احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:17 سنبله 1393 - ۱۶ سنبله ۱۳۹۳
ـ تشکیل حکومتِ موقت از بستر خاتمه بخشیدن به جنگ، برگزاری انتخابات سالم، تدوین قانونِ اساسی و قانونمند کردنِ نظام اسلامی در افغانستان، اصول و معیارهای اصلیِ من در سالیانِ مبارزات بوده است. در طول حدود پنج سال پس از پیروزی مجاهدین، این اصول را بارها با رهبران جهادی مطرح کردهام.
ـ انتظار من مانند بسیاری از هموطنانم، بعد از پیروزی در برابر کمونیزم آن بود که جهان و بالخصوص کشورهای همسایه، از مردمِ ما بهخاطر نابودی کمونیزم سپاسگزاری میکردند و بر زخمهای شان مرهم میگذاشتند. مردم کشورمان با سپر ساختن سینههای خود، جانِ ملیونها انسان را در کشورهای همسایه و جهان حفظ نمودند و در واقع از آزادی و آبادیِ آنها دفاع کردند. ولی حیف، در فرجام، پاکستان ملتِ ما را از عقب خنجر زد. امریکا به حرفشنوی از پاکستان پرداخت و اروپا بیتفاوتی اختیار کرد. مردم جهان باید بدانند که خطر طالبان به هیچوجه کمتر از خطر کمونیزم نیست. هنوز فرصتِ آن وجود دارد که با آن مقابله صورت گیرد و مردم افغانستان در خط مقدمِ این مبارزه قرار دارند.
ـ من مزدور هیچکس نیستم و از طرف هیچکس مبارزه نمیکنم و بدون مراجعه به احدی تصمیم میگیرم. از آن گذشته، این مردم افغانستان بودند و هستند که در مورد جنگ و صلح تصمیم میگیرند. اگر قرار باشد همپیمانِ یک کشور خارجی شویم، در درجۀ نخست، انتخاب و عدم آن وظیفۀ اصلیِ مجلس شورای ملی افغانستان خواهد بود. علت مشکلاتی که هماکنون با آنها مواجه هستم، این است که به آزادی عقیده و بیان در کشورم ایمان دارم.
ـ من به اصولی پابند هستم، چنانچه شخصی و یا نیرویی با من در مورد این اصول نظر واحدی داشته باشد، بدون شک با او ائتلاف خواهم کرد. این اصول عبارتاند از:
۱ـ استقلال کشور
۲ـ مرزهای جغرافیایی (تمامیت ارضی)
۳ـ اجرای قوانین اسلامی
۴ـ رویکرد به برگزاری انتخابات عمومی در کشور.
ـ دولت اسلامی و مقاومت، دو روی یک سکه هستند و میانِ خود هیچ فرقی ندارند. در ارتباط با مشکلات قومگرایی، هم وظیفۀ ماست و هم وظیفۀ عام روشنفکران و تحصیلکردهها که در این قسمت خودشان قدم بردارند. مگر تذکرِ من این است که مردم افغانستان در سطح پایین، بینِ خود این مشکل را ندارند و متأسفانه این مشکل، از طرف یکتعداد روشنفکران ایجاد شده است.
ـ ما برای آزادی میرزمیم. برای من زیستن در زیر چتر بردهگی، پستترین نوع زندهگی است. برای حیاتِ مادی همه چیز میتوان داشت: آب، نان و مسکن. ولی اگر آزادی ما برباد رفت، اگر غرور ملی ما درهم شکسته شد و اگر استقلال ما نابود گشت، در آن صورت این زندهگی برای ما کوچکترین لذت و ارزشی نخواهد داشت.
ـ پاکستان در مقابله با هند ـ به زعم خود ـ با بلندپروازیهایی که جنرالان نظامی آن دارند، چیزی بالاتر از دوستی از ما توقع دارند. اگر درخواست پاکستان تنها دوستی ملت افغانستان میبود، اصلاً پرابلمی وجود نمیداشت.
پاکستان میخواهد که یک حکومتِ مزدور داشته باشد و این مسأله را بارها من به پاکستانیها در ملاقاتهای خود گفتهام که از ما افغانها شما آرزوی غلام شدن را نداشته باشید. ما میتوانیم به شما پاکستانیها بهترین دوست باشیم، منفعت شما در دوستی ماست. اما اگر خواسته باشید که نه، اینجا غلام پیدا میکنیـد، این خیال است و محال است و جنون.
ـ عقیدۀ من در مورد سیاست پاکستان روشن است. هر کشوری حق دارد تا منافع خود را در سطح ملی و بینالمللی جستوجو نماید، ولی متأسفانه پاکستان به عنوان یک حکومت اسلامی، برای تطبیق استراتژی خود در افغانستان از ظالمانهترین شیوهها استفاده نموده، طوری که تاریخ نظیر آن را کمتر دیده است.
ـ به خدا سوگند حتا اگر به اندازۀ کلاهم جای ماندن در این سرزمین را داشته باشم، میمانم و مقاومت میکنم.
ـ دشمنان افغانستان دشمنانِ من هستند و آنها نیروهایی هستند که بالای مردمِ ما جنگ را تحمیل میکنند.
ـ آرزو دارم مردم کشورم با هر تعلق قومی، مذهبی، زبانی و حزبی، وحدت ملی و اتحاد خود را حفظ کنند و در سایۀ آن و با تکیه بر دین مبین اسلام شاهد پیروزی و اعتلای کشورِ خود باشند.
ـ ما به نام افغانستان مبارزه میکنیم و میجنگیم، ما به ملت افغانستان باور داریم.
ـ وضعیت منطقه دیر یا زود به گونهیی میشود که کشورهای جنگافروز متوجه خواهند شد که جنگ در افغانستان به نفع آنها نیست و خودشان برای استقرار صلح و امنیت در این کشور تلاش خواهند کرد.
ـ پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاههای تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده، بلکه دیر یا زود، این خطرات گریبانگیرِ امریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهد شد.
Comments are closed.