احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۹ سرطان ۱۳۹۴
دو شنبه ۱۵ سرطان ۱۳۹۴
گردآورنده: بهروز سروشنیا
بخش دوم و پایانی
پس از دوران هخامنشی (سال ۳۳۰ پیش از میلاد) در دورۀ کوتاهمدت اسکندر و سلوکیها و اوایل دورۀ ساسانی، زبان و خط یونانی در مراسلات رسمی و اداری به کار رفت تا اینکه در زمان اشکانیان برای نوشتن زبان پهلوی اشکانی، خطی بر مبنای خط آرامی پایهریزی شد، از زبان پهلوی اشکانی سه نوع اثر با سه نوع الفبا به جای مانده است:
۱) آثاری با الفبای پهلوی اشکانی که برگرفته از الفبای آرامی بوده و از راست به چپ و حرفهای آن جدا از هم نوشته میشود و در آن هزوارش به کار رفته است.
۲) آثاری که با الفبای فارسی میانه کتابی است.
۳) آثاری با الفبای مانوی که مربوط به دین مانوی است.
بنابر بر تحقیق دانشمندان خطشناس کاملترین و آسانترین خط فونتیک، خط دین دبیره است که تاریخ اختراع آن را به دوهزارسال قبل از میلاد مسیح که چهارهزارسال پیش از این تاریخ است، تخمین زدهاند. در این خط هر حرف نمایندۀ یک صدا است.
طبق سنتی که به احتمال زیاد به دورۀ ساسانی باز میگردد، زردشت اوستا را به ۷ زبان آورده که هریک طبعاً خط خاص خود را داشتند و شاید همین روایت ریشۀ آن ۷ خطی باشد که تهمورث از دیوان باز ستانده بود.
ابن ندیم در «الفهرست» به نقل از روزبه (ابن مقفع) مینویسد، ایرانیان ۷ نوع خط داشتند:
۱) دین دبیره که اوستا را با آن مینوشتهاند.
۲) ویش دبیره که با آن اصوات و آهنگها و اشارات و علایم قیافه و تعبیر خواب را ثبت میکردهاند و دارای ۳۶۵ حرف بوده است.
۳) گشتک دبیره که با آن قطعنامهها و اقطاعات و نامها و رموز را بر انگشتریها و بر سکهها نوشتهاند و دارای ۲۸ حرف بوده است.
۴) پارهگشتک یا نیمگشتک که ماخوذ از خط گشتک بوده و دارای ۲۸ حرف بوده و طب و فلسفه را با آن مینوشتهاند.
۵) شاه دبیره که اختصاص به پادشاه و خاندان شاه داشته است و دارای ۳۳ حرف که نقطه دارد، بوده است.
۶) راز سهریه که پادشاهان ملل دیگر با آن می نوشته اند و دارای ۲۴ حرف بوده است .
۷ ) راس سهریه این خط نقطه دار بوده و برای بیان مطالب منطقی و فلسفی به کار می رفته و دارای ۲۴ حرف بوده است .
به جز این هفت خط دو خط دیگر هم وجود داشته است:
۱) هزوارش که خط هجایی بوده است. ابن ندیم به نقل از روزبه میگوید دو هزار هزوارش وجود داشته که برای جدا کردن متشابهات از یکدیگر بهکار میرفته است.
۲) خط فیرآموز (پیرآموز) ابن ندیم دربارۀ خطوطی که مصاحف را بدان مینوشتند مینویسد، قرآن را با آن مینویسند و میخوانند.
از الفبای فارسی میانه که دنبالۀ فارسی باستان است، چهار نوع اثر با چهار الفبا بهجای مانده است:
۱) فارسی میانه کتیبهیی مربوط به آغاز دورۀ ساسانی که غالباً با ترجمۀ پهلوی اشکانی و یونانی همراه است، این الفبا دارای ۲۱ حرف و از چپ به راست و جدا از هم نوشته میشود و از الفبای آرامی گرفته شده و در آن هزوارش به کار رفته است.
