احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 23 سنبله 1394 - ۲۲ سنبله ۱۳۹۴
ذهنیتِ افسانهگویی و افسانهپذیریِ ما گاهی واقعیتهای زنده را هم انکار میکند. شاید به گفتۀ پستمدرنها، واقعیتِ آنچنانی در جهان وجود نداشته باشد و این روایت و تفسیرِ ما از اشیا و پدیدههاست که آنها را برای ما به واقعیت تبدیل میکند؛ اما مسلماً اجماع در مورد برخی مسایل میتواند دلیل واقعی بودنِ آنها به شمار رود.
از جانب دیگر، ما به تیوری توطیه و یا بهتر گفته شود، توهمِ توطیه علاقۀ عجیبی داریم. ذهنهای ما توهمِ توطیه را نسبت به دنبال کردنِ منطقِ رخدادها بیشتر خوش میدارد و به همین دلیل میبینیم که در اطرافِ هر موضوعی، توهم توطیه بیداد میکند. اینکه برخی رویدادها را به قدرتهای بزرگ نسبت دهیم و در شکلگیری حوادثِ کشورها پای قدرتهای بزرگ را دخیل بدانیم، یک امر عادی در میانِ ماست.
در این جای شک نیست که کشورها و بهویژه قدرتهای بزرگ در پیِ کسب منافعِ خود کارهایی انجام میدهند و شاید هم برخی رخدادهای جهان را مدیریت کنند؛ اما اینطور هم نیست که بر همۀ مسایل اشراف داشته باشند و هیچ حرکتی بدون خواست و ارادۀ آنها صورت نگیرد. زمانی در کتابی خواندم که هر روز وقتی از خواب بیدار میشوید، از خود این سوال را بپرسید که آیا در خدمت سازمان جاسوسی اسراییل ـ موساد ـ قرار ندارید. این کتاب که در مورد موساد نوشته شده بود، از این سازمان جاسوسی چنان هیولای بیشاخ و دُمی تصور میکرد که میگفت انسانها در گوشه گوشۀ دنیا بدون آنکه خود فهمیده باشند، در خدمت موساد قرار میگیرند.
توهمِ توطیه همواره وجود دارد، همانگونه که توطیه میتواند وجود داشته باشد. فرق اساسی میان توطیه با توهمِ توطیه و یا همان چیزی که بهصورت اشتباه در زبانِ ما تیوری توطیه رایج شده، در این است که در توهمِ توطیه عواطف و احساسات حکمِ اصلی را صادر میکنند، در حالی که در توطیه باید به دنبال سرنخها گشت و تسلسل عینی و منطقیِ حوادث را جستوجو کرد.
اخیراً حامد کرزی رییس جمهوری پیشین به دنبالِ اظهاراتِ عجیبوغریبِ همیشهگی خود اعلام کرده که «طالبان و القاعده افسانههایی بیش نیستند.» حالا این پرسش مطرح میشود که هدف از افسانه بودنِ این سازمانها و گروهکها چیست؟ فرقِ این گزاره با گزارهیی نظیر «فلانی قهرمان افسانهییِ فوتبال جهان است» در چیست؟ آیا در این دو گزاره، افسانه در معانیِ واحد به کار رفته است؟
افسانه میتواند بارهای معناییِ متفاوتی داشته باشد؛ همانگونه که هر واژه و عبارت و جملهیی در یک زبان دارای بارهای معناییِ متفاوت بوده میتواند. افسانه در معنای لغوی خود، به چیزی اطلاق میشود که وجود خارجی نداشته باشد. اما این واژه گاه از معنای اصلیِ خود بیرون میشود و پدیدهها و چیزهای واقعی را نیز احتوا میکند.
