احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:28 حوت 1392 - ۲۷ حوت ۱۳۹۲
۱ـ افغانستان
پیشینه تاریخی
نوروز باستانی که از هزاران سال پیش تا کنون برگزار میشود، جشن رستاخیز طبیعت و نو شدن زندهگی، جشن جنبش و تکاپو و کاروکوشش و جشن سرشت است. جشن نوروز و گرامی بودن آن نزد ملتهای مختلف بسیار دیرین و کهن است.
آغاز جشن نوروز که با اول فروردین مصادف است، تنها یک سالروز سالنامهیی که شروع یک دور تازه را در گردش زمین مشخص میسازد، نیست بلکه نماد دنیا، فرهنگ و آیینهایی است که سینه به سینه به مردم افغانستان منتقل شده است. جشن نوروز در افغانستان همراه با رسوم خاصی برای هر روز است.
نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت زندهگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشههای عمیقی در شعر و ادب، هنر و رسوم خانوادهگی و اجتماعی این کشور دارد. گرچه در مورد چهگونهگی و زمان پیدایش نوروز پژوهشها از گمانه زنیها فراتر نرفته و استنادهای موثق دردست نیست، اما عمر آن را هماندازه پیشینه اقوام آریایی میدانند.
برافراشتن پرچم حضرت علی (ع) در مزار شریف
عبدالقیوم قویم استاد دانشگاه کابل، پیشینه آیینهای جشن نوروز در افغانستان را به سههزار سال قبل نسبت میدهد و میگوید: این جشن بزرگ ریشههای عمیقی در نظام مذهبی زرتشتیان داشت که تا پس از ورود اسلام به این سرزمین نیز رایج بود.
وی با بیان اینکه نوروز درافغانستان هیچگاه به کیش یا گروه ویژهیی منحصر نبوده است، اظهار داشت: حتا ظهور و گسترش اسلام که اعیاد مذهبی ویژهیی را با خود آورد، مانع برگزاری آیینهای نوروزی نشد. نوروز درافغانستان با ارزشهای دینی درآمیخت و غنای بیشتری یافت، چنانچه اینک برافراشتن پرچم حضرت علی (کرمالله وجهه) در شهر مزارشریف، اوج آیینهای نوروزی در افغانستان محسوب میشود.
این استاد دانشگاه باور دارد: با گسترش دین اسلام به قلمرو آریانای کهن، این جشن هم از سوی خلفای اسلامی و هم توسط امیران محلی خراسان برگزار میشده و نقش سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و غوریان در ادامه برگزاری این جشن برجسته بوده است.
مرکزیت جشن نوروز در مزار شریف
استاد قویم میگوید: اگرچه نوروز نزد همه مردم افغانستان جایگاه ویژهیی دارد، اما استان بلخ به مرکزیت شهر مزار شریف در شمال افغانستان همهساله با نزدیک شدن فصل بهار و جشن باستانی نوروز، حالوهوای دیگری به خود میگیرد و آماده پذیرایی هزاران مسافر و زایر از نقاط مختلف افغانستان و کشورهای همسایه میشود.
زیارتگاه منسوب به حضرت علی (ع) در شهر مزار شریف، در آستانه نوروز آذینبندی میشود و پیش از برگزاری آیینی باشکوه با حضور هزاران افغان، پلاکاردهای ویژه خوشآمد گویی برای زایران نوروزی نصب میشود.
فیضالله محتاج از کارشناسان فرهنگی افغانستان نیز معتقد است: در سرزمینی که امروز افغانستان نامیده میشود، بزرگترین جشنهای آریایی از جمله نوروز، در بلخ باستان برگزار میشده است. بر پایه اسطورههای ملی، پنجهزار سال پیش در عهد «یما» در بلخ، جشن باستانی نوروز پایهریزی شد که تا کنون با همان شکوه برپا میشود. وی خاستگاه نوروز باستانی را شهر بلخ معرفی کرد.
