احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:غلام محمد محمدی/ 11 حمل 1393 - ۱۰ حمل ۱۳۹۳
آرزومندی تجهیز و تمویلِ ارتش افغانستان در میانِ نهادهای سیاسی و نظامیِ کشور به یک رویا تبدیل شده است؛ رویایی که هرگز برآورده نخواهد شد. اما برای رسیدن به یک نتیجۀ مطلوب، باید بُعد تاریخیِ امتناعِ امریکا را به بررسی و کنکاش بگیریم.
در فلسفۀ تاریخ آمده است: «تاریخ تنها گذشته نیست، حـال و آینده نیز تاریخ هستند. حـال، معبرِ تاریخ است که همواره و بدون وقفه، تاریخ از آن عبور می کند.»
از دوازده سال به اینسو بحثها و چانهزنیها بر این بوده است که امریکا در رأس نیروهای ایتلاف و آیساف، بار اصلیِ جنگ در افغانستان را به دوش میکشد. پس برای اینکه افغانستان بتواند از لحاظ امنیتی روی پای خود بایستد و امنیت را خودش تأمین نماید، به تعلیم، تخصص و تجهیز نیاز مبرم دارد.
به استناد اخبار نشر شده از خبرگزاری فرانسه، به نقل از مرکز مطالعاتِ راهبردی و بینالمللی امریکا، هزینهیی که امریکا در جنگ افغانستان مصرف نموده، تا آغاز ۲۰۱۳ میلادی، به ۶۴۲ میلیارد دالر امریکایی رسیده است.
اگر مصارفِ کشورهای اعضای ناتو و آیساف را بهطور تخمینی ۳۵۰ میلیارد دالر دیگر محاسبه کنیم، هزینۀ جنگ در افغانستان به بیش از هزار میلیارد دالر میرسد. در حـالی که جنگ با تروریسم در سراسر افغانستان جریان نداشته، بلکه در ولایتهای همجوار مرز دیورند بیشتر متمرکز بوده است. اگر این مبلغ دست من بود، جهان را فتح میکردم؛ به همین سبب، ایرانیها در سال ۱۳۸۲ خورشیدی گفتند «جنگ امریکا علیه تروریسم و طالبان، یک جنگ «رامبویی»و زنانه است».
جالب اینکه هزینۀ حضور ارتش سرخ در افغانستان طی حدود ده سال، به ۲۴۰ میلیارد دالر تخمین زده شده است، در حـالی که در آن سالها در سراسر افغانستان، جنگ علیه نیروهای اتحاد شوروی جریان داشت.
جای تأسف این است که افغانستان با هزینۀ هزار میلیارد دالر، هنوز هم از داشتن حداقل تجهیزات مدرن و نیروی هوایی محروم است. ارتش زمینیاش از چندینسال به اینسو از همان اسلحۀ دوران حضور ارتش اتحاد شوروی، بعد از ترمیم بهوسیلۀ متخصصین اوکراینی استفاده میکند.
بخش پشتوی رادیوی بی بی سی، مورخ ۱۲/۳/۱۳۹۲ گزارشی را به نشر رساند که در آن چنین آمده بود: «برای ۲۱ فروند هلیکوپتری که از ایتالیا برای ارتش افغانستان خریده شده، مبلغ ۶۰۰ میلیون دالر به شرکت ایتالیایی (الینا) پرداخت شده است.»
این هلیکوپترها با آنکه هر کدام در هر ساعت پرواز مبلغ ۵ هزار دالر امریکایی مصرف دارند، اکثرشان از کار افتاده اند، به اندازهیی که ترمیمشان ناممکن میباشد. در حـالی که در ارتفاع پایین پرواز میکنند و توان پرواز در ارتفاع بلند را نیز ندارند.
همچنان در این گزارش آمده بود که: «امریکا برای آموزش هر یک از خلبانهای افغانستانی، طی چند سال اخیر یکمیلیون و دوصدهزار دالر امریکایی مصرف میکند.»
اما دردآور این است که صدها خلبان تعلیم دیده، با تجربه و کارآزمودۀ کشور ما، جبراً دی.دی.آر شده، در کوچهها و جادهها کچالو و پیاز میفروشند.
بر اساس همین گزارش رادیو بی بی سی: «افغانستان در دهۀ هشتاد میلادی، بیش از ۳۰۰ جت جنگنده، ۱۵۰ هلیکوپتر نظامی و ۴۵ هواپیمای باربری انتونوف داشته که امروز از داشتن آنها محروم ساخته شده است».
اما از تسلیحات مدرن قوای زمینی مانند: راکتهای اسکات، اورهگان، لونا، ماشینهای محاربوی، تانکها، توپهای ثقیل و… نام برده نشده و از آنها خبری نیست. مسوول از بین بردنِ این تجهیزات از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۱ خورشیدی کیست؟… مسوولان به مردم پاسخ بگویند!
