احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 8 میزان 1393 - ۰۷ میزان ۱۳۹۳
با اجرای مراسم سوگند رییسجمهوری جدید، افغانستان وارد مرحلۀ تازهیی از مناسباتِ سیاسی شد. در سیزده سال گذشته، ما فقط به گونۀ صوری شاهد اجرای چنین مراسمی بودیم؛ مراسمی که در پی بهاصطلاح انتخابات ریاستجمهوری، یک شخص دو بار سوگند یاد کرد و سه سالِ دیگر را نیز به گونهها و نامهای دیگر سکان سیاستِ کشور را در اختیار داشت. حالا اما در پایان یک دورۀ سیزدهساله، چه قضاوتی میتوان نسبت به دولتداری این مرد داشت؟
وقتی به رسانههای مختلف نگاه میکنم، میبینم که حامد کرزی به همان میزانی که هواخواه جدی دارد، به همان میزان منتقد جدی نیز دارد. برخیها او را ممثلِ دموکراسی و آزادی بیان توصیف میکنند و تعدادی هم رییسجمهوری ناکام با میراثی خطرناک برای زمامدارانِ فعلی؛ حکومتی درهم شکسته و ویران با کولهباری از مشکلاتِ کمرشکن اقتصادی و امنیتی. اما شماری دیگر میگویند او رییسجمهوری صادق، مهربان و شکیبا بود.
اگر واقعبینانه نگاه کنیم، همۀ این گفتهها در مورد آقای کرزی صادق مینمایند. کیست که در مورد شکیبایی و رُکگوییاش شک ورزد و کیست که نداند فساد و قومگرایی از زیر چپنِ او بیرون شده است.
کرزی سیاستمداری جالب بود که شاید نظیرِ او را به این سادهگیها نتوان پیدا کرد. آیندهگان وقتی میآیند و به دور از حب و بغضهای معاصرانِ او در موردش سخن میگویند و یا مینویسند، بدون شک واقعبینتر و صادقتر از ما هسـتند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، از حب و بغض بهدور نیستیم و نمیتوانیم آنگونه که شایستۀ تاریخنگاری واقعگراست، نسبت به کارنامۀ یک رییسجمهور قضاوت کنیم؛ رییسجمهوری که در برههیی حساس وارد سیاستِ کشور شد و بیش از یک دهه توانست سکانِ امور را در دست داشته باشد.
در مورد کارنامههای سیاسیِ آقای کرزی به اندازۀ کافی تا به حال گفته و نوشتهاند و پس از این نیز خواهند گفت و خواهند نوشت. شاید یکی از ویژهگیهای حکومتداری حامد کرزی این بود که فضایی را بهوجود آورد که مصداق عینی «هرچه میخواهد دل تنگت بگو»، بود. کرزی در سیزده سال حکومتداری خود، اگر هیچ سنت میمونِ دیگری به میراث نگذاشته باشد، سنت به گفتۀ انگلیسها «حق گفتن» را بدون توجه به «حق شنیدن» به میراث گذاشته است. آقای کرزی رییسجمهوری بود که در «خدمت و خیانت» به آزادی بیان یکسان عمل کرد. هم آزادی بیان را حمایت کرد و هم آزادی عمل را. به دزد گفت که دزدی کن و به صاحبِ مال هم گفت مالت را نگه دار.
اما روز گذشته با اجرای مراسم سوگند رییسجمهوری جدید، به حاکمیت سیزدهسالۀ کرزی نقطۀ پایان گذاشته شد و پس از این باید دید که چه سرنوشتی در انتظارِ اوست و چه موقعیتی در سیاستِ افغانستان خواهد داشت. زیرا اگر به سنت موجود در نظامهای مردمسالار نگاه کنیم، رفتن یک رییسجمهور در پایان مأموریت کاری، یک امر معمولی و عادی است و اما اگر به سنت سیاسی موجود در افغانستان نگاه کنیم، هیچ سیاستمداری مگر پس از مرگ کاملاً از سیاست کنار نرفته است.
مراسم سوگند رییسجمهوری اینبار اما متفاوت از دورههای دیگر بود. در این مراسم افزون بر رییسجمهوری، برای نخستینبار در تاریخ افغانستان افراد دیگری نیز سوگند یاد کردند؛ رییس اجرایی که بلافاصله پس از سوگند رییسجمهوری با فرمان تقنینی به این سمت گمارده شد و دو معاونش که از دورۀ انتخابات با او بودند. این تفاوت در اجرای مراسمِ سوگند میتواند تبعاتِ دیگری نیز در ساختار قدرت در کشور بهوجود آورد. انتظار میرود با اجرای مراسم سوگند رییسجمهوری و رییس اجرایی، صفحۀ تازهیی از مناسباتِ سیاسی در کشور نیز آغاز شود؛ مرحلهیی که با تمرکززدایی از قدرت میتواند مناسباتِ مدرنتری را نوید دهد.
داکتر عبدالله که از اینپس به عنوان رییس اجراییِ دولت جدید به کار آغاز کرده، از سالها به اینسو نسبت به قدرتِ مطلقۀ رییسجمهوری در افغانستان هشدار داده است. آقای عبدالله در دولت جدید وحدت ملی، عامل اصلی گفتمانِ تمرکززدایی از قدرت است و چشم امید اکثریتِ آنانی که نگاه انتقادی به قدرت در افغانستان داشتهاند، به او دوخته شده است. بار اصلیِ سنگینی گفتمان جدید بر شانههای داکتر عبدالله است و بدون شک هر تغییری اگر به اجرا گذاشته شود، باید پیامد نوع نگاهِ او به ساختار قدرت در کشور باشد.
دولت جدید البته در بحبوحۀ مشکلاتِ افغانستان وارد میدان شده و بدون تردید چالشهای آنهم کم نیستند. از میراث حکومتداری ناکامِ آقای کرزی گذشته، حکومت جدید بار مسوولیتِ وعدههای خود را نیز به عنوان یک چالش به دوش دارد. برای حکومتِ تازه سخت است که بهزودی و آسانی بتواند بر اینهمه چالش پیروز شود. شاید هیچ آدمِ واقعبینی در افغانستان انتظار نداشته باشد که حکومتِ جدید راه هزارساله را یکشبه بپیماید؛ ولی با در نظرداشتِ همۀ مشکلات و چالشهای فراراه حکومت جدید، انتظارات گسترده و فراوانی نیز از آن وجود دارد. شاید اصلیترین عامل این انتظارات، خود دو نامزد انتخابات باشند که حالا در زیر یک سقف مجبورند در کنار هم کار کنند؛ کاری سخت و دشوار برای کشوری که درگیر مشکلات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است؛ کشوری که رابطۀ شکننده با جهان پیدا کرده و در معرض تهدیدهای مرگبار نیروهایی قرار دارد که زبانی به غیر از تفنگ ندارند.
اما نمیخواهیم در همین ساعاتِ اولیۀ حکومت جدید، شگونِ بد بزنیم. پس صبورانه منتظر مینشینیم تا ببینیم حکومت وحدت ملی چهگونه در عمل خود را نشان خواهد داد.
Comments are closed.