احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۳ جوزا ۱۳۹۴
فهیم دشتی/شنبه ۲ جوزا ۱۳۹۴
بازی خونین و پیچیدهای که نزدیک به نیم قرن در جغرافیایی به نام افغانستان جریان داشت، به پایانِ خود نزدیک است. این بدان معنا نیست که پایانِ این بازی بهزودی و بدون مانع و چالش اتفاق خواهد افتاد؛ ولی این نکته روشن شده که پایان این بازی آغاز گردیده و رفتهرفته، شدت و سرعت مییابد و بالاخره به انجام میرسد.
این نوشته یک تحقیق نیست که بر مبنای آمار و ارقام یا منابع و اطلاعاتِ ثبتشده، استوار باشد؛ بلکه با توجه به معلوماتِ موجود و قابل دسترس برای همه، در ابعاد مختلف، یک تحلیل از وضعیتِ کنونی و آیندۀ احتمالیِ افغانستان در پیوند به مناسبات داخلی، نقشآفرینی در منطقه و حضور در خانوادۀ جهانیست که نه به عنوان یک پیشگویی، بلکه به مثابۀ یک پیشبینی (با تأکید بر تفاوت پیشگویی و پیشبینی) مطرح میشود.
قابل ذکر است که در بخشهایی از این نوشته، پرسشهایی در ذهن مخاطب ایجاد میشود که عمدتاً با اشاراتی به بخشهای دیگر تلاش خواهد شد پاسخها ارایه شوند؛ ولی یک تصویر جامع، تنها در صورتی بهدست میآید که از آغاز تا پایان، به این نوشته به عنوانِ یک تحلیلِ واحد نگریسته شود.
بخش شانزده هم
پاکستان که در دو دهۀ اخیر به صادرکنندۀ مواد اولیۀ خوراکی مبدل شده بود، حالا دوباره به وارداتِ برخی از اقلام خوراکی میپردازد. هرچند بخشی از این مشکل ناشی از کمبود منابع آب میشود؛ ولی نبود طرحهای مشخص و منابع مالیِ لازم برای سرمایهگذاری در زراعت، از عوامل دیگرِ این مشکل است.
حضور گستردۀ گروههای جنایتکارِ سازمانیافته که پنهان و آشکار به اهرمهای قدرت در پاکستان وابسته استند، به ویژه در بزرگترین شهر صنعتی این کشور(کراچی)، اثرات مخربی بر اقتصاد پاکستان داشته است.
کاهش کمکهای مالی کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده به پاکستان نیز بر اقتصاد این کشور تأثیرات منفی گذاشته است.
فساد گسترده در حکومت مرکزی و حکومتهای فدرال، دستگاه قضایی و حتا ارتش پاکستان، اقتصاد این کشور را آسیبهای کلانی زده است.
– ثبات و امنیت:
در سالهای گذشته، به جز سه جنگِ عمده و برخی از رویاروییهای کوچک با هند، پاکستان با کدام تهدید بالفعلِ امنیتی مواجه نبوده است. تلاشهای برخی از دولتمردان افغان، از جمله محمد داوود و شماری از رهبران حزب دموکراتیک خلق بههدف حمایت از سران پشتون و بلوچِ آنسوی دیورند هم مشکل عمدهیی برای پاکستان بهبار نیاورد.
پس از سقوط رژیم طالبان در افغانستان، با حضور نیروهای امریکایی و ناتو در همسایهگی پاکستان که ظاهراً هدفشان مهار فعالیتهای تروریستیِ گروههایی بود که در پاکستان مستقر بودند و امنیت افغانستان را تهدید میکردند، و به وجود آمدن گروههای افراطی مخالف پاکستان در درونِ آن کشور از جمله تحریک طالبان پاکستان و شماری دیگر؛ امنیت و ثبات در پاکستان نیز با تهدیدهای پیهم مواجه شد.
از سویی هم تنشهای سیاسی سالهای اخیر زمامداری جنرال پرویز مشرف و پس از برکناری او و همچنان مشغولیتِ فراوان ارتش پاکستان در حمایت از گروههای تروریستی مخالف افغانستان و درگیری با گروههای تروریستی مخالف پاکستان، سبب مشکلات جدی امنیتی در بخشهای عمدۀ پاکستان از جمله کراچی بزرگترین مرکز صنعتی آن کشور – و مناطق سرحدی پختونخوا و بلوچستان شد.
