احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:خواجه بشیر احمد انصاری/ 31 سرطان 1393 - ۳۰ سرطان ۱۳۹۳
بخش پانزدهم
برعلاوۀ آنکه روزه قدرتِ اراده را تقویت میبخشد، محرومیت از غذا و آب، انسان را وا میدارد تا ارزشِ این نعمتها را بداند. انسان از واژۀ نسیان مشتق شده و زود از یاد میبرد و روزه است که ارزش حقیقی غذا را بهیاد ما میآورد. اینکه در کنار سفرۀ رمضانی منتظر افطار مینشینیم، حرکتِ زمان را حس میکنیم. در آن لحظات حرکت ثقیل و آهستۀ ثانیهگرد و دقیقهگرد ساعت را با تمام وجود احساس میکنیم. وقت و زمان در رمضان وزن پیدا میکند. حواس ذایقه و شامۀ انسان نیز بیشتر اظهار وجود مینماید. هر قطره آب ارزش مییابد.
تمـرین برای صـبر در راه بهدسـت آوردن آرزوهـا، هـدف دیگـرِ روزه است. خـانم راندی فـریدریکس، داکـتر معـروف روانشناسی و نویسـندۀ کتاب «روزه، تجـربۀ استثنایی بشریت» را باور بر این اسـت که روزه میتواند فرد، جامعه و جهان را متحول و دگرگون سازد.
اعتکاف، خود فرصتِ دیگری برای تقویت بُعد روانی انسان است. در این ده روز، انسان معتکف با انتقال به خلوتکدۀ خویش، از روابط مادی بریده و جوهر اراده را صیقل میدهد. اعتکاف، پردههای چشم و حواس و عادت را میدرد و دریچههای بیداریِ باطنی را فرا روی روان آدمی گـشوده؛ روح را فعال میسـازد تا نور زمینۀ بازتاب یابد. این خود نوعی نیرو را در درونِ انسان منفجر میسازد که تنها با تجربه قابل فهم است.
روزه؛ از رأی تا روایت
پرسشی که پیوسته مطرح میگردد این است که اگر روزه دارای اینقدر بار مثبت است، اگر روزه با اینهمه مفاهیم اجتماعی، طبی، روانشناختی، سیاسی، اقتصادی، روحی، تمدنی و… عجین بوده است، پس چرا مسلمانان به این روز دچار بوده و به گفتۀ یکی از دوستان، بار دوش بشریت گردیدهاند؟ چرا آثار اجتماعی و اخلاقی روزه در زندهگی مسلمانان بازتاب نمییابد؟ ما چرا بهجای آنکه جزو حل باشیم، جزو مشکل هستیم؟ مسلمانان که سی روز رمضان را روزه میگیرند، چرا با اینهمه نظم و دسپلینی که در رمضان دیده میشود، باز هم آنها الگوی اصولگرایی و قانونمندی نیستند؟ چرا این تجربۀ دشوار روزۀ رمضان در امتداد چهارده قرن نتوانسته است وقتشناسی، قانونمندی، شکیبایی و دیگر مفاهیم مثبت را جزوِ سرشت انسانِ مسلمان ساخته و آن را در شخصیت اجتماعی و ذهن جمعیِ آنان نهادینه سازد؟
به باور نویسندۀ این سطور، پاسخ این پرسشها را در «روایت» نه بلکه در «رأی» باید جستوجو نمود؛ رأی به مفهوم گستردهتر آن. روزه و سایر ارکانِ دین تنها یک فریضه نبوده که با ادا کردن آن دیگر وظیفۀ ما خاتمه یابد، بلکه روزه روشی است که مسلمان باید زندهگی خویش را برمبنای آن تنظیم نموده و جهان را از زاویۀ آن ببینند. روزه با همۀ ابعاد آن، تنها گرسنهگی کشیدن نیست، بلکه صدقۀ فطر، دستگیری از بینوایان، نماز تراویح، تنظیم دقیق اوقاتِ افطار و سحری و جلوههای هویتی عید و امثال آن، فراتر از آن چیزی بوده که در تاریخ به نام «دین» شناخته شده است. ارکان پنجگانۀ اسلام دارای ابعاد دوگانهاند که یکی به آن دنیا تعلق دارد و دیگرش به این دنیا، یکی مربوط به فیزیک میشود و دیگرش متافیزیک، یکی غیب است و دیگرش شهادت، یکی عقیده است و دیگرش عمل، یکی قلب است و دیگرش عقل، یکی بُعدی کاملاً روحی دارد و دیگرش بُعدی مادی و بالاخره یکی زمینی است و دیگرش آسمانی. نماز را در ادیان یکبُعدی میتوان بدون وضو ادا نمود، بلکه در برخی از این ادیان چیزی به نام «کثافت مقدس» وجود دارد، به این مفهوم که انسان هر قدر کثیفتر باشد، نماز مفهومی عمیقتر مییابد و طوری که «برتراند رسل» حکایت میکند راهبان مسیحی روزگاری افتخار مینمودند که آب تنها هنگام عبور نهـر با پاهای شـان تماس گرفته است. ولی در اسلام طهارت شرط است و نظافت که رویکردی مادی دارد، جزوِ عقیده و ایمان بهشمار میرود.
