای رییسجمهور کرزی بر ادامۀ گفتوگوهای صلح، تشدید یافته و در آستانۀ انتخابات حتا بسیاری از نامزدان را نیز با خود همراه ساخته است. بنابراین، بسیاری از گروههای تحت پیگرد از جمله حزب اسلامیِ شاخۀ حکمتیار و نیز طالبان، از یکسو مطالبات سیاسیشان را از راههای دموکراتیک نظیر انتخابات دنبال میکنند، و از سوی دیگر با کشتن سربازان ارتش و افراد غیرملکی سعی دارند چتر ارعابشان را بر مردم بگسترانند.
در چند سال پسین، طالبان هرگز از خشونت دست نکشیدهاند و سوگمندانه هر قدر که خشونتِ آن گروه بیشتر شده، به همان اندازه حکومت افغانستان به تضرعِ بیشتر رو آورده است. دلایل این رفتار رییسجمهور بارها بیان شده، ولی تنها نتیجهیی که از این رفتار بهدست آمده، همانا ایجاد نوعی دوگانهگیِ ارزشی میان مردم و نهادهای امنیتی بوده است.
کمتر از فاجعه نیست وقتی یک سرباز ارتش با تمام قوت و تا آخرین قطرۀ خونِ خود در برابر طالب میایسـتد و از حاکمیت دفاع میکند، ولی حکومت با طرح گفتوگو با طالبان، خونِ آن سرباز را نادیده میگیرد و زحماتش را با هیچ معامله میکند! مأموران امنیتی ماهها تلاش میکنند تا یک گروه انتحاری را کشف و دستگیر کنند؛ اما وقتی این کار انجام میپذیرد، رییسجمهور آنها را بهیکباره رها میکند و تمام انگیزه و تعهدی را که یک مأمور امنیتی به حاکمیت قانون دارد، ضربِ صفر میسازد. اینگونه است که ارزشهای دوگانه خلق میشوند و انرژی و روحیۀ ارگانهای امنیتی پایین میآید؛ طوری که دیگر در برابر حرکاتِ خشونتبار طالبان و گروههای همسو با آنان، واکنشی نشان نمیدهند.
این احتمال وجود دارد که یکی از دلایل کشته شدنِ سربازان ارتش در ولسوالی غازیآباد، همین مسأله (سیاستِ طالبنوازی حکومت) باشد. بنابراین، دو نکته را میتوان از فاجعۀ ولایت کنر استنباط کرد.
نخست اینکه روحیۀ مبارزه در برابر طالبان در میان نیروهای دولتی، به صفر تقرب یافته و کمتر انگیزهیی وجود دارد تا با اتکا بر آن، به مصافِ دشمنی بروند که همواره مورد عنایتِ شخصِ رییسجمهور قرار میگیرند. طالبان درست زمانی که کشور در آستانۀ انتخابات قرار دارد، حملاتشان را بیشتر و شدیدتر ساختهاند و حکومت از مهار حملاتِ آنها عاجز است. به یقین که چنین وضعی، روی انتخابات تأثیر بسیار نامطلوبی خواهد گذاشت.
نکتۀ دیگر، عدم تجهیز، تسلیح و تربیتِ درستِ نیروهای امنیتی کشور است که همین قضیۀ کنر مینمایاند که سربازان ارتش و سایر ارگانهای امنیتی، بهسادهگی میتوانند کشته و اسیر شوند. طی این سالها کمکهای هنگفتی به افغانستان سرازیر شد، اما به یمن فساد گسترده و ناتوانی حکومتِ آقای کرزی، همه به باد فنا رفتند و دولت آقای کرزی نتوانست ارگانهای امنیتی کشور را به صورت شایان تجهیز، تسلیح و تربیت کند.
به هر رو، این دو نکته میراث شومیست که از آقای کرزی برای دولتِ آینده به یادگار میماند. و اگر دولت آینده نیز ـ آنگونه که برخی از نامزدان بهخاطر جمع کردن رای، سیاستِ مصالحه با طالبان را پیشه کردهاند ـ جا پای قدمهای آقای کرزی بگذارد، مسلماً وضعیت ناگوارِ کنونی دوام و قوام پیـدا خواهد کرد.
Comments are closed.