این کارشناس فرهنگی میگوید: همچنین بر اساس برخی افسانههای کهن، «کیومرث» نخستین فرمانروای آریایی نام برده شده که نوروز را بنیان نهاده و تاریخ را از آن آغاز کرده است. مردم افغانستان در ایام نوروز لباسهای نو میپوشند و به دیدوبازدیدهای خود و نیز گردش در تفریحگاهها بیشتر از گذشته میپردازند.
از آیینهای ویژه مردم افغانستان در روز نوروز، اهتزاز پرچم امام علی(ع) است که با مراسمی خاص و باشکوه در صبح آن روز برافراشته میشود و بدین گونه، جشن نوروز رسماً آغاز میگردد.
آیین و رسوم نوروزی در بلخ
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال، همه دشتهای بلخ و دیوار و پشتبامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی میشود که این لالهها در آن میسوزد. این گل فقط در بلخ به وفور میروید و از اینرو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود. از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستوشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شترجنگی، شترسواری، قوچجنگی و کشتیگیریِ خاص این منطقه اشاره نمود.
مسابقه بزکشی
مسابقه بزکشی هم یکی دیگر از برنامههای جدا نشدنی از جشن نوروز است. لاشه بز را وسط میدان میگذارند و از بلندگویی که روی کانتینری آن سوی میدان نصب شده در هر دور، مقدار جایزه و نام کسبهیی که هزینه جایزه این دور را متقبل شده، اعلام میکنند. بعضیها شرکت میکنند و آنهایی که جایزه باب میلشان نباشد، اطراف میدان سوارکاری یورتمه میروند تا دور بعدی آغاز شود. مسابقه تا جایی که جایزهدهندهیی باشد، ادامه پیدا میکند. در زمین بازی میدان بزکشی دو تکه پارچه قرمز بیش از هر چیز جلب توجه میکند؛ یکی پرچم جایی که مقصد نهایی لاشه بز است و دیگری دستار داور مسابقه که با ریش سفید و بلندش وسط میدان ایستاده است. مسابقه بزکشی شاید تنها میراث باقیماندهیی است که حس جنگهای سلحشورانه باستان را در ذهن هر تماشاگری تداعی میکند. آش پلو، سمنک (سمنو)، کلوچه، انواع شیرینی، سمبوسه، نان فتیر، نان چپاتی، انار، ماستابه، انگور، سیب، چهارمغز و بادام از جمله خوراکیهای سنتی است که در جشن نوروز بر سفره هر خانواده افغانستانی دیده میشود.
۲ـ تاجیکستان
جشن نوروز در تاجیکستان و برخی دیگر از نقاط آسیای مرکزی «عید سر سال» یا «عید سال نو» نامیده میشود. تاجیکستانیها همچون دیگر پارسیزبانها، آیین و آداب خاصی برای جشن نوروز دارند. روز نوروز در تاجیکستان با سالشمار دهقانی تاجیکی اول ماه حمل و با حساب میلادی ۲۱ یا ۲۲ مارچ شروع میشود که به نام «خیدیر ایام» یعنی جشن بزرگ معروف است.
مردم تاجیکستان به ویژه بدخشانیان در ایام نوروز خانهتکانی و ظروف خانه را کاملاً تمیز میکنند تا گردی از سال کهنه باقی نماند. برابر رسم دیرینه نوروز قبل از شروع عید نوروز، بانوی خانه وقتی که خورشید طلوع کرد دو جارو را که سرخرنگ است و در فصل پاییز از کوه جمعآوری کرده و تا جشن نوروز نگاه داشته، در جلوی خانه راست میگذارند؛ زیرا رنگ سرخ برای این مردم رمز نیکی و پیروزی و برکت است. پس از طلوع کامل خورشید، هر خانواده میکوشد هرچه زودتر وسایل خانه را به بیرون آورده و یک پارچه قرمز را بالای سر در ورودی خانه بیاویزد که این معنی همان رمز نیکی و خوشی ایام سال است. سپس درها و پنجرهها باز میشوند تا هوای نوروزی و بهاری که حامل برکت و شادی است، وارد خانه شود. تاجیکها سفره هفتسین میچینند و جشن نوروز را به خیابانها میکشاندند تا همه در آن شریک باشند. در واقع نوروز در تاجیکستان فقط به خانهها نمیآید، بلکه تمام شهر را متحول میکند.
