احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 24 جدی 1396 - ۲۳ جدی ۱۳۹۶
بخش نخسـت/
◄نویسنده: نیکولاس کَر
◄برگردان: جمیل شیرزاد
◄نشرشده در مجلۀ اتلانتیک، شماره جولای/اگست ۲۰۰۸
در فلم سفر فضایی به کارگردانی ستانلی کیوبریک که در سال ۲۰۰۱ ساخته شده است، یک صحنه است که در آن سفینۀ فضایی که توسط یک برنامۀ کمپیوتری رهنمایی میشود برای کاراکترِ محوری، خطر بزرگی ایجاد میکند و قهرمان، چارۀ کار را در قطع حسگرها، رابطهای هوش مصنوعی کمپیوتر و اختلال برنامههای کمپیوتر میبیند و در میان تضرعهای این اَبَرکمپیوتر، او به این کار اقدام میکند درحالیکه کمپیوتر پیوسته تکرار میکند: «این کار را نکن، من دارم زوالِ هوشم را احساس میکنم!»
این زوالِ هوش را من نیز احساس میکنم. طی چند سال پسین پیوسته احساس میکنم کسی یا چیزی دارد بافتهای مغزم را مغشوش میکند. برای توصیف این حالت، زوال واژهیی درست نخواهد بود، اما تا جایی که من میتوانم بگویم ذهنم دستخوش تغییر میشود. در گذشته، غرق شدن در یک کتاب یا یک مقالۀ طولانی برایم آسان بود؛ ذهنم با روایتِ کتاب یا تسلسل مواضع و استدلالهای موجود در متن، درگیر میشد و ساعتها را در ادامۀ دامنههای پیچ درپیچ نثرِ کتابها راه میرفتم. اما حالا دیگر چنان امری بهندرت اتفاق میافتد. حالا پس از خواندن دو یا سه صفحۀ یک کتاب تمرکزِ ذهنم بههم میخورد و یا بیاراده کار میکند. بیقرار میشوم، سررشتۀ روایت و یا اصلِ استدلالِ متن، از کفم در میرود و به جستوجوی کارِ دیگری میپردازم. احساس میکنم گویا تمام مدتِ مطالعه، تلاشِ من این است که ذهنِ سرکش و متمردِ خود را بار بار به متن باز برگردانم. مطالعۀ ژرف که روزگاری برایم بسیار طبیعی بود، حالا به یک نزاعِ تمامعیار تبدیل شده است.
فکر کنم عاملِ این تمرکزگریزی را بهخوبی میشناسم. برای بیشتر از یک دهه، من بیشترین وقتِ خود را در انترنت برای جستوجو، ویبگردی و گاهی افزودن معلومات به پایگاه معلوماتی انترنت، سپری کردهام. به حیث یک نویسنده، وبسایتهای انترنتی هدیۀ الهی برای من بودند. پژوهشهایی که انجام آنها در گذشته نیازمندِ روزها ماندن در میان انبوه کتابهای کتابخانهها بود، امروزه به مدد انترنت طی چند دقیقه انجام میشود. چند دقیقه جستوجو در جستوجوگرِ گوگل و چند بار کلیک کردن بالای لینکها را دربر میگرفت تا بتوانم اطلاعات تازه و نقلِ قولهای مفیدی را که به دنبالشان بودم، به دست بیاورم. حتا وقتیکه کار نمیکنم، حتما به ویبسایتهای مختلف سر میزنم، اطلاعاتِ ویبسایتهای مختلف را میخوانم، ایمیل مینویسم، سرخطِ نوشتههای وبلاگها را مرور میکنم، ویدیو تماشا میکنم، نسخههای صوتی برنامهها را میشنوم و یا هم از لینکی به لینکِ دیگر میروم، حتا پانویسهای پسند شده را نیز مرور میکنم. افزون بر اینها، تبلیغاتِ زیادی خواسته نخواسته در انترنت حضورِ قاطع دارند و سایتهایی نیز وجود دارند که باید دیده شوند.
انترنت برای من و دیگر استفادهکنندگان، به یک واسطۀ جهانی یا مجرایی تبدیل شده است که اکثر معلومات ذهنِ ما اعم از دیداری و شنیداری از طریق آن ارایه میشود. فایدههای زیادی در دسترسی آنی به این منبع غنیِ معلومات مترتب است که این فایدهها به صورتِ گسترده بیان شده است و از این نعمتِ بزرگ بهصورت مناسب نیز تقدیر شده است. کلایو تامسن در یک نوشتهاش به نامِ «حافظۀ شگفت انگیز سیلیکان»، گوگل را موهبتی برای اندیشیدن میخواند اما این موهبت رایگان عرضه نمیشود. طوریکه مارشال مک لوهان نظریهپرداز رسانه، در دهۀ شصتِ سدۀ گذشته گفته بود: «رسانهها، کانالهای منفعل برای ارایۀ معلومات نیستند، بل رسانهها مواد فکری ارایه میکنند اما در کنارِ آن فرایند اندیشیدن را نیز دستخوش تغییر میکنند.» کاری که انترنت برای ذهنِ میکند این است که تمرکز و ژرفاندیشی را تکهتکه میکند. حالا ذهنِ من سعی میکند اطلاعات را به همان گونهیی که انترنت عرضه میکند دریافت کند؛ ازینرو عاشقِ عبور سریع تکههای اطلاعاتی هستم. یک زمانی من مانند یک شناگر ماهری که ذخیرۀ اکسیجن باخود حمل میکند، در میان امواج واژهها شنا میکردم اما حالا بیشتر به کسی میمانم که روی سطح آب به کمک ابزارهای ابتدایی و قبول زحمت خود را به سمتِ مطلوب میکشاند.
Comments are closed.