افسانهیی خواندنِ یک هنرمند و یا یک کارِ فوقالعاده، به معنای این نیست که آنها زادۀ ذهن اند، بلکه به این معناست که چنان بزرگاند که باور کردنِ آنها سخت است. آقای کرزی بدون شک به معنای دوم از واژۀ افسانه توجه نداشته است. جملۀ او در مورد افسانه بودنِ القاعده و طالبان، به معنای بزرگ بودنِ این دو گروه نیست، بل به این معناست که این دو گروه بهوسیلۀ دیگران ایجاد شدهاند و در حقیقت، بنیاد واقعی و عینی ندارند و هر وقت خالقِ آنها بخواهد، ماشینِ این دو گروه را از کار میاندازد و دیگر کسی شاید نامی از طالبان و القاعده نشنود.
اما اینگونه برخورد با مسایل، زیانهای زیادی را به وجود میآورد: نخست اینکه نفسِ مبارزه با گروههای تمامیتخواه و خشونتطلب را منتفی میسازد؛ دوم اینکه ارزشهای حقوق بشری و شهروندی را زیر سوال میبرد؛ و سوم اینکه جهان را عروسکی تصویر میکند که به وسیلۀ قدرتهای بزرگ شکل گرفته است.
دالهای آقای کرزی، به مدلولهای خاصی راه میبرد. او به دلیل رابطۀ تیره با امریکا و غربیها میخواهد از توطیههای بزرگِ جهانی به وسیلۀ آنها پرده بردارد. اگر در معادلۀ آقای کرزی القاعده و طالبان افسانهاند، پس خودش چیست؟ مگر بخشی از افسانۀ بن لادن و ملاعمر را او شکل نداده است؟
آقای کرزی عملاً خود را نیز قربانیِ سخنان و تیوریهایش کرده است. در کتاب القاعده و طالبان، سوژۀ دیگری نیز وجود دارد به نامِ حامد کرزی. وقتی بپذیریم که القاعده و طالبان ساختۀ دستِ کشورهای غربی و بهویژه امریکا اند، دولت پس از طالبان نیز به صورتِ طبیعی بخشی از این افسانه میشود. آیا آقای کرزی از خودش پرسیده که واقعی است و یا افسانهیی؟
مسلماً با چنین سخنان و اظهارات، نمیتوان چیزی را تغییر داد. القاعده و طالبان، محصولِ یک وضعیت اند، حتا اگر قدرتهای بزرگ در ساختِ آنها دخالت کرده باشند. و از جانب دیگر، اگر اینگونه بخواهیم در مورد همه چیز اظهار نظر کنیم، فکر نکنم چیزِ واقعییی در دنیای ما باقی بماند!
يک نظر
جنرال دوستم با دو فرزند خود مردانه وار هفت صد کیلو متر ساحه صعب العبوررا بیش از پنجصد قشلاق میشود که بعضی نقاط آن بیش از چهار سال در تصرف مخالفین دولت بوده در ظرف یکماه توسط نیروهای امنیتی و نیروی با شهامت مردمی پاک سازی کرد شهامت و مردانگی وی قابل افتخار به همه افغان های با غیرت ووطن دوست باشرف است.
تنها مشت اجیر و مزدور غلام پنجابی نا راحت هستند پروپاکند نا درست در تلویزون ها و بی بی سی میکند تا دل بادرانشان خوش گردد
مسلمیار رهیس مجلس ثنا باید حرف های خود رابدون تعصب واقع بینانه سنجیده بیان کند اگر دوستم پنجصد قریه رااز وجود خاک فروشان غلامان پلید پاک سازی کرد اگر شخص شماوطن و مردم را دوست دارید مرد شو همت وغیرت کن با پسران خودحد اقل پنجاه قریه را پاک سازید. چون شما همه از تمامی امتیازات دولتی استفاده میکند . گپ مفت مردم زیاد شنیده انتقاد کردن و مصاحبه هم آسان است مرد آنست در عمل ثابت کند همت و غیرت را نشان دهید« دا گز دا میدان » تا مردم درک کند که تام یک سری هستی. مردم شریف افغانستان ناسپاس نیست از شما هم مردم توصیف و تمجید خواهد کرد بشرط که همت کنی مناطق تان از وجود اجینت های پاکستانی و تروریست ها پاک سازی. حاجی صبور