- ۲۱ سرطان ۱۳۹۴
دو شنبه ۲۲ سرطان ۱۳۹۴
نویسنده: مهدى فرمانیان
بخش نخست
اشاره:
در طول قرنها حاکمیت کلیسا بر سرزمینهاى اروپایى، چهرۀ پیامبر اسلام (ص) با تحریفات فراوان ارایه شده است. از قرن نوزده میلادى، آثار علمى بهترى در اروپا عرضه شد و در قرن بیستم این راه ادامه یافت. ویلیام مونتگُمرى وات (۱۹۰۹ـ ۲۰۰۶) یکى از پیامبرشناسان معروف قرن بیستم است که با عرضۀ آثار متعددى، به تحقیق دربارۀ دوران پیامبر اسلام پرداخت. وى در سال ۱۹۵۳ کتاب محمد در مکه و در سال ۱۹۵۶ کتاب محمد در مدینه را نوشت و سپس آن دو را در کتابى به نام محمد پیامبر و دولتمرد خلاصه نمود. مونتگمرى وات در طول شصت سال تحقیق و پژوهش پیرامون پیامبر اسلام و رابطۀ مسلمانان و مسیحیان، بیش از سى کتاب و دهها مقاله به جامعۀ علمى عرضه کرد. وى در سال ۱۳۸۵/۲۰۰۶ بعد از ۹۷ سال زندهگى در این دنیا، دیده از جهان فرو بست. در این نوشته کوشش میشود نیمنگاهى به آثار، افکار و جایگاه وى در میان اسلامشناسان انداخته شود. شهرت مونتگمرى وات در جهان اسلام به سبب پنج کتابىست که دربارۀ سیرۀ پیامبر اسلام نوشته است. بهترین کتاب وى “دوران شکلگیرى تفکر اسلامى” است که هنوز به فارسى ترجمه نشده است. وات تحت تأثیر مکتب نقد تاریخى به مطالعه دربارۀ اسلام پرداخت و تا حد زیادى جانب انصاف را رعایت کرد؛ اگرچه بر برخى از آراى او نقدهایى وارد شده است.
زندهگىنامه
ویلیام مونتگمرى وات [۱] (William Montgomery Watt) در ۱۴ مارچ ۱۹۰۹ میلادى در کِرِس در شمال انگلستان (اسکاتلند) متولد شد. در چهارده ماههگى پدرش را که کشیش پروتستان بود، از دست داد. مرگ پدر تأثیر عمیقى بر آیندۀ وى گذاشت و وى در نتیجۀ آن، زندهگى سختى را گذراند. تحصیلات دانشگاهىاش را در دهۀ ۱۹۳۰ میلادى در رشتۀ ادبیات یونانى در دانشگاه ادینبورگ شروع کرد و در فلسفۀ اخلاق ادامه داد. وى در کالج جرج واتسون و دانشگاه آکسفورد به تحصیل پرداخت و در طول شش سال، سه درجۀ دانشگاهى را کسب کرد. گویا پایاننامۀ کارشناسى ارشدش دربارۀ کانت بوده است. در سال ۱۹۳۴ میلادى، در آلمان با دانش فلسفه آشنا شد و ظهور نازیسم را به چشم خود دید.
در سال ۱۹۳۷ میلادى بر اثر حادثهیى اسلام را کشف کرد. بر حسب اتفاق، کرایهنشینِ منزل مونتگمرى وات در این سال دانشجویى مسلمان و پاکستانى از فرقۀ احمدیه (قادیانیه) بود. وات در این زمینه مىگوید: «این نقطه شروع آشنایى من با اسلام بود؛ اسلامى که شدیداً از آن ناآگاه بودم.»[۳]
چهگونهگى زندهگى یک انسان با آداب و رسوم قدیمى (دانشجوى مسلمان) در دوران مدرنیته، وات را چنان تکان داد که به اسقف کلیساى انگلیکن بیتالمقدس (وابسته به کلیساى پروتستان انگلیس)، که در حکم پدرش بود، نامه نوشت و از او راهنمایى خواست. اسقف نیز به او پیشنهاد کرد که به اورشلیم بیاید تا بتواند بهتر دربارۀ رویکرد عقلانىِ اسلام مطالعه کند. کالج الهیاتى کادسدون[۱۱] ترکى و جاپانى ترجمه شده است.