حمایت درازمدت از گروههای افراطی چه در مقابله با هندوستان و چی برای دنبال کردن اهداف استراتژیک در افغانستان، بالاخره سبب نفوذ بیش از حد این گروهها در درون پاکستان شد. پالیسیسازان پاکستان، همواره از این گروههای تروریستی و افراطی به عنوان حربه استفاده میکردند؛ حربهیی که بالاخره به تهدیدی علیه منافعِ خود آن کشور تبدیل شد.
حالا پاکستان از مشکلات جدی امنیتی رنج میبرد و با وجود اقداماتی که در سالهای اخیر انجام گرفته، از جمله راهاندازی عملیاتهای نظامی در مناطق قبایلی، تلاش برای سرکوبی جداییطلبان بلوچ و مهار جرایم سازمانیافته در بلوچستان و حتا کراچی، هنوز این مشکلات با شدت ادامه دارند و مزید بر اینها، تنشهای مرزی میان هند و پاکستان هم هر از گاهی رخ مینمایاند.
با این وضعیت، اگر پاکستان برای رهایی از تهدید های امنیتی، گامهای جدی برندارد و در برخورد با گروههای افراطی و تروریستی، طرحهای بنیادی نریخته و به اجرا نگذارد، آیندۀ این کشور با خطراتِ جدی مواجه خواهد بود.
تصور اینکه پاکستان مثل ده سال قبل همچنان در موقعیتِ با ثبات قرار داشته باشد و تمامی گروههای افراطیِ فعال در خاک این کشور، در کنترول ارتش آن یا آیاسآی استند، تصورِ درستی نیست.
گروههایی که پاکستان بر هند و افغانستان اتهام حمایت از آنان را میزند نیز تهدیدهای جدی علیه پاکستان استند؛ چه آنهایی که اهداف جداییطلبانه دارند یا آنهایی که تروریست به شمار میروند.
این شرایط پاکستان را وادار میکند تا برای مهار تروریسم و افراطگرایی، در همکاری با افغانستان و حامیان غربی افغانستان، به اقداماتِ جدی بپردازد؛ اقداماتی که نمونههایی از آن را میشود در ماههای نخست دولت وحدت ملی در روابط افغانستان و پاکستان، مشاهده کرد.
این نکته هم قابل ذکر است که مسیر پاکستان در مبارزه علیه افراطگرایی در درون آن کشور و احیای روابط بهتر با افغانستان، با هدف مبارزۀ مشترک با افراطگرایی، یک مسیر ساده نیست و با سرعت طی نخواهد شد؛ ولی حالا پاکستان در این مسیر گام گذاشته و به هر قیمتی که شده، باید برای رفع تهدیدهایی که متوجهاش است و برای احیای موقعیتش به عنوان رقیب هندوستان و بالاخره به منظور تعمیر اقتصاد ویران و آسیب دیدهاش، این مسیر را تا پایان ادامه دهد.
* روابط خارجی
با وجود تلاشهای گستردهیی که پاکستان برای قناعت دادن جامعۀ جهانی در مبارزه علیه تروریسم و افراطگرایی داشته، سیاستهای این کشور در حمایت از گروههای افراطی چه در برابر افغانستان و چه در رویارویی با هندوستان، انزوای پاکستان را در صحنۀ جهانی به دنبال داشته است.
حتا اگر به تعبییر مقامات پاکستانی بپذیریم که پاکستان قربانی تروریسم است و ایجاد و حمایت از گروههای تروریستی را با اشاره یا حتا زیر فشار کشورهای غربی و عربی انجام داده، حقیقت این است که پاکستان به حمایت از تروریسم و افراطگرایی مشهور شده و اعتبارش از این منظر، شدیداً صدمه دیده است.
برای بیرونرفت از این وضعیت و رسیدن به اهداف منطقهیی(اهدافی که از این پس به جای اینکه بر محور نظامیگری بچرخد، بیشترینه سیاسی – اقتصادی خواهد بود) پاکستان نیاز به بازبینی روابطش با کشورهای منطقه و جهان دارد. سیاستمداران پاکستان بهوضاحت این مسأله را درک و دنبال میکنند.
Comments are closed.