گزارشگر:احمد عمران/ چهارشنبه 19 حمل 1394 - ۱۸ حمل ۱۳۹۴
ششماه از آزمون دشوارِ دولت وحدت ملی گذشت؛ دولتی که به دنبال بحرانِ انتخاباتی و با پادرمیانیِ جامعۀ جهانی شکل گرفت و اکنون ماههای نخستِ خود را میگذراند. در این چند ماه دولت وحدت ملی کارهایی کرده و کارهایی نکرده است. در این جای شک نیست که دولت وحدت ملی میراثِ شومی را از گذشته به ارث برده است که به این زودیها نمیشود با آن وداع گفت. اما در عین حال، دولت وحدت ملی میتوانست کارهای مهمی را در سروسامان دادن به وضعیتِ موجودِ کشور انجام دهد که هنوز نداده است. اشارهیی کوتاه به یکی از دیدگاههای آقای احمدولی مسعود میکنم که با آغاز به کارِ دولت وحدت ملی برایم گفت: «آیندۀ این دولت را چندان خوب نمیبینم». من هم با ایشان موافقت کردم ولی پرسیدم چه باید میشد و چه باید شود. ایشان پاسخی جالب و منطقی به سوالم دادند. آقای مسعود گفتند که اگر موافقتنامۀ سیاسی آنگونه که وجود دارد و در پای آن امضا شده انجام شود، افغانستان از روزهای سیاه و بدبختی بیرون خواهد شد. گفتم به گونۀ مشخص نظرتان به کدام بند از توافقنامۀ سیاسی است. آقای مسعود پاسخ دادند: تغییر نظام سیاسی کشور از ریاستی فعلی به پارلمانی.
حالا که پس از گذشتِ ششماه آنحرفها را سبک و سنگین میکنم، واقعاً با این دیدگاه آقای مسعود بیشتر از هر زمانِ دیگری موافق میشوم. بحث تغییر نظام از خواستهای اصلیِ جامعۀ سیاسی و مدنی افغانستان است. اگر دولت وحدت ملی و بهویژه ریاست اجرایی کشور در طول سالهای آینده بتواند به این بند از توافقنامۀ سیاسی جامۀ عمل بپوشاند، بدون شک افغانستان به مرتبۀ دیگری از مناسباتِ سیاسی ارتقا خواهد یافت.
تجربۀ سیزده سالِ گذشته نشان داد که در نبود احزاب سیاسی و نظام پارلمانی، افغانستان فرصتهای بیشماری را از دست داده است. به همین منظور، باید از تغییر نظام فعلی حمایت کرد و تلاش ورزید که نظام فعلیِ افغانستان به یک نظام پارلمانی در موجودیتِ احزاب سیاسی تغییر یابد. نظامهای پارلمانی و حزبی را میتوان به صورتِ دو حزبی، چندحزبی و تکحزبی مشاهده کرد که در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست و فرصتی جداگانه میطلبد. اما نظامهای حزبی در قیاس با شکل مستقیم انتخاب رییس جمهور، از مزیتهایی برخوردار است که ذیلاً به این مبحث پرداخته میشود.
حزب
حزب را میتوان گروهی از افراد جامعه دانست که با اعتقادات و ایمان به برخی از اصول و داشتن هدفهای مشترک در سازمانی با عنوان حزب متشکل شده و از طریق شعبهها و قسمتهای مختلف با یکدیگر ارتباط متقابل و مستمر دارند و میکوشند تا برای رسیدن به هدفها و اجرای اصول مورد نظر، حکومت را مستقیماً بهدست گیرند. در مجموع هر تعریفی که از حزب ارایه شود، باید دارای ویژهگیها و ارکان زیر باشد:
الف. حزب مستلزم وجود سازمان و تشکیلاتِ پایداری است که حیات سیاسی آن، از حیات بنیانگذارانِ آن فراتر باشد. بدین معنا که با خارج شدن رهبران آن از صحنۀ سیاست، حزب همچنان به کارِ خود ادامه دهد.
ب. حزب باید دارای اساسنامه و مرامنامه بوده و توسط عدهیی از اشخاصِ حقیقیِ معتقد به آرمانها و مشیِ سیاسیِ معین تأسیس شده باشد.
ج. تشکیلات حزبی دارای سازمانی مستقر در محل، همراه زیرمجموعههایی باشد که در سطح ملی فعالیت داشته و با یکدیگر روابط متقابل داشته باشند.
د. رهبران مرکزی و محلی حزب باید برای بهدست گرفتن قدرت سیاسی، چه به تنهایی و چه با کمک احزابِ دیگر مصمم باشند، نه بر اعمال نفوذ.
هـ. حزب باید در پی کسبِ حمایتِ عموم بهویژه از طریق انتخابات باشد.
