پکتیکا؛ زخمی ناسور و دردی بی‌درمان

گزارشگر:محمد منصوریان/ 9 قوس 1393 - ۰۸ قوس ۱۳۹۳

mnandegar-3فاجعۀ پکتیکا، شوکِ دیگری بود بر پیکر بی‌‎رمق و خونینِ مردم مظلومِ افغانستان که از سال‌ها به این‌سو در آتش بیداد همسایه‌گانِ آزمند و استخباراتِ مخوفِ منطقه و جهان می‌سوزند و می‌سازند.

گروه‌های تروریستی که در تبِ رفتن به بهشت از مجرای جهنم ساختنِ جهان بر خود و دیگران می‌سوزند، دیده و دانسته بر تمام اصولی پا می‌نهند که مدعی دفاع از آنند.
تردیدی نیست که جرأت و جسارتِ این گروه‌های افراط‌گر که سیمای سیاه خویش را در پُشت نقاب سپید اسلام پنهان کرده‌اند، همۀ نیکان خدا را به شگفتی فگنده و غرق اعجاب ساخته است.
فاجعۀ پکتیکا نمادی روشن و واضح از اوج بربریت هراس‌افگنان و مظلومیت مردمی است که از همۀ امکانات جهان محروم اند و یگانه دارایی و دل‌خوشی‌شان، نفس‌هایی‌ست که می کشند و تمام.
فاجعۀ پکتیکا یادآورِ تمام دردها و غم‌های بی پایانی‌ست که در تقدیر مادرانِ این دیار حک شده و بر سرنوشت‌شان سایه افگنده است. پس جا دارد که با مادرانِ بی فرزند، خواهرانِ بی برادر و کودکانِ بی پدرِ پکتیکایی همنوا و هم‌آوا شویم و این مصیبت بزرگ را تسلیت و غم عظیم را میان هم قسمت نماییم. هرچند همه می‌دانیم که درکِ مادر مظلومی که فرزند برومند و رشیدش را از دست داده و سوگوار است، کاری‌ست دشوار و ادعایی محال، اما سکوت مرگبار مردمی که می‌دانند شاید فردا نوبت خودشان باشد، کُشنده‌تر از هر درد و رنج و اندوه دیگر است.
جا دارد در این‌جا از مقام ریاست جمهوری از آقای محمد اشرف غنی که رهایی تروریستان از زندان‌ها را بخشی از اهداف و برنامه‌های خود در مبارزات انتخاباتی‌اش می‌شمرد، بپرسیم:
آقا! این جنایت‌کاران برادران همان‌هایی اند که شما رهای‌شان نمودید، پس تکلیف ما و مردم ما چه می شود؟!
مسوولیت خون‌های ریخته شده بر عهدۀ کیست؟ بر عهدۀ تو یا برادرانِ برادرانت؟!
جناب رییس جمهور!
شما که برای رسیدن به قدرت این‌همه مشتاق بودید و هستید، باید بدانید که قدرت همه‌اش این نیست؛ چند شعار و ادعای واهی یا بی‌پشتوانه! بلکه برداشتِ ما از قدرت آن‌هم در سطحی که جناب جلالتمأبِ شما قرار دارند و در کشوری چون افغانستان؛ توانایی پاک کردنِ اشکی از چشمی و کاشتن لبخندی بر لب کودک و مادری است که تشنۀ آنند.
آقا! آن‌چه را که ما از جناب شما می‌خواهیم نه التماس است و نه تگدی؛ بلکه حقی‌ست از ما بر گردن تو و مسوولیتی که باید انجام بدهی!
آقای رییس جمهور! این را من نمی‌گویم، همه‌گان می‌گویند که اگر نسبت به جنایت‌های برادرخوانده‌هایت بی‌تفاوت بمانی، هر قطره اشکِ مادران و فرزندانِ این مرز و بوم سیلابی می‌شود و نابودت می‌کند.
پس لطفاً در دیدگاهت تجدید نظر کن و همان کن که تو را زیبد و آن این‌که به بیراهه‌یی که کرزی رفت، نرو. تروریستان و مردم‌کُشان را مخالفان سیاسی نخوان و وکیل مدافعِ قاتلان مردم افغانستان نشو.
از آن‌چه بر کرزی گذشت، بیاموز و عبرت بگیر زیرا آن‌چه را که او کاشت، درد بود و محصولش نیز نفرینِ جاودانۀ مردم. اکنون که تو استی، تا فرصت داری خوبی کن و خدمت کن و دستت را به دستِ کسانی بده که همدست انسانیت و انسان‌هایند و به راهی برو که نیکان رفته‌اند نه به کوره‌راه هایی که پایانش بدنامی‌ست.
در شرایط کنونی، مردم افغانستان متفقاً یک خواسته دارند و آن؛ مجازات تروریستان و درهم شکستنِ لانه‌های تروریزم در آن‌سوی مرزهای افغانستان. زیرا سکوت نهادهای امنیتی در پیگرد، شناسایی و مجازات عاملان اصلیِ این فاجعه و امثال آن، دردی است به مراتب عمیق‌تر از دردهای دیگر.
اینک بر مسوولان دست اولِ حکومت وحدتِ ملی است که با گشودن صفحه‌یی جدید، قاطعانه تصمیم بگیرند تا به سیاست های دو پهلو و منافقانۀ حکومتِ گذشته خاتمه داده و از دوستان واقعی در برابر دشمنانِ واقعی حمایت کنند.
هرچند گلایه ها بسیار و گفتنی ها بسیارتر، اما در این فرصت بسنده کنیم تا باشد که جناب همایونی‍‌شان نیم‌نگاهی بیفگنند و متوجه آن‌چه که بیرون از بساط و مبالغۀ اطرافیان است، گردند.
واقعیت این است که فاجعۀ پکتیکا را با این گفته‌گک‌ها و نبشته‌گک‌ها نه می‌توان بیان کرد و نه حل. زیرا بر مبنای آن‌چه که دیده و شنیده می شود، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. این نه آغاز است و نه انجام.
بهترین راه برای التیام این زخم عمیق این است که مردم افغانستان یک‌جا با مسوولان دست اولِ حکومت وحدتِ ملی با گام هایی استوار و قاطع عزم را بر نابودی افراط‌گرایی جزم نموده و هر دستی را که به منظور نابودی و ویرانی به سوی این مردم و این کشور دراز می‌شود، قطع کنند.
ورنه هر کوچه و هر دهکدۀ این دیار، شاهد مصیبت و ماتم خواهد بود و با گذشت هر روز یک شاخه از درخت برومند این وطن خشکیده خواهد شد و در فرجام این وادی خواهد ماند و جمعی گرگ‌ها که نه تنها افغانستان، که منطقه و جهان را به آشوب خواهند کشید!

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.