روزه از طبیعیترین و گستردهترین متودهای تعلیمی بهحساب آمده که تاهنوز بشر تجربه نموده است. روزه در جامعۀ اسلامی هم وارد خانۀ فیلسوف میشود و هم خانۀ دهقان، هم به کاخ شاه میرود و هم به کوخ بینوا. پیوند رمضان با حقیقتهای فلکی بر بُعد مادی و طبیعیِ این رکن میافزاید. بُعد مادی و زمینیِ روزه را همچنان میتوان در تراویحِ آن جستوجو نمود که زمینههای هماهنگی و مساوات و وحدت را مهیا ساخته و خود تلاشی است در جهت مبارزه با فردگرایی، منفیگرایی و انزواجویی. امتناع از خوردن در لحظۀ خاصی و باز شکستن روزه در وقت مشخصی بیشتر از آنکه یک حکم فقهی باشد، بیانگر تنظیم وقت و قانونمندی و دسپلین در زندهگی انسان است. پرداختن صدقۀ فطر بیشتر از آنکه یک حرکت موسمی باشد، یک پیام و پروژه است. گرسنهگی کشیدن قبل از آنکه احساس باشد برنامهیی همنوا با تعالیم دیگر دین است. تنظیم وقت و طهارت و تکافل و تعاون اجتماعی بیشتر از آنکه با احکام فقهی روزه پیوند داشته باشد، با اندیشۀ دنیایی و طبیعی این دین که در سراپای تعالیم و اصول آن جاری است، همنوایی دارد. عبادت در قدم نخست برای این دنیا و در جهت ساختن زندهگی است که پاداش اخروی ضمیمۀ آن میباشد. درد بزرگ در این است که ما همیشه به جنبۀ ماورای طبیعی و احکام فقهی ارکان دینی توجه داشته و پیام بزرگ و زندهگیساز آن را نادیده انگاشتهایم؛ من تعبیر «زندهگیساز» را در اینجا فهمیده و از روی قصد بهکار بردهام، زیرا میبینم که برخی آن را نیز مبتذل ساختهاند. در جمع دانشمندانِ مسلمان تا حدی که من اطلاع دارم، تنها «علیعزتبیگوویچ» و تا حدی «گارودی»اند که سخنان ژرفی در این زمینه دارند.
اسلام بیشتر از آنکه باورهایی متراکم در ذهن باشد، روش و متود عمومی زندهگی است. مشکل اساسی ما در این است که عبادتها را بهصورت «مجرد» درک نموده و بهجا میآوریم و هیچ توجهی به ابعاد زمینی، مادی، عملی، اجتماعی و تمدنی آن نداریم. در پهلوی این همه ترکیز بر ابعاد متافیزیکی روزه، آیا میشود کمی آن را زمینی ساخت و باران وحی را با خاک واقعیتهای اجتماعی درآمیخت و بر زمین آن بهارستانی طرح ریخت؟ آیا میشود روزه را بهراستی یک تمرینگاه ارزشهای انسانی ساخت؟ این کار را میتوان نمود، ولی نه با تکرار نمودنِ اورادی مشخص و یا عبارات کلیشهیی که هنوز وارد دستگاه شعور ما نشدهاند.