۲) فارسی میانۀ مسیحی که مسیحیان ایران در دوران ساسانی، کتابها یا ترجمههایی از کتابهای دینی خود را بدان نوشتهاند. این الفبا دارای ۲۰ حرف است و از راست به چپ نوشته شده و هزوارش در آن بهکار رفته است.
۳) فارسی میانۀ زردشتی که زردشتیان ترجمههایی از اوستا و نوشتههای دینی و غیردینی خود را بدان نوشتهاند (به نوشتههایی که با الفبای اوستایی بازنویسی شدهاند، پازند میگویند که این گونه نوشته از سدههای نخستین اسلامی تا سدۀ هشتم هجری ادامه داشته است.) این الفبا دنبالۀ الفبای زبوری و آن دنبالۀ الفبای فارسی میانه کتیبهیی است. این الفبا دارای ۲۱ حرف و از راست به چپ نوشته شده، برخی از حروف آن از هر دو طرف و برخی دیگر فقط از طرف راست بههم متصل میشدند. در این الفبا هزوارش به کار رفته است.
۴) فارسی میانۀ ترفانی که شامل ترجمۀ بعضی از قطعات، قطعاتی از تفسیری بر کتاب ارژنگ نوشتههای مانی و پیروان او بوده است. مانی الفبای مانوی را از الفبای تدمری گرفته است، الفبای مانوی دارای ۳۱ حرف و از راست به چپ نوشته شده و حرفهای آن بههم نمیچسبند؛ از اینرو همیشه یک صورت دارند. در این الفبا هزوارش بهکار نرفته است.
خط پهلوی (۲) ساسانی در همین راستا به وجود آمد که هر کدام گونههای کتیبهیی و تحریری دارند. خط اوستایی که برای به تحریر درآوردنِ کتاب دینی زردشتیان بهکار رفته است و یکی از کاملترین خطوط دنیاست، بر مبنای خط پهلوی ساسانی اختراع شده است.
در زمان بلاش دوم سال ۱۲۱ میلادی نخستین بار حروف آرامی در سکههای ایران پدیدار شده است. خط آرامی با تصرفاتی برای زبان سغدی و تخاری و سپس متون مانوی به کار رفته است.
آثار زبان پهلوی به دو خط اصلی نوشته شده است:
۱) خطی که سنگنوشتهها و سکههای اوایل دورۀ ساسانی (قرن سوم و چهارم میلادی) بدان نوشته شده و دارای ۱۹ حرف است، در این خط حروف بههم متصل نمیشوند؛ از اینرو آن را خط منفصل یا خط پهلوی کتیبهیی مینامند.
۲) خط متصل یا شکسته یا کتابی، خطی است مخصوص نوشتن کتابها و نوشتههای روی پوست و پاپیروس و کتیبهها و سکههای متاخر که دارای گونههای مختلف است. یکی از آنها که نویسندهگان دوران اسلامی آن را رم دبیره یا هام دبیره یعنی خط مردمان و همهگان خوانده است، دارای ۱۴ حرف اصلی میباشد. «گونه» یا «قلمی» از این خط در نامهنگاری بهکار میرفته است که نویسندهگان اسلامی آن را فرورده دبیره (خطنامه) نامیدهاند. «گونه» یا «قلمی» دیگر با تفاوت اندک از خط متصل پهلوی در سکهها و سنگنوشتههای دوران متاخر ساسانی و سدههای نخستین دوران اسلامی نیز به کار رفته است، احتمالاً همان خطی است که نویسندهگان یاد شده آن را کستج، جستق (گشتگ، گشته) خواندهاند. زبور پهلوی نیز به گونهیی از خط متصل پهلوی نوشته شده است. این خط از خط سریانی که آن نیز از اصل آرامیاست، مشتق شده است.
