احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/دو شنبه 27 دلو 1393 - ۲۶ دلو ۱۳۹۳
دکتر نجیبالله در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ حین خروج آخرین دستههای قشون شوروی، خطاب به سربازان و افسرانِ این قشون گفت:
«سربازان انترناسیونالیست بعد از اجرای وظیفۀ انترناسیونالیستیشان به وطنِ صلحدوستِ خود عودت مینمایند… ما در برابرِ شما فرزندانِ شجاع کشورِ لنین بهخاطر همۀ آنچه برای مردم افغانستان، برای انقلاب ثور انجام دادهاید، بهخاطر مردانهگی و شجاعت و هم بهخاطر مهربانی و انسانیت شما، سرِ تعظیم فرود میآوریم.»(۱)
سه سال بعد، نجیبالله در تجلیل از پنجمین سالگرد اعلان سیاست مصالحۀ ملی، به روز ۲۵ جدی ۱۳۷۰(۱۵جنوری ۱۹۹۲) با صدور فرمان رسمی، روز ۲۶ دلو ۱۳۶۷ را روز نجات ملی و جشنِ ملی اعلان کرد. هرچند فرمان نجیبالله نه در فردای روز خروج قوای شوروی، بلکه سه سال پس از آن، در زمانی صادر گردید که کشور و دولتی به نام شوروی وجود نداشت؛ اما نکتۀ قابل پرسش و بحث، دیدگاه و سیاستِ او در مورد خروج قوای شوروی در نخستین سالهای رهبری او در حزب و دولت است. آیا دکتر نجیب، دولت شوروی را وادار به خروج نیروهایشان از افغانستان ساخت یا اینکه شورویها خروج قوای خود را به او تحمیل کردند؟
نجیبالله ششماه پس از اعلان مصالحۀ ملی (جدی۱۳۶۵) به این پرسش خبرنگار تلویزیون امریکا که اگر جنگ ادامه یابد آیا قوای شوروی به کشورشان باز میگردند، گفت: «تا کنون ده بار به این سوال پاسخ دادهام، فکر میکنم که دوستان امریکایی ما بطیالانتقال هستند. به هر حال، یک بار دیگر تکرار میکنم که اگر مداخله و تجاوز از بیـرون قطع گردد، اگر موافقات ژنو به امضا برسد و اگر مصالحۀ ملی به توافق و موفقیت بینجامد، یک سرباز اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در کشور ما باقی نخواهد ماند و همه به کشور صلحدوستشان عودت خواهند کرد.»(۲)
با توجه به این واقعیتها که دکتر نجیبالله خروج قوای شوروی را به اما و اگرهای بسیاری که هرگز برآورده نشد، مشروط میساخت و در مسکو از خروج قوا، چه با امضا و چه بدون امضای توافقنامۀ ژنو سخن میرفت، آیا خروج قوای شوروی به نجیبالله تحمیل شد؟
آنتونیو جیوستوزی نویسنده و پژوهشگر انگلیسی مینویسد: «منابع شوروی ادعا میکنند که دولت افغانستان واقعاً باور نمیکرد ارتش سرخ از این کشور خارج شود و اقداماتی که برای مقابله با مجاهدین توصیه شده بود، تا آخرین روزها به کار گرفته نشد. در واقع، به نوشتۀ ا. بوروویک، کارگزاران حزب و دولت به هیچوجه نمیخواستند شورویها خارج شوند. شخص نجیبالله هم به نظر نمیرسید کاملاً به شانس خود باور داشته باشد. پیش از هر چیز، او سعی کرد طرح شورویها را برای آغاز خروج نیروهای شان در اپریل ۱۹۸۷(حمل ۱۳۶۶) خنثا کند، اما پس از آن تصمیم به خروج سپاه چهلم شوروی، در سالِ بعد بر او تحمیل شد. بر اساس گزارشها، وی در جنوری ۱۹۸۹ (جدی۱۳۶۷) از شورویها خواست تا ۳۰۰۰ از ۵۰۰۰ نیروی خود را باز پس به قندهار بفرستند تا در نجات شهر که به محاصره درآمده بود، کمک کنند. وی دو ماه بعد خواستار مداخلۀ نیروی هوایی شوروی در جلالآباد شد که جنگ مهمی در آنجا جریان داشت.»(۳)
گورباچف نیز این مطلب را بیست سال پس از خروج قوای شوروی تأیید میکند که نجیبالله در آغاز به خروج قوای شوروی از افغانستان باور نداشت: «من (گورباچف) با نجیب در تاشکند ملاقات کردم. او مطمین نبود و باورش نمیآمد که ما بهطور جدی(برای خارج شدن) تصمیم میگیریم. همه منتظر بودند که گویا ما از افغانستان بیرون نمیشویم. ولی لازم نبود که باقی میماندیم.»(۴)