روزه؛ در تاریخ سیاسی مسلمانان
ماه رمضان یادآور خاطرات مهم و رویدادهای سرنوشتسازی در تاریخ مسلمانان است؛ حوادثی که عرصههای مختلف زندهگی را احتوا نمودهاند. نزول نخستین آیههای قرآن که با گلواژههای «بخوان»، «علم» و «قلم» شروع گردید، در همین ماه بود که برای این موسم همین شرف کافی است.
مسلمانها عادت داشتند تا کارهای بزرگی چون تأسیس شهرها، دانشگاهها، مدارس، مساجد و امثال آن را در همین موسم و مناسبت انجام دهند. شهر هایی چون «فاس»، «واسط» و غیره در همین ماه تهدابگذاری شدهاند. مساجدی چون «قیروان» و «فسطاط» و… نیز در همین ماه تهداب گذاشته شدهاند. مهمترین و باستانیترین دانشگاههای جهان اسلام چون «الازهر»، «القرویین» و «الزیتونه» نیز در همین موسمِ خجسته بنیانگذاری گردیدهاند.
مهمترین جنگهای مسلمانان نیز در همین ماه صورت پذیرفته است. روزه برای همۀ اقشار جامعۀ مسلمان پیامی داشته است که در این میان نظامیان را نمیتوان مستثنا دانست. روزه را پیوندی است کهن با کشمکشهای گرم و جهاد و جنگ در تاریخ مسلمانان. این پیوند از همان روزهای نخست هویدا بود، زیرا زمانیکه روزه در ماه شوال سال دوم هجری فرض گردید، یک ماه بعد از آن نخستین جنگ در تاریخ مسلمانان رخ داد که جنگ بدر بود. اجازۀ دفاع مسلحانه نیز در همین ماه، در سال اول هجری صادر شده بود. در تاریخ مسلمانان، پیروزیهای نظامی فراوانی با نام روزه گره خورده است. پیروزی در بدر، فتح مکه، قادسیه، نهاوند، فتح اندلس، پیروزی عباسیان، تأسیس سلسلۀ موحدین، پیروزی صلاحالدین ایوبی بر سپاه صلیبی، جنگ عین جالوت و پیروزیهای سلطان ظاهر بیبرس بر مغلها که توانست برای نخستینبار جلوی موج تهاجم تمدنبرانداز مغل را سد نموده و شکست سختی به آنها وارد نماید؛ از نمونههای مختصریاند که در رمضان به وقوع پیوستهاند. رهبران جامعۀ اسلامی، رمضان را مناسبترین مناسبت در جهت بسیج مردم شناسایی نموده بودند.
روزه از مؤثرترین متودهای تربیت نظامی است. ناپلیون میگفت بزرگترین مشکلی که یک سرباز به آن روبهرو میشود، مشکل گرسنهگی و تشنهگی است. روزه در پهلوی آنکه تمرینی است برای گرسنهگی و تشنهگی؛ مدرسۀ دسپلین، اطاعت، تحمل، ایثار و فداکاری نیز میباشد؛ ارزشهایی که از عناصر اصلی نظامیگری به حساب میآیند. رهبران امریکا نیز در امر بسیج مردمشان در سالهای جنگ با انگلستان، فرانسه و جنگهای داخلی خودشان از متود روزه سود بردهاند که به چند نمونۀ مختصر آن اشاره میشود. شاید با در نظرداشت اهمیت روزه در امر مقاومت ملی بود که رهبران بزرگ امریکا چون «جورج واشنگتن»، «جان آدمز» و «ابراهام لینکلن» از مردم امریکا خواستند تا با سلاح روزه به جنگ انگلیسها، فرانسویها و گروههای داخلی خودشان بروند. در کشاکش نبرد با انگلیسها بود که واشنگتن روز اول ماه جون ۱۷۷۴ میلادی را روزه اعلام نمود، آقای «جان آدمز» روز ۲۳ مارچ ۱۷۹۸ میلادی را، آقـای «جیمز مدیسون» روز ۱۲ جـنوری ۱۸۱۵ مـیلادی را و «ابراهام لینکن» هـم چندین روز دیگر را در دوران ریاست جمهوری خـویش روزه اعلام نمود. هـدفِ من در ایـن پاراگراف مطلق روزه بوده – امری که خوانندۀ باهوش نیازی به تذکر در این زمینه ندارد ـ نه روزه با ارکان و آداب اسلامی آن.
