احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ اسد ۱۳۹۳
در آسمان تو یک عمر اگر چه دربهدرم
خیال میکنم این روزها پرندهترم
عقاب نیستم اما پریدهام چندیست
به قدر تابوتوان همیشه مختصرم
اگرچه اوج تو با بال من نمیخواند
چهگونه میرهی از چنگ وسعت نظرم؟
بیا به خاطرههامان کمی رجوع کنیم
قبول کن که چه بیهوده دادهای هدرم
قبول میکنم این را که من کمت هستم
قبول کن تو هم این را که من همینقدرم
بگو به صاعقهیی تا که آتشم بزند
که هرچه خواستهیی ریخت آسمان بهسرم
وقتی تو نیستی تب آتشفشان کم است
یک چشم آفتاب و کمی آسمان کم است
یک شعر تازه یک غمِ ناسور دیرسال
این روزها برای من از این جهان کم است
وقتی که عشق بوی گمان میدهد چه سود؟
باید یقین کنیم که تنها گمان کم است
باید دوباره خیره به چشمان هم شویم
یعنی برای بوسه کماکان زمان کم است
از سالهای رفته خزان را بیاوریم
دیگر برای زرد شدن یک خزان کم است
این روزها دوباره به هم دلسپردهایم
از روزهای رفته اگر یادمان کم است
Comments are closed.