احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حامد علمی - ۰۹ میزان ۱۳۹۱
بخش بیـستوششم
مجاهدین حاضر بودند که اسیران جنگی را معامله کنند؛ اما میخواستند که این ابتکار را بهدست خویش داشته باشند، نه اینکه مقامات حکومت پاکستان از دستاورد خوست به نفع خویش استفاده کنند. یکبار هم شایعه ملاقات مقامات حکومت پاکستان با نمایندهگان حکومت کابل در ژینوا پخش شد؛ اما مجاهدین هرگونه ملاقات را تقبیح کرده، اعلامیه شدیدالحنی صادر کردند. در گزارشی که نگارنده به رادیوی بی بی سی فرستاد، از تصمیم شورای فرماندهان خوست یاد کرده گفته شد که مذاکرات میان نمایندهگان حکومت کابل با مقامات پاکستانی که گفته میشود هفته گذشته در ژینوا خاتمه پیدا کرد، سروصدای فراوانی را در حلقههای سیاسی و نظامیِ مجاهدین بهوجود آورده است.
گفته میشود که پاکستان در گفتوگوهای ژینوا، آمادهگیِ خود را برای آزادیِ جنرالان و افسران نظامی افغان که در جنگهای اخیر خوست اسیر گردیدهاند، اعلان نموده و در مقابل از حکومت کابل خواستار امتیازات شده است.
اگرچه وزارت خارجه پاکستان، این ملاقاتها را تکذیب نمود؛ اما شورای فرماندهان شهر خوست طی اعلامیهیی سلسله این تماسها را تقبیح نموده و گفتهاند که در مقابل مساله افسران اسیرشده ارتش در خوست، دیده میشود که بعضی جناحهای غیرمطرح و بیمسوولیت، به اصطلاح، فعالیتهای دیپلماتیکی بهراه انداختهاند. بنابران، نیروهای مجاهدین در منطقه اعلام میکنند که در ارتباط با مساله اسیران، باید با شورای جهادی خوست که زمام امور را بهدست دارد، تماس گرفته شود.
در اعلامیه آمده است که هفت جنرال و اضافه از دوهزاروپنجصد سربازی که همراه با ملیشهها بهطور مجموعی به پنجهزار نفر میرسند، در عملیات برای تصرف شهر خوست، اسیر مجاهدین گردیدهاند که در میان اسرا، چهارصد افسر و عضو حزب حاکم افغانستان نیز شامل میباشد.
شورای جهادی خوست می افزاید: با وجود اینکه اسیران جنگی بدون هیچگونه مفاهمه و ارتباط مستقیم، تسلیم شدهاند و اکثر آنها مجرمین جنگی هستند، اما نزد مجاهدین حیثیت مهمان را دارا بوده و موسساتی مانند صلیب سرخ بینالمللی، میتوانند از حال آنها باخبر و با آنها تماسهای داشته باشند تا دیده شود که علاوه بر موازین بینالمللی، نظر به اساسات اخلاقی و مقررات اسلامی با آنها نیز رفتار گردیده است.
شورای جهادی خوست در اخیر اعلامیه ذکر نموده که این اسیران نظر به وعده قبلی مجاهدین، از هرگونه محاکمه برای بررسی اعمال گذشته، معاف و آیندهشان مربوط به عملکرد رژیم کابل و اتحاد شوروی میباشد.
از آغاز جنگ در افغانستان، این بزرگترین رقم سربازان است که توسط مجاهدین به اسارت گرفته شدهاند. با وجود اینکه از حالت صحی و وضع زندهگیِ آنها اطمینان داده شده است، با آنهم مساله تامین امنیت اسرا، ارسال مواد غذایی و دارویی و محل بودوباش آنها، دردسرهای فراوانی را برای مجاهدین بهبار خواهد آورد و این مشکلات شاید مجاهدین را وادار نماید که دست به اقداماتی زده و در صدد تبادله با اسرایشان که نزد حکومت کابل است، برآیند و یا به رهایی دستهجمعی آنان اقدام کنند. اما سرنوشت جنرالان، اعضای وزارت امنیت دولتی، گارد خاصی که در شرایط حساس از حکومت نجیب دفاع نمودهاند، به درستی معلوم نیست. (۶۷)
مساله اسیران به یک ماجرای لاینحل بدل شد تا اینکه بالاخره مولوی جلالالدین حقانی، دهماه پس از سقوط خوست، تمامیِ اسیران را به جز از چهار جنرال، رها نمود و به ماجرای اسیران جنگی، نقطه پایان گذاشت.
اما از جنگ خوست، چه استفاده سیاسی و نظامییی صورت گرفت؟ آیا مجاهدین در نحوه استفاده از این پیروزی، با هم همنظر بودند؟
یکی از رهبران مجاهدین به این عقیده بود که بعد از سقوط خوست، در بین رهبران مجاهدین و سیاسیون افغان، سه نظر بهوجود آمده است. اولاً عدهیی به این نظر اند که باید حکومت کابل از طریق نظامی سرنگون شود. دیگران میگویند با استفاده از پیروزی و تجربیاتی که در خوست بهدست آمده، حملات منظم بالای شهر کابل صورت گیرد و نظر سومی، این است که باید از سقوط خوست استفاده سیاسی نمود؛ زیرا حالا در معاملات سیاسی دست بالاتر را داریم و مجاهدین با تصرف خوست، رژیم کابل را در حالتی قرار دادهاند که آنها مجبورند که بر دوام حکومتشان زیاد پافشاری نکنند. هدف ما سقوط دادن و کنار رفتن حکومت نجیب است، و آنها باید به هر صورت کنار بروند؛ زیرا در اثر مداخله شورویها بهوجود آمدهاند. باید از پیروزی اخیر استفاده موثر کنیم و اکثر رهبران به این نظر هستند. (۶۸)
اما این نظریه که باید از تصرف خوست استفاده سیاسی کرد، ضعیف به نظر میرسید؛ زیرا رهبرانی که به پیروزی نظامی میاندیشیدند، قویتر و بیشتر بودند. آنها موافق بودند که حکومت کابل را سرنگون سازند، اما در شیوه تطبیق برنامههای نظامیشان، اختلاف نظر داشتند. «بعد از سقوط خوست، دو نظر بهوجود آمده: اول اینکه راهحل سیاسی جستوجو شود، زیرا مجاهدین دستی قویتر دارند؛ و دوم اینکه عملیات نظامی تشدید شود. اما در اینباره نیز دو نظر دیگر بروز کرده است؛ اول اینکه باید عملیات بالای کابل صورت گیرد و یا اینکه در نقاط دور دست اجرا شود؟ بعد از سقوط خوست روحیه نظامی و استعداد جنگی حکومت از دست رفته است و باید از این فرصت استفاده شود. به نظر ما، اگر تمام نیروهای خویش را به طرف کابل سوق دهیم و کابل را زیر حملات شدید قرار دهیم، حکومت سقوط میکند؛ زیرا روحیه ضعیف است و نارضایتی در بین مردم زیاد شده است. عدهیی به این باور اند که عملیات بالای شهرهای مانند غزنی و گردیز و سایر نقاط دوردست آغاز گردد. من مخالف این عملیات نیستم، ولی ترجیح میدهم که بهخاطر قطع جنگ به صورت فوری بالای کابل حمله کنیم.» (۶۹)
Comments are closed.