قیمت صلح در افغانستان
رسمیت بخشیدن و بستن مرز دیورند با تضمین کشورهای منطقه و جامعۀ جهانی و پاکستان، حذف طالبان و سایر آدمکشان = تأمین صلح در منطقه!
به بیان دیگر، موضوعات فوق با هم مرتبط هستند؛ پاکستان و امریکا میخواهند هر دو سوی معادله همزمان حلوفصل شوند، اما دولت آقای کرزی طرفدار حل قضیهیی که مربوط خودش میشود، نبوده و همراه با تیم قبیلهییاش میگوید پاکستان مخالفان دولتِ افغانستان را حذف کند، اما ما مرز را به رسمیت نمیشناسیم، هر وقت وحدت ملی ما تأمین شد و نیرومند شدیم، پشتونستان را پس میگیریم.
دولت پاکستان طی نیم قرن بارها حاضر شده بالای معارضین و مخالفین دولتهای افغانستان که آنها را در کنترول خود دارد، معامله کند، ولی حاکمان افغانستان، مرغشان یک لنگ دارد مبنی بر اینکه پشتونستان از ماست.
به همین سبب دولت امریکا که اخیراً کاسۀ صبرش لبریز شده، بالای دولت آقای کرزی فشار وارد کرده است که مرز دیورند را به رسمیت بشناسد و آن را بسته کند، با پاکستان روابط دوستانه برقرار و آن کشور را نسبت به هند ترجیح دهد و معاهدۀ استراتژیک را با پاکستان نیز امضا نماید. یعنی امریکا و انگلستان حاضر نیستند ارتش افغانستان را در مقابل پاکستان تجهیز و تمویل کنند. بعضیها ناشیانه و جاهلانه میگویند: «حـالا وقت مطرح کردن حل قضیۀ دیورند نیست، بگذارید شرایط به نفع ما تغییر کند، آنگاه قضیه را عادلانه حل میکنیم».
مطابق این تفکر جاهلانه، ما باید دارای تسلیحات اتمی، ارتش نیممیلیونی و یک اقتصاد نیرومند گردیم، سپس با پاکستان بجنگیم و پشتونستان را پس بگیریم.
برمیگردیم به اصل مطلب که همانا بعد تاریخی مسأله است مبنی بر اینکه: چرا امریکا و کشورهای بزرگ اعضای ناتو درحـالیکه بار اصلی مسوولیت جنگ را با تلفات جانی و مـالی آن متحمل شدهاند، هیچگاه صادقانه حاضر نبودهاند ارتش افغانستان را طوری آموزش داده، تجهیز و تمویل کنند تا بار جنگ از شانههای آنها سبک گردد، حـال آنکه ۶۰ درصد مردم افغانستان طی ۳۵ سال جنگ (از هر دو طرف) کارآزمودۀ نظامی هستند؟… متأسفانه، امریکا و اعضای ناتو صرف به تعلیمات شفاهی و سطحیِ ارتش و پولیس پرداختهاند، حتا به شیوههای بسیار پراکنده توسط نظامیانِ چندین کشور تعلیم داده شدهاند.
زمانی که شاهمحمود خان در سال ۱۹۴۸ مقام صدارت را از برادرش هاشم خان گرفت، اختلاف میان افغانستان و پاکستانِ نوتشکیل به اوجِ خود رسیده بود. شاهمحمود خان در همین سال به امریکا سفر نموده، موضوع دریافت تسلیحات جنگی را مطرح نمود. جورج مارشال متعجب شده پرسید: “دشمنتان کیست؟» شاه محمود خان پاسخ داد :”روسها». جورج مارشال میدانست که هدف دولت شاهی افغانستان چیز دیگری است؛ بنابرین خندۀ تمسخرآمیزی کرد و غرور نخست وزیر ما را شکست.
جورج مارشال که میدانست از این اسلحه برضد پاکستان استفاده میشود، به تقاضای شاهمحمود پاسخ مثبت نداد.
سردار نعیمخان سفیر افغانستان در امریکا در سال ۱۹۵۱ بازهم با جورج مکگی معاون وزارت خارجۀ امریکا در امور شرق نزدیک ملاقات نموده، موضوع دریافت اسلحه را در میان گذاشت، در ضمن با کمی عجله گفت: “اگر این تسلیحات نظامی را امریکا به ما ندهد، افغانستان شاید مجبور شود اسلحۀ مورد نیاز را از روسها بگیرد».
مکگی که به بیهودهگی این لاف پی برده بود، از سکرتر خود شماره تلیفون دفتر سفیر روسیه در واشنگتن را خواست و روی کاغذی نوشت و مقابل سردار نعیم گذاشت، به این مفهوم که هرچه زودتر با روسها تماس بگیرید!
