تشت حمایت از عربستان از بام ارگ افتاد

گزارشگر:علی پارسا/ شنبه 15 حمل 1394 - ۱۴ حمل ۱۳۹۴

موضع گیری‌های اخیر رییس‌جمهور غنی در حمایت از موضع عربستان سعودی در جنگ داخلی یمن، سروصداهای بسیاری به پا کرده است. این مواضع این روزها از جهات بسیاری مورد نقد و اعتراضِ مردم و فعالان مدنی و سیاسی قرار گرفته است. در میان این صداهای مخالف، حتا داکتر عبدالله عبدالله، رییس اجراییۀ حکومت وحدت ملی هم به‌نحوی مخالفتِ خود را با این خبرنامه اعلام کرده است. داکتر عبدالله ضمن آن‌که تأکید کرده در صورت تهدید قبلۀ mnandegar-3مسلمانان، مردم متدین افغانستان هم به‌پا خواهند خاست؛ گفته که در شرایط کنونی از «حملۀ عربستان به یمن» حمایت نمی‌کند.
حکومت وحدت ملی افغانستان، سیاست واحدی در قبال مسایل داخلی و خارجی ندارد. از شش ماه بدین‌سو شاهد بی‌اعتمادی‌ها و چند دسته‌گی‌ها در مسایل داخلی کشور بودیم؛ اما پس از مداخلۀ نظامی عربستان و متحدانش در یمن، اختلافات در سیاست منطقه‌یی و جهانی دو تیم شامل در دولت وحدت ملی نیز آفتابی شد.
تیم ارگ‌نشین، به حمایت قاطع از عربستان تأکید ورزید و جناح دیگر(ریاست اجرایی) به صراحت اعلام کرد که «افغانستان از مداخلۀ نظامی عربستان در یمن حمایت نمی‌کند» و «ارگ برخلاف فیصلۀ شورای امنیت ملی، اعلامیه‌یی را به حمایت از عربستان صادر کرده است.» این یعنی افتادن تشت رسوایی حمایت از عربستان از بام ارگ!
به نظر می‌رسد دو تیم شامل در دولت وحدت ملی در سطح منطقه‌یی و جهانی به دو قطب متضاد متعلق هستند و هر کدام می‌کوشند طبق خواست این دو قطب، سیاست خارجی افغانستان را تنظیم نمایند. این دو پارچگی، پیامدهای ناگوار و ویران‌گری برای افغانستان درحال جنگ و تکه‌تکه در پی دارد.
در اعلامیه‌یی که از سوی ریاست‌جمهوری صادر شده، آمده که پس از رای‌زنی‌های بسیار در شورای امنیت ملی، تصمیم به اعلام حمایت از مواضع منطقه‌یی عربستان سعودی در جنگ یمن گرفته شده است. این در حالی است که مخالفت داکتر عبدالله با این موضع‌گیری، نشان‌دهندۀ شکاف‌های عمیق و فعال بسیاری میان دو تیم ریاست‌جمهوری و ریاست اجراییه است که می‌تواند به عنوان تهدیدی بالقوه آیندۀ حکومت وحدت ملی را با خطر مواجه کند.
از سوی دیگر این خبرنامه از آن‌جا که موضع رسمی دولت افغانستان را در قبال مسالۀ جنجالی و پرتنش جنگ یمن نشان می‌دهد، هم حایز اهمیت و هم قابل نقد است. بدون شک چنین موضع‌گیری کلانی در سطح منطقه می‌تواند پیامدهای منطقه‌یی و جهانی بسیاری برای همۀ مردم افغانستان داشته باشد. چنین موضع‌گیری صریحی دربارۀ بحران یمن که حالا تبدیل به میدان بازی‌های جهانی و منطقه‌یی شده است، بیش از هر چیزی خاطرات جانب‌داری‌های احساساتی و پرهزینۀ داوود خان را به ذهن متبادر می‌کند. شکی نیست که وارد زمین بازی‌های جهانی شدن و به اصطلاح به جام جهانی سیاست پا گذاشتن، تنها برازنده و شایستۀ داعیه‌داران اصلیِ میدان است و کشورهایی را که در سطح داخلی خود حتا هنوز غم‌شان غم نان و غم جان است، در این میدان‌ها چیزی جز تحقیر و هزینه‌های سنگین حاصلی نخواهد بود.