در سال ۱۹۶۵ میلادى کتابى منتشر شد که تأثیر فراوانى بر مونتگمرى وات گذاشت. نورمن دانیل کتابى به نام اسلام و غرب، ساختن یک تصویر[۱۷] را از UCLA دریافت کرد و در سال ۱۹۹۸ دکتراى افتخارى دانشگاه کراچى پاکستان را گرفت. وى از جامعۀ ایونا، لقب افتخارى «آخرین شرقشناس» را دریافت کرد و در سال ۲۰۰۶ نیز در فهرست برگزیدهگان ششمین همایش جهانى چهرههاى ماندگار ایران قرار گرفت؛ اما اجل به او مهلت نداد و در بیستوچهارم اکتوبر ۲۰۰۶ مصادف با دوّم آبان ۱۳۸۵ شمسى درگذشت.
مونتگمرى وات اگرچه آثار بسیارى پیرامون تاریخ و عقاید مسلمانان نوشت، اولین و آخرین کتابش دربارۀ مسیحیت بود و سالها در سمت کشیش پروتستان خدمت کرد؛ با اینهمه هیچگاه از گفتوگو میان مسیحیان و مسلمانان دست نکشید و یکى از طرفداران دیالوگ بود. او به مسلمانان نصیحت مىکرد که اگر مىخواهید در ساختنِ این دنیا سهیم باشید، باید جنبههاى دنیوى یا غیر روحانى فرهنگ جهانىِ در حال ظهور را بپذیرید. به نظر وى، اگر مسلمانان مایلاند تا سهم کاملى در حیات سیاسى دنیا داشته باشند، باید دست از انحصارگرایى و بنیادگرایى بردارند. [۱۸]
افکار و اندیشهها
براى فهم آراء و افکار وات باید به تأثیر اندیشههایى چون نظریۀ زبان دین ویتگنشتاین، تفکر پلورالیستى جان هیک، مکتب نقد تاریخى و مکتب آنال در تفکرات وى توجه ویژهیى کرد. وى در کتاب برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان، برخى از مبانى فکرى خود را بیان کرده، به پیروى از برخى از متفکران جدید الهیات پروتستانى، در معناى وحى تصرف کرده، مىنویسد:
بر طبق نظر علماى برجستۀ امروز مسیحى، پیامبر شخصى است که پیامهاى خدا را براى قومش در شرایط مکانى و زمانى مربوط به آنان ابلاغ مى کند… قرآن… مصرانه مىگوید که این قرآن عربى است… و مىدانیم که زبان هر قوم تمامى شیوۀ تفکر آن قوم دربارۀ جهان و انسان را در خود جاى مىدهد… لذا مسلمانان باید به تأمل دوباره در ماهیت نبوت بپردازند… از نظر مسیحیان، پیامبر حامل پیامى از خداوند براى زمان و مکان خود است؛ در حالى که سنّت مسلمانان مىگوید که پیامبران کلام حقیقى خدا را بدون امتزاج با هیچ عامل بشرى به جز زبان، دریافت مىکنند… در تمام نوشتههایم دربارۀ محمّد (صلّیالله علیه و سلّم) از چهل سال پیش تاکنون همواره این نظر را ابراز کردهام که محمد (ص) در این گفته که قرآن تصنیف او نبوده، بلکه از بالا به او الهام شده، صداقت داشته است. از این رو، در مورد احکام قرآنى هیچگاه نگفتهام «محمد مىگوید»، هر چند متهم به آن شدهام؛ بلکه ترجیح دادهام تا بنویسم «قرآن مىگوید». از سال ۱۹۵۳ که کتاب محمد در مکه را نوشتم تاکنون مدافع این هستم که قرآن فعل الهى است… اما برخى از ویژهگىهاى قرآن اساساً به بشریت محمّد (ص) ارتباط پیدا مىکند. اخیراً گفتهام آیات الهى را مىتوان وساطت ضمیر ناخودآگاه یک پیامبر هم به شمار آورد که نهایتاً از جانب خدا وحى مىشود… اما این نظرم با دیدگاه اسلامى مغایرت دارد. بر اساس دیدگاه اسلامى، قرآن تماماً از خداست و محمّد (صلّیالله علیه و سلّم) هیچ سهمى در آن ندارد… (برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان، تفاهمات و سوءتفاهمات، ص۴۱ـ۴۸).
منبع: پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب
Comments are closed.