در اینجا یک نکتۀ مهم را قابل یادآوری میدانم. زمانی که از جهاد یاد میکنیم، شاید در ذهن گروهی از خوانندهگان سیمای هراس انگیز گروههای یاغی، باغی، خشونتگرا، بیفرهنگ و بیبرنامهیی در اینجا و آنجا تداعی شود که نمیتوان آنها را علَمبرداران جهاد دانست؛ گروههایی که در جهت خصوصسازی جهاد قدم برداشتهاند. جهاد، جنگ استخباراتِ جهانی و منطقهیی نیست. جهاد، قتل و کشتاری هم نمیباشد که از سوی گروههای تفنگبهدسـت در اینسو و آنسوی جهان اعلام میگردد. جهاد تنها بر مبنای مشروعیت دینی و سیاسی و در چهارچوب اصول فرهنگی و تمدنی و ارزشهای انسانی میتواند وجود داشته باشد.
جهاد، جنگی است که از سوی دولتی مسلمان و برای تأمین حق، عدل، امنیت، صلح و دفاع اعلان میگردد؛ دولتی که بر مبنای رأی و ارادۀ مردم و انتخاب جامعه و قرارداد اجتماعی تشکیل گردیده است. قرارداد اجتماعی پیش از آنکه میراث «ژان ژاک روسو» باشد، میراث سیاسی پیامبر اسلام است. پیامبر اسلام بنا بر دعوت و رأی و انتخاب مردم مدینه و بر مبنای میثاق و عقدی به مدینه هجرت نمود و بر مبنای قراردادی ساکنان مسلمان و غیرمسلمان مدینه دولت تشکیل دادند. او زمانیکه به مدینه رفت نه سلاحی داشت، نه محافظانی و نه هم ارتشی. راهی جز این نمیتوان برای تأسیس دولتی سالم پیشبینی نمود.
به هر حال، هر گاه حوادث مربوط به رمضان را در تاریخ مسلمانان جستوجو نماییم، به فهرست طولانی فتوحات و کشمکشهای نظامی برمیخوریم که به باور نویسندۀ این سطور نمیتوان رویدادهای مربوط به رمضان را منحصر به جنگ دانست. کتابهای سیرت پیامبر اسلام را هم که میگشاییم، در حدود ۶۰% و یا ۷۰% آن را جنگ احتوا نموده است، در حالیکه تنها ۱% زندهگی رسول اکرم در جنگ صرف شده است. از نظر من، پیش از اینکه این امر برگردد به جوهر و اصل دین، برمیگردد به روحیۀ مسلط بر روانهای مردم آن زمان، مکان و مناسبات آن جوامع. در این رابطه پرسشهای فراوانی وجود داشته و گرههای گوناگونی ناگشوده مانده است که نمیتوان در این مختصر به تمامی آنها پرداخت.
خلاصۀ سخن، رمضان و روزه، فضایی را در جامعه ایجاد میکند و انرژی و نیرویی را در درون انسانِ مسلمان رها میسازد که این نیرو گاهی در یک سمت استقامت داده شده است و زمانی در سمت دیگر.
ادبگاهی بهنام سفرۀ افطار
سفره و یا «مائده» مفهومی است که چندین بار در قرآن کریم تکرار گردیده و پنجمین سورۀ آن میباشد. قرآن کریم میان دسترخوان و روزه رابطهیی قایل بوده و در این سـوره به روزۀ سیروزۀ عیسی (؛) و پیروانِ او و نزول سفرۀ آسـمانی اشاره دارد.
سفره در فرهنگِ ما از اهمیت خاصی برخوردار است که بزرگ شدن بالای «دسترخوان پدر» بیانگر همین مفهوم بزرگ تربیتی و فرهنگی میباشد.