مؤلفین کتاب خیانت به سوسیالیسم از مخالفتِ نجیبالله با خروج بدون قیدوشرط از افغانستان سخن میگویند: «در پایان، نجیبالله، مخالفان تجدیدنظرطلبی در رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی و ارتش و متحدینی چون کوبا و انگولا به مخالفت با عقبنشینی قوای شوروی از افغانستان بدون شرط برخاستند.»(۵)
اگر خروج نیروهای شوروی از افغانستان به دولت حزب دموکراتیک خلق و رهبر آن نجیبالله تحمیل شد، آیا این به معنی رویگردانی شورویها از این دولت و دکتر نجیبالله بود؟
هرچند شورویها پس از خروج نیروهایشان با ارسال کمکهای هنگفت نظامی و مالی، تا سه سال دیگر موجب بقای حاکمیت حزب دموکراتیک خلق و دکتر نجیبالله در رهبری این حاکمیت شدند؛ اما در واقع آنها نخستین گام را در رویگردانی از نجیبالله و دولت حزب دموکراتیک خلق با امضای توافقنامۀ ژنو و سپس خروج قوای خود برداشتند. شوارد نادزه وزیر خارجۀ شوروی که در پای این توافقنامه با همتای امریکایی خود به عنوان تضمینکنندهگان امضا گذاشت، بعداً از خیانت به نجیبالله سخن گفت: «من در وقت امضای این قطعنامه احساس بدی داشتم و این کار برایم بهشدت مشکل مینمود. و در راه برگشت، در طیاره، فهمیدم که ما به نجیبالله خیانت کردهایم.»(۶)
چرا شورویها چنین کردند؟
یکی از افسران شوروی و متخصص علوم فلسفی در آگست ۱۹۸۷ تحلیل مفصلی دربارۀ اوضاع افغانستان و حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، سیاست مصالحۀ ملی و مسیر تحولات آینده برای دیمتری یازوف وزیر دفاع شوری نوشت و از شکست محتومِ حزب دموکراتیک خلق و حاکمیت آن سخن گفت: «هرگاه تجزیه و تحلیلِ وضع حزب دموکراتیک خلق را بر پایۀ پدیدههای واقعی انجام دهیم، نه بر پایۀ گزارشهای خبرنگاران صدا و سیمای اتحاد شوروی؛ روشن میگردد که این حزب متشکل از اعضا نبوده، بلکه «حزب کارتهای عضویت» کسانی است که تنها در پی منافع شخصی خود اند. حزب دموکراتیک خلق به گونۀ عینی در راه نابودی سیاسی خود گام برمیدارد. هیچ عملی که متوجه در راستای آن باشد که به این حزبِ از نفس افتاده روان دوباره ببخشد، رهگشا نخواهد بود. مساعی نجیب در این راستا میتواند تنها کشت و کشتار و خونریزی را در کشور افزایش دهدـ مگر در هیچ صورت، از مرگ حزب جلوگیری نمیتواند. در این اوضاع بایست مساعی را نه در دامن زدن به آتش بهخاطر نجات حزبی که مرگ آن محتوم است، بلکه در ایجاد زمینه برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود متمرکز سازیم.»(۷)
پینوشت:
۱ـ سالهای تجاوز و مقاومت، ص۳۰۸
۲ـ کنفرانس مطبوعاتی، پاسخهای رفیق نجیب، منشی عمومی کمیتۀ مرکزی ح. د. خ. ا به سوالات ژورنالیستان خارجی، چاپ کابل، ۲۸جدی ۱۳۶۵، ص۳۹
۳ـ افغانستان، جنگ، سیاست و جامعه، آنتونیو جیوستوزی، ترجمه: اسدالله شفایی، چاپ ایران، سال۱۳۸۶ خورشیدی، ص ۱۹۶
۴ـ مصاحبۀ میخاییل گورباچف با الکسی ویندیکتیف از رادیو ایکو مسکو، سایت دیدگاه: www.didg.de
۵ـ خیانت به سوسیالیسم، پس پردۀ فروپاشی اتحاد شوروی، تألیف: راجر کران، توماس کنی، برگردان به فارسی: محمدعلی عمویی، چاپ تهران، نشر اشاره، ۲۳ اسفند ۱۳۸۳، ص۲۵۸
۶ـ گروگانهای تاریخ، بخش دوم، مزوروف، www.farsi.rl
۷ـ طوفان در افغانستان، تألیف: الکساندر لیاخفسکی، ترجمۀ عزیز آریانفر، چاپ تهران، سال ۱۹۹۸، ص ۲۰ .
Comments are closed.