احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ اسد ۱۳۹۴
این روزها افغانستان حال و هوایِ دیگری دارد. خبرهای آن سرخطِ رسانههای جهان است. همه از مرگ ملاعمر و سرانجامِ گروه طالبان سخن میگویند. از مراسمِ فاتحهخوانیِ رهبر طالبان در کابل مینویسند و از تظاهراتی که علیه آن انجام شده است. بیانیۀ رادیکالِ رهبر جدیدِ طالبان را نشر میکنند که گفتوگوهای صلح را رد کرده و بر طبلِ جنگ کوفته است. از این میگویند که اختلافات میان طالبان بر سرِ رهبری جدیدِ این گروه به کجا خواهید انجامید. در اینمیان اما کمتر خبری از رییس جمهوری منتشر میشود که این روزها در آلمان تحتِ مداوا قرار دارد. تنها خبرِ قابل اعتنا در این مورد از سوی ریاست جمهوری منتشر شد، آنهم بسیار کوتاه و موجز. عکسی و جملاتی چند در موردِ اینکه جراحی پای رییس جمهوری با موفقیت انجام شده است. در عکس نیز او را میبینیم که مشغول کتابخوانی است. عکسِ دیگر اما از کنفرانس ویدیویی رییسجمهوری با برخی اعضای بلندپایۀ دولت افغانستان است. همه برایش دست تکان میدهند و خواهان سلامتی او هستند و یا چنین وانمود میکنند.
پس از سقوط طالبان، شاید این نخستینبار باشد که چنین مسایلِ افغانستان داغ به نظر میرسد. سقوط رژیم طالبان حالا با مرگِ رهبر این گروه تکمیل شده است؛ مرگی که بیشتر از سقوط رژیم طالبان میتواند سرنوشتِ این گروه را مشخص کند. مرگ رهبر طالبان در زمانِ حساسی برملا شد؛ هنگامی که هیأت مذاکره کنندۀ صلحِ دولت افغانستان در اسلامآباد در انتظار هیأت طالبان بهسر میبرد. اما از هیأت طالبان خبری نشد.
افشای مرگ ملا عمر سبب شد که گفتوگوهای صلح با بنبستی تازه روبهرو شود. رهبری جدید طالبان ظاهراً نمیخواهد به این زودی و سادهگی وارد گفتوگوهای صلح شود. رهبر جدیدِ طالبان حالا نگران وضعیتِ خود است. او مشروعیتِ لازم را برای احراز سمتِ رهبری گروه طالبان بهدست نیاورده است. مخالفتها با گزینشِ او بهوسیلۀ استخبارات پاکستان، چنان گسترده است که نمیشود بهآسانی راهحلی برای آنها یافت. اکثر فرماندهان و چهرههای شناخته شدۀ طالبان، با او از درِ مخالفت پیش آمدهاند. شاید ملا اختر محمد منصور که حالا لقب امیرالمومنین را نیز یدک میکشد، این انتظار را نداشت که افراد زیادی با او سرِ ناسازگاری داشته باشند. شاید او فکر میکرد که استخبارات پاکستان، راه را برای رهبری او هموار کرده است.
ملا منصور انتظارهای زیادی از استخباراتِ پاکستان دارد. اکثر آگاهانِ مسایل باور دارند که او رابطهیی بسیار تنگاتنگ با استخباراتِ پاکستان دارد و مرگ ملا عمر نیز هماهنگ با او طراحی و اجرا شده است. در همین حال، از او به عنوان کسی یاد میشود که خواهان ادامۀ گفتوگوهای صلح بوده است. به باور آگاهان، در صورتی که ملا عمر دو و یا سه سالِ پیش از صحنه برداشته شده باشد، پس کسی که تا به امروز وظیفۀ رهبری مخفیانۀ گروه طالبان را انجام میداده، کسی غیر از ملا منصور نبوده است. او چهرۀ دیگرِ ملا عمر بوده؛ چهرۀ پنهانی که بهجای او رهبری گروه طالبان را چنان پیش میبرده که حتا اعضای رهبری آنهم از حقیقت بیخبر ماندهاند.
در اینکه ملا منصور اعضای هیأتهای گفتوگوکننده را انتخاب میکرده است، هیچ جای شک نیست. در اینکه او بیانیۀ عیدی ملا عمر را نوشته، نمیتوان تردید ورزید؛ همان بیانیهیی که با استقبال رییس جمهوری کشور روبهرو شد. همۀ واژهگان تحسینبرانگیزِ رییس جمهوری در حقیقت از ملا منصور بوده است. رییس جمهوری در حالی که نام ملاعمر را بر زبان میآورده، از جانشین پنهانِ او سپاسگزاری نیز کرده است. این شواهد بیانگر آناند که ملا منصور بیمیل به ادامۀ گفتوگوهای صلح نبوده است. اما چرا چرخش فعلی؟
بسیاری از تحلیلگران که مسایل را از نزدیک دنبال میکنند، عقیده دارند که بیانیۀ اخیرِ ملامنصور بیشتر برای مجاب کردنِ صفوف طالبان است؛ صفوفی که در عدم موجودیت رهبر اصلی آن، خطر چندپارچهگی آن را تهدید میکند. ملا منصور به عقیدۀ این آگاهان تلاش کرده که با اعلام جنگِ دوباره با دولت افغانستان، صفوف طالبان را به سمتِ خود جلب کند. شاید هدف دیگرِ ملامنصور این باشد که نشان دهد او قاتل رهبر خود نیست و به راهی میرود که پیش از این ملاعمر میرفت.
ملا منصور به این شکل تلاش میکند که خود را از مظانِ اتهام برهاند. او میخواهد بحث گفتوگوهای صلح را به افراد دیگری نسبت دهد. میخواهد بگوید که این او نبوده که برای مذاکره با دولت رغبت داشته است. میخواهد رد گم کند و خود را نجات دهد. شاید اینهم نقشۀ استخبارات پاکستان باشد. اما دولت افغانستان در حال حاضر در برابر گفتوگوهای صلح موقفی مناسب اختیار کرده است. دولت در آخرین واکنش به گفتوگوهای صلح، از عدم شتابزدهگی در این مورد خبر داده است. به گفتۀ یکی از سخنگویان ریاست جمهوری، دولت زمانی به گفتوگوهای صلح ادامه خواهد داد که مطمین شود رهبری طالبان از همۀ اعضای آن نمایندهگی میکند.
در حال حاضر، موقف در برابر طالبان باید چنین باشد. گروه طالبان دیگر آن گروه زمانِ ملاعمر نیست که رهبری و تشکیلات واحد داشته باشد. این گروه حتا در زمان حیات ملاعمر نیز چندان گروهی منسجم نبود ولی ملاعمر به دلیل نوع کاریزمایی که برایش آیاسآی خلق کرده بود، با مخالفت آشکارِ اعضای گروه طالبان روبهرو نمیشد. حالا اما وضع کاملاً دگرگون شده و گروههای جدیدی با رهبرانی جدید از طالبان در حال شکلگیری است. پس میتوان نتیجه گرفت که در حال حاضر، گفتوگوهای صلح هیچ نشان و آدرسی ندارد و نه میتوان به چنین گفتوگوهایی خوشبین بود. شاید آنچه که تا به حال هم انجام شده، نوعی بازی بوده است تا سیاستمدارانِ ما را سرگرم نگه دارند.
Comments are closed.