احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۷ سنبله ۱۳۹۱
بخش شانزدهم
مک لوهان میگوید: تلویزیون یک وسیلۀ ارتباطی «سرد» است که اگر در زمان هیتلر به گونه گستردۀ آن وجود میداشت، باعث میشد که این دیکتاتور بزرگ به سرعت افول کند، و اگر تلویزیون پیش از او پا گرفته بود، چه بسا اصلاً موجودی به نام هیتلر ظهور نمیکرد. از این نظر، رادیو به عنوان یک وسیلۀ ارتباطی «گرم»، برای شخصیتی چون هیتلر مناسبتر بود.
مک لوهان در میان وسایل الکترونیکی، برای تلویزیون نقش بسیاری قایل است. او معتقد است که این وسیله ضمن آنکه همۀ مزایای وسایل دیگر را دربر دارد، با فزودن بیان تصویر به آنها، قدرت نفوذ فوقالعادهیی بهدست آورده است.
مک لوهان روش آموزشی را با واقعیتهای دنیای امروز سازگار نمیداند. او بحرانهای دانشگاهی موجودِ جهان را ناشی از عدم انطباق نظام آموزشی با شرایط ارتباط الکترونیکی میداند و در این زمینه توصیه میکند که برای تأمین نیازمندیهای جوامع کنونی، لازم است در روشها و برنامههای آموزشی تجدید نظر گردد. او معتقد است که عصر ما دستخوش انقلاب شده است و علت بحرانهای دانشگاهی نیز مانند سایر موارد، نادیده انگاشتن تحولاتیست که از رسانههای الکترونیکی حاصل شدهاند.
او پس از وارسی مسایل آموزشی و جوانان، به ادبیات و هنر آینده عنایت میکند. او معتقد است که ادبیات و هنر، تحت تأثیر تصویر تلویزیونی، نوعی درهم ریختهگی موزاییکوار پیدا خواهند کرد. آثار هنری و ادبی جدید، سرانجام تحت تأثیر وسایل الکترونیکی نوین به ویژه تلویزیون، پیوسته در حال تغییر خواهند بود تا بدانجا که تماشاگر و خواننده را وادار میکنند که در تهیه و تولید این آثار به مشارکت بیش از پیش بپردازند.۷:ص ۶۶
رادیو و تلویزیون
در جهان امروز، تلویزیون و رادیو از بهترین وسایلی هستند که در اطلاعاترسانی و آگاهی دادن به مردم، میتوانند حرف اول را بزنند و از اهمیت ویژۀ آن برخوردار باشند.
اطلاعرسانی و پخش آگاهیهای علمی، آموزشهای تصویری از راه دور و پخش مضامین مورد ضرورت مردم از طریق تلویزیون در مواردی نیز رادیو، از جمله اهدافی است که در کشورهای جهان و حتا در همسایهگیِ ما (کشورهای همسایه) قابل توجه میباشد. دیگر مردمان از رادیو و تلویزیون نه به حیث یک وسیلۀ تفریحی، بلکه به عنوان یک ابزار مهم آموزشی و اطلاعاتی، در هر زمان ممکن استفاده میکنند و حتا کودکان آنها میدانند که در چه زمانی باید پای تلویزیون حاضر باشند و به برنامههای آموزشی، تقویتی و تفریحی خود نگاه کنند.
اما در افغانستان همانگونه که بیشتر کارها خلاف انتظار صورت میگیرد، استفاده از رادیو و تلویزیون نیز مردم را به راهی میبرد که نه به ترکستان، بلکه به هیچستان ختم میگردد. البته نخست باید رادیو و تلویزیون در افغانستان را از هم جدا و متمایز ساخت و سپس به نقد و بررسی آنها پرداخت.
Comments are closed.