در مکـتب تمـدن آفــرین رمــضان

گزارشگر:خواجه بشیر احمد انصاری/ 28 سرطان 1393 - ۲۷ سرطان ۱۳۹۳

بخش دوازده هم

mnandegar-3روزه و جاهلیت قبیله‌یی عرب

مکتب رمضان پیام‌های مهمی برای ما و انسانِ جامعۀ ما دارد. در حدیثى که از ابوهریره روایت شده است، حضرت پیامبر اسلام فرموده‌اند:
«إِذَا کَانَ یَوْمُ صَوْمِ أَحَدِکُمْ، فَلَا یَرْفُثْ وَلَا یَجْهَلْ، فَإِنْ جَهِلَ عَلَیْهِ أَحَدٌ فَلْیَقُلْ إِنِّی امْرُؤٌ صَائِمٌ»
ترجمۀ سنتی و معمول این حدیث چنین است:
«اگر کسی روزه داشت، سخنی زشت بر زبان نیاورد و جاهل نشود و اگر کسی جهالت پیشه کرد، بگوید من روزه‌دار هستم.»
نقطۀ اتکای ما در این‌جا همین واژۀ «جهل» است.
مدت بیشتر از نیم قرن مى‌شود که واژۀ «جاهلیت» مساحت وسیعى را در ادبیات سیاسى مسلمانان احتوا نموده است. عناوینى از قبیل جامعۀ جاهلی، جهان‌بینى جاهلى، ادبیات جاهلى، جاهلیت قرن بیستم و امثال آن، مباحثى‌اند که در این زمان و زمینه از سوی اندیشمندانِ مسلمان طرح گردیده است.
گروه عظیمى از نویسنده‌گان، جاهلیت را نقطۀ مقابل علم‌گرایى دانسته، دسته‌یى دیگر آن‌ را از دیدگاه اعتقادى و ایدیولوژیک مطرح نموده و مساوی به ‌شرک خوانده‌اند و خلاصه این‌که هر کسی از زوایه‌یی متفاوت به جاهلیت نگریسته است.
اما اگر نیک دیده شود و به قرآن و سنت و تاریخ ادبیات عرب مراجعه صورت گیرد، مفهوم اصلىِ جاهیلت چیز دیگرى بوده که متأسفانه از دید گروه بزرگى از نویسنده‌گان و دانشمندانِ ما پوشیده مانده است.
در تاریخ عرب، جاهلیت به معجون مرکبى از زشتى‌ها اطلاق مى‌گردید که مشکل بود به‌جـز از این واژه، واژۀ دیگـرى ظـرفیت بیان مفهوم اصلى آن را داشته باشد. آری! جاهلیت از نظـر زبـانى بـه حالتى اطلاق مى‌شود که خصوصیت‌هاى دانش‌ستیزى، سرتنبه‌گى، منطق‌گریزى، تعصب، ارتجاع، غرور و تکـبر را در دل خـود جای داده است.
جهل چه در حدیثى که ذکر شد و چه در ادبـیات دوران مقارن ظهـور اسلام، مفهومى داشـت مرکـب و نه بسـیط. جـاهلیت یکى از خصوصیت‌هاى اساسىِ انسان قبیبله‌یى جامعۀ عرب آن روزگاران به‌حساب مى‌آمد، و از همین لحاظ آن عصر را به‌نام «عصر جاهلى» نام گذاشته‌اند. نقطۀ مقابل واژۀ جهل و جاهل در آن زمان، حلم و حلیم بود، و حلم مفهوم بردبارى و شکیبایی را مى‌رساند و با آمدن اسلام، مفهوم گسترده‌تری گرفت. جهل به معنى سرعت انفعال و سپردن لگامِ عقل به‌دست شیطان احساسات و قربانى نمودنِ فرشتۀ منطق در پاى بتِ تعصب و زورگویی بوده و جاهلیت، سلوکى منافى با عقل و منطق بود.
عمرو بن کلثوم از سخنوران نامدار ادبیات جاهلیت عربى در معلقۀ مشهورِ خویش قبیلۀ خود (تغلب) را چنیبن مى‌ستاید:
أَلا لا یَـجْـهَـلَنْ أحَـدٌ عَلَـیْـنا
فَنَجهَلَ فـوقَ جَهلِ الجاهِلینَا
یعنى: مبادا که کسى با ما از درِ جهالت پیش آید، پس در آن صورت قبیلۀ ما از جاهل‌ترین جاهلان به حساب خواهد آمد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.