- ۲۳ حوت ۱۳۹۳
جملۀ کوتاهی از استاد ربانی شهید، همواره در گوشم زمزمه داشت؛ اما به عمق آن نمیرسیدم تا اینکه جان سخن در کورۀ تجربۀ سیزده سالۀ حضور جهان در افغانستان گداخته شد و ماندگار گردید. « ما به ماهیگیر نیاز نداریم، بلکه به چنگک و آموزش ماهیگیری نیازمندیم تا خود ماهی بگیریم.»
با نگاهی سیزده سال گذشته و حالات نو پیش رو، دقیقاً در همین راستا است که افغانستان باید از پیلهیی خود بیرون شود تا بتواند با بالهای خود پرواز نماید نه اینکه از پیلهاش بیرونش کنند و نتواند پرواز نماید. فقط تلاش خودماست که بالهای مان را آمادۀ پرواز میسازد و تقلای خودماست که از درد و رنج تاریخی و از دست نگریها رهایمان میسازد. ازاینروست که فرصتها برای تمرین پرواز و آمادهگی پرواز استفاده گردد نه برای ماندن که این ماندنها عاریتی اند و کشنده.
کشورما همواره از موقعیت جغرافیای سیاسی خودش، از عدم رهبری خردمند و غیر ملی رنج برده و بیشترین ضربات تاریخی و ناکامیها را از همین رهگذر متحمل شده است.
اما امروز از نقطه نظر زمانی و همچنان حالات جاری منطقه و جهان در حیاتی ترین مقطع تاریخ قرار گرفتهایم. همزمان در یک نقطهیی بهترین فرصت و بدترین تهدید قرار داریم، بستگی به رهبری ملی، عقلانیت سیاسی و اتحاد همگانی دارد.
سفر رهبران حکومت به امریکا در اخیر ماه جاری میلادی برای افغانستان و شکلدهی مسیر آیندهاش در حوزههای اقتصادی، امنیتی و روابط خارجی، سرنوشت کشور ما را برای مدتی طولانی رقم خواهد زد.
قطعاً باید به این نتیجه رسیده باشیم که پس از این، افغانستان به یک تغیر اساسی در موقف استراتیژیک خود در جغرافیای منطقه و جهان ضرورت حیاتی دارد، تا به آسیبپذیری چندین صدساله و ناکامیهای ناشی از آن برای همیش خدا حافظی کند. امروز با موقعیت استراتیژیکی که داریم ضرورت ما به دیگران کمتر از ضرورت دیگران به ما نیست. صدها پروژۀ استراتیژیکی و استخباراتی با استفاده از خاک ما در جهت منافع دیگران تطبیق و استفاده میگردد، که بهرۀ ما فقط خسارت، مصیبت و قربانی دادن بوده است. بیرونیها از مارکیت استراتیژیک افغانستان برای کشورهای شان امتیاز میگیرند، در حالیکه ما همواره دست نگر دیگران میباشیم. هرکدام ما جدا جدا با تعاملات و آجنداهای شخصی فقط به خود میرسیم و در مقیاس اندکی کلان تر به خانواده، دوستان، قبیله، قوم و یاهم یکسره همۀ تعاملات را مردود دانسته در یک رویکرد افراط و تفریط اصل تعادل و توازن را که نیاز همیشگی ما میباشد برهم میزنیم. هم توازن دورنی و ملی خودمان را و هم تعادل روابط ما را با جهان، متأسفانه با این رویکرد ما همواره یا از گرمی حوادث سوخته ایم و یا از سردی آن یخ زده ایم.
ما نباید فقط به پیمانهای همکاریهای مختلف تکیه کنیم بلکه از خود استراتیژی مشخص داشته باشیم، از احتیاجات و ضروریات دیگران در جغرافیای خود بهره ببریم، از تولید کالاهای استراتیژیک، منافع خود را بسنجیم و مستفید شویم. سرانجام ما باید موقعیت خود را از آسیب پذیرترین عنصر منطقه به چارراه و مرکزیت همکاریهای اقتصادی و امنیتی برسانیم.
اما استفاده از همۀ این فرصتها بستگی به تشکیل زعامت ملی، داشتن رهبری مبتکر و سیاست امروزی دارد که با بریدن از سیاستهای گذشته، عدم اعتماد را در داخل از طریق تفاهم با نخبگان کشور و در خارج با بیرون شدن از دیپلوماسی passive، چهرۀ کشور را دوباره ترمیم و قابلیت اعتماد را به جود آوریم، در غیر آن تهدیدها و آن هم از نوع خطرناک آن دامنگیر کشور و در بهترین حالت و ابتدا دامنگیر دولت خواهد شد.
برگرفته از صفحۀ فیسبوک احمدولی مسعود
Comments are closed.