مراتب عقل

گزارشگر:محمد مهدی میرلو/ 19 حمل 1393 - ۱۸ حمل ۱۳۹۳

mnandegar-3تقسیم‌بندی فلسفه نزد ارسطو به دو شاخۀ فلسفۀ نظری و فلسفۀ عملی، یکی از نخستین و در عین حال دقیق‌ترین تقسیم‌بندی‌ها در خصوص فلسفه است.

چنین تقسیم‌بندی مقدمه‌یی شد تا پیروانِ او در حوزۀ فلسفۀ اسلامی، تقسیم‌بندی مشابهی دربارۀ عقل و شاخه‌های آن کنند. عقل یکی از جواهر پنجگانه محسوب می‌شود که مجرد از ماده بوده و تجرد آن‌هم برحسب ذات و هم به حسب عقل است. عقل از دو جنبه مورد برسی واقع می‌شود:
۱ـ عقل نظری یا قوۀ عالمه که مبدای دریافت است و از عالم بالا منفعل می‌شود.
۲- عقل عملی که مبدای فعل و منشای افعال گوناگون است.
لازم به ذکر است که عقل عملی متکی به عقل نظری است. برای بررسی دقیق‌تر این تقسیم‌بندی، به تعریف ابن سینا از این دو جنبه در کتاب شفا توجه می‌کنیم که می‌نویسد: “قوۀ نخستین نفس آدمی به نظر نسبت داده شده و عقل نظری خوانده می‌شود و قوۀ دومین به عمل نسبت داده می‌شود و عقل عملی نام دارد کار آن واجب و ممتنع و کار این قبیح و جمیل و مباح است.
حال عقل نظری خود بر چهار قسم است: هیولانی، ملکه، بالفعل، مستفاد.”
هدف از چنین تقسیم‌بندی بدین منظور است که ابن سینا می‌خواهد نشان دهد چه‌گونه نفس ما به وسیلۀ عقل نظری به مبادی علوم و درک معقولات نایل می‌شود و برای این منظور، برای عقل نظری چهار مرتبه قایل می‌شود.
عقل هیولانی
نخستین مرتبه از مراتب چهارگانۀ عقل نظری، عقل هیولانی است. در این مرتبه، عقل قابلیت پذیرش هر معقولی و در اصل معقولات نخستین را دارد. به عبارت دیگر، عقل در این مرتبه قابلیت محض است. وجه تسمیه به عقل هیولانی نیز چنین است که چون هیولای نخستین که به ذات خود فاقد صورت است، عقل نیز به هیولای نخستین تشبیه شده است.
عقل بالملکه
در این مرتبه خروج از قابلیت صرف صورت گرفته و عقل با دریافت معقولات نخستین، برای حصول معقولات ثانوی مهیا می‌شود. برای مثال می‌توان از استعداد امی برای نویسنده‌گی در این‌باره استفاده کرد. وجه تسمیۀ این مرتبه نیز چنین است که معقولات دوم در نفس ملکه شده است. نکتۀ قابل توجه این‌که این مرتبه، تمام مراحلی را که انسان درصدد فراگرفتن علوم است، در برمی‌گیرد.
عقل بالفعل
در این مرتبه عقل از معقولات نخستین کمک گرفته و معقولات ثانوی را که اکتسابی هستند، حاصل می‌کند و آن‌گاه این معلومات در نفس انسان ذخیره می‌شود. علت نامیدن این مرحله به عقل بالفعل به این دلیل است که معقولات دوم بالفعل در آن موجودند و حاجتی به اکتساب مجدد آن‌ها نیست.
عقل مستفاد
مرحلۀ چهارم از مراتب چهارگانۀ عقل، عقل مستفاد است. در این مرتبه نفس آدمی از مرحلۀ قوه به فعل عبور کرده و خود کمال و حصول معقولات ثانوی است و نفس آن‌ها را بالفعل درمی‌یابد. وجه تسمیۀ این مرتبه نیز چنین است که نفس این علوم را از طریق عقلی بیرون از نفس آدمی کسب می‌کند که عقل فعال نامیده می‌شود.
عقل فعال
سیر تکاملی عقل از عقل هیولانی تا عقل مستفاد بر اثر فیض عقل فعال است.
قوه‌یی که خارج از هستی آدمی است و نفس آدمی را از مراحل چهارگانۀ عقل نظری گذرانده و از نقص به کمال هدایت می‌کند. چنان‌که ابن سینا در نمط سوم چنین می‌آورد: «الذی یخرج من الملکه الی الفعل التام و من الهیولانی ایضا الی الملکه فهو العقل الفعال».
پیرامون عقل فعال و جایگاه آن بحث‌های بسیاری شده است. نخستین‌بار عقل فعال (active intellect) توسط ارسطو مطرح شد. ارسطو در کتاب دربارۀ نفس چنین می‌نویسد: “این عقل چون ذاتاً بالفعل است، مفارق و فناناپذیر و نامخلوط است؛ زیرا فاعل همواره ارجمندتر از منفعل است… اما عقل چنین نیست که گاهی بیندیشد و گاهی نیندیشد. فقط وقتی مفارق شد، همان است که بالذات هست و تنها این است که فناناپذیر ازلی و ابدی است. مع ذلک ما به یاد نمی‌آوریم، زیرا عقل فعال نامنفعل است، اما عقل منفعل فسادپذیر است و بدون عقل فعال هیچ چیز نمی‌اندیشد”.
اما از دیدگاه کاپلستن، نظریۀ دقیق ارسطو دربارۀ عقل فعال معلوم نیست. نوسباوم نیز عقل فعال را جنبه‌یی از عقل می‌داند که اندیشه را می‌سازد. غیرجسمانی مفارق یا جدایی‌پذیر از جسم موجود زنده است.
به تعبیری می‌توان گفت نسبت عقل فعال به معقولات همانند نسبت نور به مبصرات است؛ یعنی عقل فعال معقول را قابل ادراک شدن می‌سازد. هرچند بعدها کسانی هم‌چون اسکندر افرودیسی و ابن رشد، عقل فعال را با خدا یکی گرفتند، اما مسلماً این نگرش با دیدگاه ارسطو سازگار نخواهد بود.
اهمیت عقل فعال که با تعبیری هم‌چون عقل دهم یا واهب‌الصور نیز بیان می‌شود، نزد جهان‌شناسی ابن سینا آشکار می‌شود. طرح جهان‌شناسی او مشتمل بر عقول عشره و نفوس فلکی است که در یک سلسلۀ طولی از عقل اول که بر اثر فیض از واحد نشأت گرفته، شروع و به عقل دهم که علت وجودی نفوس بشری و واهب‌الصور است، ختم می‌شود. هرچند یقیناً این نظریه از ارسطو به عاریت گرفته شده، اما بسط و گسترش آن را نزد فیلسوفان اسلامی بالاخص ابن سینا نمی‌توان نادیده گرفت.
حال به خلاصۀ آن‌چه در این مقاله ذکر شده می‌پردازیم:
۱ـ هدف از تقسیم‌بندی مراتب چهارگانۀ عقل نظری، بیان چه‌گونه‌گی حصول علوم و درک معقولات توسط نفس است.
۲ـ عقل نظری در نزد حکمت مشاء در سیر تکاملی از عقل هیولانی تا عقل مستفاد و به تعبیری از قوۀ محض به فعلیت محض حرکت می‌کند.
۳ـ بررسی مراتب عقل نظری مستلزم توجه به بحث قوه و فعل است.
۴ـ از طریق عقل فعال، مراتب چهارگانۀ عقل نظری تحقق پیدا می‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.