آثار فارسی میانه را به ۵ دسته تقسیم میکنند:
۱) آثار کتیبهیی پهلوی غیر کتابی که شامل سنگنوشتهها به سه زبان پهلوی، پارتی و یونانی و آثار نوشته شده بر دیوار، سفال، پاپیروس، پوست، فلز، سنگهای قیمتی و چوب بوده است.
۲) کتابهای پهلوی که سدههای نخستین دورۀ اسلامی تدوین شده و مبتنی بر روایات، سنتهای دینی، ادبی، کتبی و شفاهی زردشتیان در دوران ساسانی است.
۳) زبور پهلوی که شامل بخشی از متون زبور که از سریانی به پهلوی ترجمه شده و به گونهیی خاص از خط پهلوی نگاشته شده که مربوط به قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میلادی (برابر با قرنهای اول و دوم هجری) است. این تنها نوشته، از مسیحیان دوران ساسانی به پهلوی است و در آن همچون پهلوی کتابی و کتیبهیی هزوارش و املای تاریخی (۱) وجود دارد.
۴) ادبیات مانوی، مانی و پیروانش علاقۀ فراوان به نوشتن کتاب و رساله داشتند و برای ترویج دین خود آثارشان را به زبان مردمی که در میان آنها قصد تبلیغ داشتند، مینوشتند یا از زبان دیگری به آن زبان ترجمه میکردند. آثار منظوم مانوی به فارسی میانه و پارتی، از نظر ادبی اهمیت فراوانی دارند. این سرودها که برای هدفهای دینی با زبانی فصیح و شیوا سروده شده، بسیار غنی است؛ اما نثر متون مانوی به زبان فارسی میانه و پارتی ثقیل و گاهی ناپخته و ساده است.
خط عربی نیز با واسطۀ نبطیان از خط آرامی به وجود آمده است. نبطیان قومی از نژاد عرب بودند که در نبطیه زندهگی میکردند. از حدود ۱۵۰ سال پیش از میلاد گونهیی از خط و زبان آرامی در میان ایشان رایج بود. از این خط، خطی موسوم به سینایی نو به وجود آمد که از سدۀ اول پیش از میلاد تا سدۀ چهارم میلادی در شبهجزیرۀ سینا رواج داشت. خط سریانی، منشای خط کوفی و خط نبطی، منشای خط نسخ است. خط کوفی در کوفه و حیره، و خط نسخ در مکه و مدینه از این خط اقتباس شدهاند. خط نسخ بیشتر برای تحریرنامهها و خط کوفی برای کتابت مصحفها، کتیبهها و سکهها استفاده میشده است.
از اواخر دوران امویان و اوایل عباسیان قلمرو خط عربی وسعت یافت و به تدریج در ایران و مصر و شمال افریقا رواج یافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام دیگری پدید آمد.
گونهیی از این خط برای نوشتن آثار خوارزمی که یکی از زبانهای ایرانی شرقی است، به کار رفته است. ایرانیان نیز در سدههای نخستین پس از اسلام با افزودن حروف فارسی به الفبای عربی، خط فارسی را بر مبنای نسخ پایهگذاری کردند و سپس خط نستعلیق، خط شکسته و سایر خطوط به وجود آمد.
از اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری در دوران صفویه با تکمیل اقلام موجود (چهارده نوع خط) و هندسی کردن ابعاد حروف و تعیین اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنویسی را تحت ضابطه درآوردند و پایۀ خطوط را بر سطح و دور نهادند.
خوشنویسان پارسی خطی وزین را از خط تعلیق مشتق ساختند که نستعلیق نام گرفت که از واژۀ نسخ و تعلیق گرفته شده و برای نگارش دیوان اشعار و داستانهای حماسی مورد استفاده قرار گرفت.
خوشنویسان امروزه بیشتر از چهار نوع خط از سایر انواع خط استفاده میکنند که شامل: نسخ، ثلث، نستعلیق و شکستهنستعلیق.