غذاهای نوروزی
تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ، به این امید که تا پایان سال زندهگیشان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه، پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی میدانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کرده اند، به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید. همه کالای نو به تن میکنند و کوچکترها در حالی که غنچهیی از گل سرخ در دست دارند، نزد بزرگترها میروند و با گفتن «شاگون بهار مبارک» سالی خوش برایشان آرزو میکنند. در بدخشان در شب دوم سال نو از کلهوپاچه گوسفند و گندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن «باج» میگویند.
۳ـ ایران
در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی برابر با ۱۳۴۳هجری قمری، بنا بر قانون مصوب یازدهم فروردین، آغاز سال با آمدن بهار به گونهیی رسمی، آغاز سال ایران، اعلام و به جای ماههای قمری، ماههای فارسی بهکار گرفته شد.
ناگفته نماند که قراردادن نوروز در آغاز بهار، ازروزگار ملکشاه سلجوقی(۴۶۵ تا ۴۸۵ هجری قمری) برقرار گشت که به نام سازنده آن (تاریخ جلالی ـ تاریخ ملکی) نامگذاری شد. در این هنگام به فرمان ملکشاه، اخترشناسانی همچون عمر خیام، حکیم لوکری، میمون بن نجیب واسطی، ابوالمظفر اسفزاری و چند تن دیگر به اصلاح تقویم دست یازیدند.
باید دانست که پیش از آن، نوروز در گردش بود و هیچگاه در جای اصلی خود یعنی برج حمل و آغازین روز بهار، قرار نمیگرفت.
خرید نوروزی
از ورود برج اسفند یعنی ماه حوت بود که کم کم اندیشه عید(جشن) نوروز در دلهای اغنیا و غموغصه آن بهخاطر فقرا نشسته و جنبوجوش دادوستد در بازارها و دکاکین ظاهر گشته، مردم به تهیه وسایل عید برمیخاستند و مقدم بر همه رختوکالای دوخته و ندوخته برای خود و اطفال بود که دغدغه و وقت زیادتر میطلبید. لباسهای نوروز بیشترینه از رنگهای زنده سبزوسرخ و زردوآبی تهیه میشد که نشاط داشته باشد و بعد از آن نوبت کفش و کلاه و احیاناً جوراب میرسید که میبایست خریداری میشد.
خانه تکانی
بعد از آسوده شدن از رختو لباس خود و فرزندان، نوبت به خانهتکانی میرسید و این سنتی بود که در خانه هیچ اعیانوگدایی تعطیلپذیر نمیگردید و کل و جزء خانه باید بیرون ریخته و پاکیزه و نظیف و شسته و گردگیری شده و مرتب به جاهای خود عودت داده میشدند و با همین خانهتکانیهای نوروز هم بود که اشیای زاید یکساله بیرون ریخته میشد.
سبز کردن سبزه
پس از آن، نوبت سبزکردن سبزی میرسید که به نسبت (سنگینی و سبکی) دست سبزکننده از بیست تا ده روز به عید مانده صورت میگرفت و این نیز به این ترتیب بود که زن خانه به تعداد جمعیت خانواده، مشت مشت گندم، عدس، ماش و…، به طوری که بعد از مشت کردن و به طرف ظرف بردن چیزی از مشتش به زمین نیفتد، برداشته و در ظرفی سفالین میریخت و با هر مشت، نیت سلامتی و تندرستی وخوشی و خوشبختی و مال و گشایش و آنچه را که به هر یک از افراد مربوط میگردید، کرده، آب نیمگرم ریخته، در جای گرم و اگر هوا زیاد سرد بود و جای گرم نبود، در پای صندلی میگذاشت و هر روز آب خورد رفتهاش را به او میرساند تا دانهها در ظرف کجه (نیش) زده و به سفیدی گرایند.