اگر بخواهیم همین نکته را بر اساس اصول و مبانی روابط بین‌الملل یاد کنیم، به این اصل برمی‌خوریم که «دایرۀ منافع ملی کشورها در سطح بین‌المللی در گرو قدرت ملی آن‌ها است». به این معنا که به هر میزان که قدرت ملی یک کشور توسعه و افزایش یابد، به همان میزان منافع ملی و ضرورت حضور آن‌ها در سطح جهان گسترده‌تر و برجسته‌تر می‌شود. به همین دلیل هم است که منافع ملی تنها ابرقدرت چهاربعدی جهان یعنی ایالات متحدۀ امریکا، در حال حاضر در سراسر جهان گسترده است و این کشور در مورد مسایل مختلف ملی، منطقه‌یی و جهانی در سراسر جهان حضور فعال دارد؛ در مقابل اما قدرت‌های کوچک و یا ریزقدرت‌هایی مانند افغانستان حتا یارای موضع‌گیری در مسایل منطقه‌یی هم ندارند.
بر اساس این قاعده، اعلان حمایت از یک قدرت در حوزۀ ژئوپلتیکی خاورمیانه که حتا بنا به نظر بسیاری‌ها، افغانستان را نمی‌توان شامل این منطقه دانست، لقمه‌یی به مراتب بزرگ‌تر از دهان ریزقدرت افغانستان است. سخن‌های این‌گونه گفتنِ دولت‌مردان افغانستان با توجه به مشکلات و بحران‌های متعددی که در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی دارد، چیزی جز خودبزرگ‌بینی‌های مخرب که تحمیل‌کنندۀ هزینه‌های سنگین برای کشور است، نخواهد بود.
برای افغانستانی که در چندصد متری ارگِ آن ساعت‌ها زنی زیر دست‌وپای مردم تکه تکه می‌شود و بعد با کمال قباحت به آتش کشیده می‌شود؛ برای کشوری که هنوز هم بزرگ‌ترین غم مردمِ آن غم نانِ شب است؛ برای حکومتی که پس از شش‌ماه از عمرش هنوز بسیاری از وزارت‌خانه‌های آن بدون وزیر است؛ برای رییس‌جمهوری که هنوز عزم راسخی برای اصلاحات نظام فاسد انتخاباتی نشان نداده؛ و برای مردمی که هنوز شناس‌نامۀ آن‌ها تکه ورقی‌ست که هر کسی می‌تواند نسخۀ جعلی آن را در چند دقیقه بسازد، واقعیت این است که سخن گفتن و اعلان موضع کردن دربارۀ جنگ یمن چیزی جز اعتماد به نفسِ کاذب و خیانت در حقِ مردم نیست.
با گذشت بیش از شش‌ماه از عمر حکومتی که اولویت و ارجحیت کاری آن اصلاح نظام انتخاباتی بود، هنوز حتا کمیسیون تازه‌تأسیسِ بررسی اصلاحات هم مورد توافق هر دو جانب نیست. این مسأله مشت نمونه خرواری از کار حکومت پُرشعر و شعار وحدت ملی است. با این حال، این حکومت به جای پرداختن به این موضوعات حیاتی، گاهی نامه‌های عاشقانه به طالبان می‌نویسد و گاهی پا به میدان جنگ یمن می‌گذارد!
به هر حال ریشۀ این‌گونه موضع‌گیری‌ها در هر کجا باشد، پیامد آن برای افغانستان چیزی جز هزینه‌های بسیار در عرصه منطقه‌یی و جهانی و یا حداقل اتلاف وقت و فرصت نخواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.