خطشناسان خطوط اصلی را شش خط دانستهاند که به اقلام سته معروف و عبارتاند از: رقاع، ثلث، ریحان، محقق، توقیع و نسخ.
خط ثلث برای نوشتن عنوان سورههای قرآن، پشت جلد نویسی، سرلوحهنویسی، کاشیکاری و کتیبهنویسی استفاده شده است.
خط ریحان از خط نسخ مشتق شده و از خط ثلث نیز بهره گرفته و به خط محقق بسیار نزدیک است.
خط نسخ در آغاز هم پایۀ خط کوفی بوده که اصل آن از نبطی است و اواخر قرن دوم هجری رایج بوده و در تمام سرزمین شرقی تحت لوای اسلام گسترش یافت.
خط توقیع در قرن چهارم تحول یافته است و در اواخر قرن نهم هجری نوع درشتی از آن در ترکیه ابداع شده، اما میان اعراب چندان متداول نشد و آن را مشتق از خط ثلث دانستهاند.
خط محقق در آغاز خلافت عباسیان از خط کوفی استخراج شده و چهار قرن محبوبترین خط میان خوشنویسان جهت کتابت قرآن در تمام سرزمینهای اسلام در شرق بوده است.
خط رقاع از خطوط نسخ و ثلث مشتق شده است که در مکاتبات خصوصی و کتابت عرفی و روی کاغذهای کوچک رواج داشته و از خطوط محبوب خطاطان عثمانی بوده است. امروزه این خط از متداولترین خطوطی است که در سراسر دنیای عرب به کار میرود. این خط نیز به علت نیاز به تندنویسی و مختصر نوشتن در مکاتبات کاربرد یافته است.
با شرحی که به گونۀ اختصار گذشت، ایرانیان در چهار هزار سال قبل با خط و الفبا آشنایی داشتهاند و افکار و عقاید و نظرات و تجربیات و دانستنیهای خود را ثبت میکردهاند و چون دانشی نبود، نیاز به اختراع خط مخصوصی برای ثبت آن دانش به میان نمیآمد.
یادداشتها:
۱ املای تاریخی: در اغلب خطوط معمول جهان املای تاریخی وجود دارد؛ یعنی صورت مکتوب کلمات نشاندهندۀ تلفظی است که آن کلمه در هنگامی که نخستینبار به آن نوشته میشده، دارا بوده است. مثلا ً در خط فارسی کلمۀ خواهر و خواب، املای تاریخی دارند و زمانی در این کلمات آوای «خو» وجود داشته و بعدها این آوا به صورت «خ» تحول یافته است.
۲ـ پهلوی: منسوب به «پهلو» است و این واژه از صورت باستانی «پرثوه» آمده است که در اصل به سرزمین پارت اطلاق میشده است.
۳ـ پارسی یا فارسی: منسوب به پارس مشتق از صورت ایرانی باستان پارسه و نام سرزمین فارس است.
منابع:
ـ راهنمای زبانهای باستانی ایران (جلد اول)، محسن ابوالقاسمی، انتشارات سمت، تهران ۱۳۷۵
ـ خط و اسطوره، ژالۀ آموزگار، خبرگزاری میراث فرهنگی، تهران ۱۳۸۴
ـ تاریخ خط در ایران، سعید نفیسی، مجلۀ کاوش، شماره اول، دورۀ دوم ۱۳۴۲
ـ تاریخچۀ کتاب و کتابخانه در ایران از دوران باستان تا به امروز، رکنالدین همایونفرخ ش ۷۴ – ۷۵ ، ۱۳۴۵ و ۱۳۴۷
ـ زبان پهلوی ادبیات و دستور آن، ژاله آموزگار ـ احمد تفضلی انتشارات معین، تهران ۱۳۷۵
ـ تاریخچهیی از نگارش و خط، ژاله آموزگار، دانشگاه تهران ۱۳۸۲، سایت نیمروز.
Comments are closed.