آنگاه آن را در دستمال ریخته و سه روز نیز با رطوبت معتدل در دستمال نگاه میداشت تا نقرهیی شده و کاملاً نیشهایش بالا بیاید. سپس در دوری مسی یا بشقاب و دوری چینی و مانند آن و یا مطابق جمعیت خانه در ظروف کوچک و بزرگ پهن کرده و رویش را دستمال میکشید و آب پاشیده و روزها در معرض آفتاب و شبها درگرمترین مکان میگذاشت تا سبزهها رخ کشیده و رو به سبزی بیاورند، آنگاه روبان قرمزی به دورش بسته، پاپیون مانند گره زده و با گلهای پارچهیی رنگارنگ که به اطراف روبان میدوخت، آن را زینت کرده و آماده مینمود.
میوههای خشک ایام نوروز
از همین روزها هم بود که دکانهای شیرینیفروشها، میوه خشکفروشها، خیاطها، کفاشها، کلاهدوزها، ماهیفروشها و ترکاریفروشها رونق بهسزا گرفته و گرمی بازارشان شروع میگردید. کسبه و پیشهوران دیگری نیز بودند که به دور کوچه ها و گذرها بهراه افتاده و ورود بهار را بشارت میدادند.
۴ـ آذربایجان
ماهیت دینی نوروز در آذربایجان
در میان مردم آذربایجان جشن نوروز با ماهیت دینی از ارزش خاصی برخوردار است. این جشن که فرهنگها و باورهای باستانی مردم آذربایجان و ارزشهای اسلامی را در خود جمع نموده است، در زمان شوروی سابق ممنوع بود. اما مردم در چارچوب محیط خانواده و محل زندهگی توانستند این جشن را زنده نگه دارند. دولت شوروی در زمینه زبان و فرهنگ ملی به خاطر التفاتی که به زعم خود نشان داده بود، سعی داشت تا تاریخ و فرهنگ هزارساله، آداب و رسوم و اعتقادات دینی مردم را به صورت حساب شده از میان بردارد. در آن زمان همه آداب و رسوم تاریخی و اعیاد از جمله عید نوروز به عنوان میراث مضر گذشتهگان، تبلیغ و اعیاد جدید و ساختهگی شوروی جایگزین آنها میشد. اول جنوری نخستین روز سال میلادی تجلیل میشد و عید نوروز به عنوان باقیمانده دین و ارتجاع معرفی میگشت.
نامگذاری کودکان به نام بایرام و نوروز
برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ بود که شیخعلی قربانف دانشمند و نویسنده میهن دوست آذربایجان سعی نمود تا عید نوروز به صورت کاملا آشکار از طرف مردم برگزار کند اما او و برخی از گروهها مورد تعقیب دولت شوروی قرار گرفته و از کار برکنار شدند و از آن به بعد نیز به برگزاری عید نوروز اجازه داده نشد. علیرغم ممنوعیتهای بسیار به مناسبت عید نوروز تغمه و داستانسرایی میشد . به بچه هایی که در این ایام به دنیا میآمدند اکثرا اسامی مانند نوروز و بایرام میگذاشتند. مردم نوروز را و نوروز مردم را زنده نگاه داشته بود. نوروز موجودیت مردم را نشان میداد و با اعیاد بیگانه شوروی تفاوتهای اساسی داشت.
تبدیل نوروز به مراسم رسمی
پس از استقلال جمهوری آذربایجان در ۱۸ اکتوبر ۱۹۹۱، عید نوروز از خانهها به محلهها و سپس به میادین شهرها گسترش یافت و تبدیل به یک آیین و مراسم رسمی شد.
استقبال از نوروز
در میان مردم آذربایجان رسم بر این است پیش از رسیدن نوروز پوشاک نو خریده به خانه و حویلی سروسامان داده فرش و پلاس نو بافته و به استقبال نوروز میروند. در رابطه با جشن نوروز جای مهمی به اعتقادات و فالها داده میشود، به طوری که در شب چهارشنبهسوری دختران نورسیده در ته دل فالی گرفته و و مخفیانه پشت در نیمهباز به انتظار ایستاده و اگر در این هنگام حرف خوب و موافقی بشنوند، آرزویشان برآورده شده و اگر حرف نامناسبی میشنیدند، نیتشان عملی نمیگشته است. بنابراین بر مبنای آیین نوروزی، مردم از بدگویی و حرف نامناسب دوری میجویند.
Comments are closed.