برخی کارویژههای احزاب
بالطبع وجود احزاب در جامعه وسیلهیی برای رسیدن به اهداف سیاسی و غیرسیاسی است و صرف شکلگیری حزب یا سازمانِ آن دردی را از کسی دوا نمیکند. احزاب با توجه به دلایل و زمینههای شکلگیری خود، به دنبال تحقق اهدافِ خویش استند. جهانبینی و ایدیولوژی هر حزب، در اولویتدهی به اهدافِ خود تأثیرگذار است. عوامل دیگر مانند عوامل سیاسی و اقتصادی، عوامل نژادی، عوامل طبقاتی و… میتوانند در شکلگیری احزاب و رویکردهای کلی و جزییِ آن تأثیرگذار باشند. اولین کارویژۀ یک حزب، چه در مدل غربی و چه در نگاه غیرغربی، برنامهریزی و تدوین راهبردها و سیاستهای کلی و عمومی حزب است. اینکه حزب در آینده میخواهد چه برنامههایی را به اجرا گذارد، باید از پیش برنامهریزی شود و بر اساس آن عمل شود. در این صورت، انضباط گروهی هم تأثیر فراوانی در موفقیت برنامههای حزب دارد. یکی دیگر از کارویژههای مهم احزاب را میتوان آموزش سیاسیِ مردم و تلاشِ احزاب برای افزایش مشارکتِ آنها در کارهای سیاسی و حکومتی دانست که این یکی از مزایای نظام حزبی است. مطمیناً هر حزبی میکوشد برای اجرای بهتر برنامههای خود و جلب بیشتر آرا، هم مردم را با جامعهپذیری سیاسی بار بیاورد و هم آنها را تشویق به حضور پررنگتر در فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی کند تا کرسیهای بیشتری را به خود اختصاص دهد. از دیگر کارویژههای احزاب میتوان از شرکت در رقابتهای انتخاباتی با هدف کسب قدرت و یا انتقاد از حکومت نام برد. ارسطو معتقد بود که دولت یا باید در خدمت «خیر عمومی» باشد که در این صورت تأسیسی درست یا طبیعی و بهنجار است، و یا در خدمت منافع شخصی یا گروهی فرمانروایان، که در این حالت تأسیسی نادرست، منحرف یا فاسد خواهد بود. احزاب نیز از این قاعده مستثنا نیستند.
برخی مزایای نظام حزبی عبارتاند از:
کاهش اختلافات و هماهنگیِ بیشتر قوا با یکدیگر:
حکومت پارلمانی یا کابینهیی، مبتنی بر ایتلاف و همکاریِ قوای مجریه و مقننه است و لذا تا حدود زیادی میتواند مانع از بروز اختلافات جدی و فضای تشنج در میان مردم و مسوولان شود. شکل پارلمانی حکومت در یک محیط متجانس بیشتر توان شکوفایی دارد.
افزایش اهمیت و اعتبار قوۀ قانونگذار و کاهش قانونگریزی:
در این شکل از حکومت، قوۀ مقننه بر قوۀ مجریه برتریِ حقوقی و قانونی دارد. در شکل پارلمانی، ارتباط خیلی نزدیکی میان قوای اجراییه و قانونگذار وجود دارد. در این نوع از انتخابات، هم نمایندهگان و گروهها و احزاب، اهمیت بیشتری برای انتخابات مجلس قایل میشوند و هم مردم با دقت و اهمیتِ بیشتری نسبت به امور مجلس، وارد انتخابات میشوند. احزاب میکوشند با برنامههای کمی بیشتر و کیفیِ بهتری وارد صحنۀ انتخابات شوند و با اجرای برنامههای گوناگون در راستای رفاه عمومی مردم، میکوشند آنها را با اصول صحیح دموکراسی آشنا سازند. هریک از احزاب و نمایندهگان میکوشند تا برنامههای بهتری را به اجرا در بیاورند تا رای مردم را برای خود حفظ کنند.
امکان تحقق بیشتر شایستهسالاری:
نمایندهگان مجلس که باید از افراد متخصص و متعهد و باصلاحیت کافیِ علمی تشکیل شده باشند، میتوانند با توانایی بیشتر و شناختِ بهتر به انتخاب شخص اولِ اجرایی بپردازند. مطمیناً نمایندهگان باید تلاش کنند که به دور از سیاستبازی و با انتخاب صحیح نخستوزیر، به فکر پیشبرد منافع ملی باشند تا آرای خود را نیز از دست ندهند.
پاسخگویی بیشترِ قوۀ مجریه در برابر مجلس و نظارت دقیقتر بر کار فرد اول در قوۀ مجریه:
نمایندهگان مجلس که خود نخستوزیر را انتخاب کردهاند، با دقت بیشتری به نظارت بر کار وی میپردازند و به این طریق، شیوهها و ابزارهای نظارتی بر کار نخستوزیر از قوت برخوردار میشوند.
شناسایی استعدادها:
گستردهگی احزاب و تلاش آنها برای آموزش سیاسی مردم و جذب نیرو، سبب شناساییِ استعدادها و تربیت آنها میشود. به این ترتیب، نیروهای متخصص برای دریافت پستهای تخصصی افزایش مییابند.
کنار گذاشته شدنِ هزینههای سنگینِ ناشی از تبلیغات و نظارتها:
نظام حزبی نگرانیهای ناشی از تقلب و سوءاستفادۀ برخی از فرصتطلبان را مرتفع میکند.
جلوگیری از خودکامهگی قوۀ مجریه در برابر دیگر قوا:
وجود نظام حزبی و حزب مخالف و اپوزیسیون به شرط آنکه سالم و کارآمد باشد، حزب حاکم را در مسیر صحیح نگه میدارد و مانعی بر سر راه خودکامهگی قوۀ مجریه است.
اینها همه سبب میشوند که که در افغانستان از نظام سیاسیِ پارلمانی دفاع صورت گیرد. به همین دلیل تأکید میشود که اگر دولت وحدت ملی به یکی از اهداف اصلیِ خود که تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی است دست پیدا کند، افغانستان از وضعیتِ موجود و انحصارگریِ سیاسی بیـرون خواهد شد.
Comments are closed.