مردمِ ما سخت به حریم سفره احترام دارند. سفره ابزاری ارتباطی است که اعضای خانواده را در عصر جداییهای مدرن هر روز در کنار هم قرار میدهد. همانطور که پیشتر گفتیم، رمضان امتناع از خوردن و آشامیدن نه، بلکه متودی است که دین از ما میخواهد تا زندهگی خویش را بر مبنای آن عیار سازیم. یکی از این متودها، پاس داشتن صنف «کلاس»های تربیتی مدرسۀ رمضان و یا سفرۀ افطار میباشد.
سفرۀ افطار یکی از گرمترین کانونهای تربیتی خانواده است که انتظار نشستن چند قلبِ پاک و چند سیمای نورانی در کنار همدیگر از یکسو و فضای آرام معنوی رمضان از سوی دیگر، این کانون را نکهتِ دیگری میبخشد. سفرۀ افطار اگر بهخوبی مدیریت شود، خاطرۀ شیرینِ آن شاید تا آخر عمر، ذهن و روانِ کودکان را همراهی نماید.
سفرۀ غذای شب از مسایل جدی تربیتی و روانشناسی در امریکا بوده که تحقیقات فراوانی از سوی دانشگاهها و نهادهای پژوهشی روی آن صورت گرفته است. یکی از آسیبهای بزرگی که تمدن معاصر به خانوادۀ انسانی رسانیده، دور کردن اعضای خانواده از همدیگر است. بر مبنای تحقیقی که نیلسن انجام داده، پدران و مادران امریکایی هفتهیی ۳۸٫۵ دقیقه با کودکانشان صحبت میکنند.
روزنامۀ نیویورکتایمز در شمارۀ ۳ مارچ ۲۰۰۵ میلادی خویش زیر عنوان «فواید تشریفات مقدس سفرۀ غذای شب» مینویسد: در گذشتهها دسترخوانِ غذای شب سمبولِ محبت و همدلی بود، ولی پژوهشی که بالای ۴۷۴۶ کودک ۱۱- ۱۸ ساله صوت گرفته است نشان میدهد خانوادههاییکه این سنت را حفظ نمودهاند، فرزندانشان به سگرت، الکول، هیرویین، افسردهگی، اندیشههای خودکشی و امثال آن کمتر مبتلا بوده و بهنتایج تعلیمی بهتری دست مییابند. پژوهش علمی دیگری که از سوی «مرکز ملی اعتیاد و خودآزاری» دانشگاه کولمبیا صورت گرفته، همین نتایج را تأیید میکند. داکتر کیرین ویبر رییس «مرکز تحقیقات غذایی اطفال» در شهر هیوستن تکساس هم بر اهمیت سفرۀ غذای شب در امر ایجاد صمیمیت میان اعضای خانواده تأکید مینماید.
بر مبنای تحقیقی که داکتر «کاثرین سنو» پروفیسور آموزش و پرورش در دانشگاه هاروارد انجام داده است، سفرۀ غذای شب مهمتر از بازیها و قصه گفتنها در امر تقویت ذخیرۀ لغوی کودکان میباشد. بر اساس تحقیقات متعددی که در این زمینه صورت گرفته، کودکانی که بیشتر بر سر دسترخوان خانواده تربیت یافتهاند، برعلاوۀ تأثیر مثبت اخلاقی، از آسیب غذاهای زیانبار نیز مصونتر بودهاند.
در حالی که پژوهشهای ارزشمند دانشگاهها و مراکز بزرگ تحقیقاتی جهان بر اهمیت سنت مقدس «دسترخوان» در امر تربیت سالم کودکان تأکید میکنند، میبینیم که گروهی از هموطنانِ ما حریم و حرمتِ سفره را زیر پا نموده و به سبک زندهگی بیکیفیتی که امروز در غرب رایج است، رو آوردهاند.
دسترخوان نماد صـفا، صمیمیت، تربیـت، احترام، صحـت، موفقیت، مدیریت و نزول رحمت الهی است. آیا میتوانیم از سفرۀ خاطرهانگیز افطاری در جهت احیا، تقویت و تداوم کانون فرهنگی «دسترخوان خانواده» استفاده نماییم؟
Comments are closed.