گزارشگر:حلیمه حسینی/ 6 جوزا 1393 - ۰۵ جوزا ۱۳۹۳
جامعۀ جهانی در بیش از یک دهۀ اخیر، بدون شک دستِ بالایی در بازیهای سیاسیِ جاری در افغانستان داشته است. هرچند که همواره ادعای جامعۀ جهانی این بوده که آنها فقط حافظ منافعِ مردمِ افغانستان و ارزشهای دموکراتیکی که مردمسالاری را در این دیار تضمین میکند، هستند؛ اما کم نبوده مواردی که تصمیمها و جهتگیریهایشان، پرسشبرانگیز و جانبدارانه بوده است. انتخابات هم به عنوانِ یک مقولۀ ملی و فراگیر در افغانستان، جزوِ آن مواردیست که جامعۀ جهانی باید بکوشد تا از هرگونه جهتگیری و رفتار و تصمیمی که باورِ مردم را به بیطرفیِ آنها سست کند، بپرهیزد. چرا که اگر ما به شعارِ محوریِ آنها که هدف و دورنمای وجودیشان در افغانستان را تصویر میکند، بخواهیم باور داشته باشیم، باید طبق شعار و ادعایشان ـ که تنها هدفِ حضورشان را صلحآوری و تضمینِ ثبات و تحکیمِ پایههای دموکراسی در افغانستان خواندهاند تا یک بارِ دیگر به لانهیی برای تروریستان مبدل نشود ـ تلاش کنند که از هر گزینهیی که باور مردم را نسبت به ثمربخش بودنِ دموکراسی و مکانیزمهای دموکراتیک برای ادارۀ کشور و همچنین انتقال مدنیِ قدرت سُست میسازد، پرهیز کرده و در عوض، برای اعتمادسازی بیشتر حرکت کنند!
انتخابات هم برای مردمِ ما به عنوان خط قرمزی که سره را از ناسره میتواند جدا کند، این روزها سخت با خطرات و تهدیداتِ فراگیرتری نسبت به گذشته مواجه است. تلاش برای مهندسیِ انتخابات به نفع جریان و گروهی خاص، تهدیدات طالبان و گروههای مسلحِ مخالفِ دولت و همچنین همۀ دستهای پیدا و پنهانی که به نوعی از دموکراتیزه شدنِ حاکمیت در افغانستان بیم دارند، همه و همه جزوِ دغدغههای بزرگیست که فرا رویِ مردم قرار گرفته و موجب دلسرد شدنِ آنها از اشتراک در دورِ دوم میتواند باشـد. حال اگر این گمانهزنیها که امروز در مورد جانبدارانه عمل کردنِ جامعۀ جهانی وجود دارد، قوت بگیرد و خدای ناکرده شواهد و قراینی که دال بر زد و بندهایی در پشت پرده برای جانشین کردنِ مهرهیی دلخواه در رأس حکومتِ افغانستان از سوی آنها، یافت شود و این حرکتهای ضد خواست و ارادۀ مردمی آشکار گردد، ناگفته پیداست که اولین و سختترین نتیجه و اثرِ یکچنین حرکتی از سوی جامعۀ جهانی، به بحران کشیده شدنِ فضای سیاسیِ افغانستان است تا جایی که مشروعیتِ انتخابات را چه در دور اول و چه در دور دوم زیر سوال بَرد!
بهجاست که در یکچنین شرایطی، جامعۀ جهانی موضعی مشخص، تعریفشده و بسیار دقیق نسبت به انتخابات به خصوص در دور دوم، اختیار کند تا بتواند بیشترین حمایت را از آرای مردمی و حکومتی که به پشتوانه و رأی حقیقی مردم به روی کار بیاید را داشته باشد. جامعۀ جهانی به عنوانِ یکی از حامیان اصلیِ افغانستان در دوران پساطالبان، میتواند نقش ارزنده و برجستهیی را برای تحکیم پایههای دموکراسی در افغانستان بازی کند. و چه نمودی بالاتر و والاتر از انتخابات و تجلیِ رأی و ارادۀ حقیقیِ مردم که از دلِ صندوقهای رأی بیرون میآید. بدون تردید اگر جامعۀ جهانی بخواهد دستی در انتخابات برده و تلاشی برای مهندسی نتیجه داشته باشد، از دیدهها پنهان نمانده و برملا خواهد شد. اما اینگونه حرکتها هیچ سودی به حالِ مدیریت فضای سیاسیِ کنونیِ افغانستان نخواهد داشت. چرا که شهروندان افغانستانییی که در این دور از انتخابات اشتراک خواهند کرد، تفاوت اساسی و زیادی با شهروندانی دارند که در دو دورِ قبل در انتخابات اشتراک کرده بودند. جامعۀ جهانی بهتر است باور کند که ذهنیتها در مورد انتقال قدرت، سامانبخشی و توزیع قدرت و اعمال حاکمیت و حکومت کردن در افغانستان، به کلی با گذشته تفاوت کرده و دیگر سنتهای پوسیده و کهنهیی که وقعی به مردم و تصمیمِ آنها نمینهد، جایی در جامعۀ ما ندارد.
رشد سیاسییی که امروز خواهناخواه در بین مردم و اقشارِ مختلفِ جامعۀ ما رونما و چشمگیر شده، کمتر با سنتهای پوسیدۀ سیاسیِ گذشته موافق و سازگار است. هرچند قوم و قبیله و زبان و نژاد و … توانسته دستمایهیی برای اشخاص و جریانهایی شود که تا اکنون بخشی از قدرتِ تودهها را با خود دارند، اما در کل اگر نگاهی مقایسهیی به امروز و دیروزِ افغانستان داشته باشیم، بدون شک افغانستانِ امروز افغانستانیست که میخواهد جدای از تمام این تفاوتها و محورهای واگرایی، خود دست به انتخاب بزند و دیگر حاضر نیست هیچ کسِ دیگری به جای او تصمیمگیرنده و سرنوشتساز باشد. حال اگر جامعۀ جهانی نخواهد به آرای حقیقیِ مردم احترام بگذارد و خود در صددِ این باشد که برای حفظ منافع و دستاوردهای بیش از یک دهۀ خویش، بهتنهایی فیصله کرده و به هر بهانه و دلیل دیگر، در جهتی حرکت کند که مردم به یک طرف و خواستِ آنها در طرف دیگرِ معادله قرار گیرد؛ بازندۀ حقیقی، دموکراسی نوپایی خواهد بود که در افغانستان تازه در حال جان گرفتن و بالیدن است و با یکچنین بیاحتیاطیها و خودسریهایی، به یک مرگِ زودرس و دردناک مواجه میشود! پس شایسته و بایسته است که جامعۀ جهانی تنها و تنها مدافع موضعِ مردمی باشد و از یک انتخاباتِ آزاد و عادلانه و فراگیر حمایت کند و نتیجه را به خودِ مردم واگذارد و در آینده هم هر کسی را که مردم برگزیدند، بدون قید و شرط مورد حمایت و توجه قرار دهد. مسلماً که تنها راه حلِ بحرانهای زنجیرهیی در افغانستان این است که این بار خودِ مردم طرفِ اصلیِ تعامل قرار گیرند و با لحاظ خواست و ارادۀ آنها، تصمیماتِ کلان و سرنوشتسازِ سیاسی در این کشور اخذ و تطبیق شود.
Comments are closed.