دولت شاهی افغانستان بازهم با لجاجت در اواخر سال ۱۹۵۱ میلادی به وسیلۀ ۴ تن از مقامات عالیرتبه هر یک: شاه محمود خان (نخستوزیر)، داوودخان (وزیر دفاع)، نعیم خان (سفیر افغانستان در واشنگتن)، و سردار عبدالحسین عزیز (نمایندۀ افغانستان در سازمان ملل متحد) مکرراً تقاضای دریافت تسلیحات نظامی را نمودند.
امریکا ناگزیر برای فروش اسلحه به افغانستان ۴ شرط سنگین را گذاشت که از جمله تعهد افغانستان به خودداری از استعمـال این تسلیحات برضد پاکستان بود. اما رعایت این شرایط برای دولت شاهی افغانستان ناممکن بود.
فوستر دالس وزیر خارجۀ امریکا در ۲۸ دسمبر ۱۹۵۴ میلادی، بهوضاحت به محمد کبیرخان لودین سفیر افغانستان در واشنگتن نوشت:
«کمک نظامی برای افغانستان، مشکلاتی را در منطقه خلق میکند. دولت شاهی افغانستان بهجای تقاضای تسلیحات نظامی، باید اختلافات خود را با پاکستان حلوفصل کند.» (اندیشمند، به نقل از ص ۱۹۹ کتاب کشور شاهی افغانستان و امریکا، اثر یاولادا)
ولی زمامداران افغانستان همواره در یک جهالت نهادینه شده، از یکسو بالای خاک پاکستان ادعای ارضی دارند و برای گرفتن پشتونستان و بلوچستان بر طبل جنگ میکوبند و از سوی دیگر، از پاکستان تقاضای همکاری صادقانه و از امریکا و انگلستان مطالبۀ تسلیحات نظامی میکنند.
واضح و روشن است که «دو جمع دو، چهار میشود»، یعنی بدون تن دادن زمامدار افغانستان به بستن مرز دیورند و رسمیت بخشیدن به آن، نه پاکستان از حمایت تروریستها و دشمنان دولت افغانستان دست برمیدارد و نه امریکا و انگلستان خلاف مواضع نیمقرنۀ خود در شرایط بسیار حاد کنونی، ارتش افغانستان را مانند دوران حضور ارتش اتحاد شوروی تجهیز و تمویل میکنند. دولت آقای کرزی به یک قضیۀ قومی(فروملی) چسبیده است و با پیشه کردن سیاست خام و طفلانه، افغانستان را بیشتر به تباهی میبرد.
داوود خان سردمدار داعیۀ پشتونستان و بنیانگذار دشمنی با پاکستان و پیشتاز در تباهی افغانستان، مشتاق دریافت سلاح امریکایی برضد پاکستان بود. او قبل از دوران صدارتش، هنگامی که فرمانده قوای مرکزی در کابل بود، با ارنستفکس آتشۀ نظامی امریکا در کابل رابطه برقرار کرد و برای تشویق امریکا به دادن تسلیحات به افغانستان لابیگری نمود، ولی هدف خود را به گورستان برد.
خودداری امریکا از تجهیز ارتش افغانستان، به ۷۸ سال قبل (۱۹۳۵ میلادی) برمیگردد و به زمان حضور نظامی انگلیس در هندوستان میرسد.
نخستینبار فهرستِ ضرورتهای نظامی افغانستان در سال ۱۹۳۵ میلادی به قنسول امریکا در کراچی و دومینبار فهرست دیگری در سال ۱۹۳۹ به سفارت امریکا در تهران سپرده شدند، اما هر دو بدون پاسخ باقی ماندند.
دولت شاهی افغانستان در جنگ دوم جهانی، بیطرفی کشورش را اعلام و نمایندهگان دول محور را نیز از افغانستان بیرون کرد. بنابراین امید داشت امریکا در برابر این خوشخدمتی، کمک نظامی به افغانستان کند، اما این تلاش بازهم نتیجۀ مثبت در پی نداشت.
داوود خان در سال ۱۹۵۸ میلادی، به امریکا سفر نمود و خواستار انکشاف روابط نظامی گردید. اما به نوشتۀ مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ: “داوودخان به علت پشتونستانطلبی در دشمنی با پاکستان نتوانست توجه امریکا را جلب کند». (ص ۶۹۸، جلد ۲، افغانستان در پنج قرن اخیر)
بعد از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲، بهدلیل موقف شدیدی که داوود خان در موضوع پشتونستان علیه پاکستان گرفت، امریکاییها دیگر حاضر به گسترش روابط نظامی با افغانستان نشدند. با آنهم مدتی بعد از کودتای ۲۶ سرطان، هارتینگ پیرشی عضو مجلس سنای امریکا به کابل آمد و در ملاقات خویش با محمد داوود و محمد نعیم، به آنها پیشنهاد کرد که: «رهبران جدید، اگر میخواهند مناسباتشان با امریکا بهبود یابد، باید در مورد قضیۀ پشتونستان پاسخهای جدید داشته باشند».
محمد داوود در سالهای اخیر ریاست جمهوری، به مشورۀ کشورهای غربی روابط خود را با پاکستان، ایران و امریکا بهبود بخشید. داوود برخلاف گذشته به امریکا اطمینان داد: «“کشورش حاضر است قضیۀ پشتونستان را ازطریق مذاکره به وساطتِ یک کشور دوست حل کند».
به نوشتۀ عبدالصمد غوث معین وزارت خارجه: «بعد از این امریکاییها وعده سپردند که نه تنها خودشان حاضر به اعطای کمک به افغانستاناند، بلکه کشورهای دوست را نیز تشویق خواهند نمود.» (ص ۲۱۱، کتاب سقوط افغانستان)
اگر بحث را جمعبندی نموده خلاصه کنیم، به این نتیجۀ واحد میرسیم که امریکا وانگلستان از ۷۸ سال به اینسو، آشکارا و بیپرده خواهان حل معضل دیورند با پاکستان و بستنِ آن بودهاند.
برای تأمین ثبات و صلح پایدار در کشور، قیمتِ صلح را باید پرداخت؛ یعنی رسمیت بخشیدن و بستنِ مرز دیورند و خودداری از ادعای ارضی.
حالا که قرار است نیروهای امریکایی، ناتو و آیساف افغانستان را ترک کنند درحالیکه انبارهای تسلیحات نظامیشان در کشور ما موجود است، امریکا حاضر نیست تمام تسلیحات یا بخشی از آن را در اختیار ارتش افغانستان قرار دهد. دلایل امریکا از نسپردنِ این تسلیحات به افغانستان قرار ذیل است:
ـ سپردن تسلیحات مدرن به افغانستان موانع حقوقی دارد؛
ـ ارتش افغانستان توانایی استعمال و نگهداری آنها را ندارد؛
ـ افتادن این تسلیحات به دست تروریستها.
حکومت و در کل دولت افغانستان با خوشباوری امیدوار بودند که مطابق وعدههای “سر خرمن، امریکا ارتش افغانستان را مانند دوران حضور اتحاد شوروی تجهیز خواهد نمود، ولی برخلاف خبرگزاری ها در اواخر ماه جون ۲۰۱۳ افشا کردند که نیروهای امریکایی مستقر در افغانستان به ارزش میلیاردها دالر تسلیحات نظامیشان را منهدم کردهاند.
اگر امریکا به دولتِ روی کار آوردۀ خود باور ندارد، یک دوست مطمین برای مردم افغانستان در آینده نیز نخواهد بود. حتا چنین نتیجه میتوان گرفت که چون امریکا و انگلیس با پاکستان روابط عمیق و به این کشور نیاز مبرم دارند، هیچگاه به تجهیز ارتش افغانستان در تقابل با پاکستان نمیپردازند. پاکستان در تمام جنگ سرد، دژ نظامی استعمار غرب بر ضد اتحاد شوروی در منطقه و عضو پیمان نظامی سیتو بود و در دوران حضور ارتش سرخ در افغانستان، این کشور مورد اعتماد کامل کشورهای غربی قرار داشت؛ چنانکه توان نظامیِ این کشور را تا دست یافتن به تسلیحات اتمی پیش بردند. پاکستان هم در حال و هم در آینده برای غرب از اعتبار بالایی برخوردار بوده، سیاستمدارانِ آن تعلیمیافتۀ مکتب استعمار هستند.
در حقیقت تجهیز و تمویل ارتش افغانستان در حد زمان حضور ارتش سرخ در افغانستان، یک خطر جدی را برای پاکستان ایجاد خواهد کرد. بهکارگیری جملۀ «سپردن تسلیحات مدرن برای افغانستان موانع قانونی دارد» از سوی مقامات امریکایی، به معنای خطرِ استعمالِ آن در آینده بالای پاکستان است. بر این اساس، با اطمینان میتوان گفت که امریکا ارتش افغانستان را تجهیز نخواهد کرد.
اما به تکرار باید گفت که دولتهای قبیلهیی حاکم بر افغانستان بالای پشتونستان (خاک پاکستان) ادعای ارضی دارند و مدعیاند که هر وقت نیرومند شدیم، اقتصاد ما تقویت شد و وحدت ملی ما تأمین گشت، این مناطق را پس میگیریم. اما امریکاییها که پاکستان را متحد مطمین و سابقهدارِ خود میدانند، بارها تأکید کردهاند که سپردن تسلیحاتِ پیشرفته به افغانستان موانع حقوقی دارد، یعنی از این تسلیحات بر ضد پاکستان کار گرفته میشود.
Comments are closed.