احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





میراث دولت استاد ربانی (۱۳۷۱-۱۳۸۰)

گزارشگر:نویسنده: عبدالحفیظ منصـور/ شنبه 28 سنبله 1394 - ۲۷ سنبله ۱۳۹۴

mnandegar-3استـاد برهان‌الـدین ربانی پس از سقـوط رژیم دکتر نحیـب‌الله، زمـام امـور را در افغانستـان به دست گرفـت؛ تا میـزان ۱۳۷۵ هـ خ در ارگ کابل مرکزیت داشت و پس از آن در شمال افغانستان مستقر شد و از آن‌جا در نقش رییس دولتِ افغانستان فعالیت کرد. برای آن‌که به‌خوبی میراثِ دولتِ او شناسایی و اهمیتِ آن به‌درستی ارزیابی شود، پیشاپیش مراعاتِ سه اصل، مهم به نظر می‌آید. این اصل‌ها عبارت‌اند از:
۱ـ اصل در نظرگیری وضعیت ملی و بین‌المللی؛
۲ـ اصل بررسی میراث یک دولت در ابعاد مختلف؛
۳ـ اصل در نظرگیری عمر دولت؛ بدین معنی که زمام‌داری چندین‌سالۀ یک شخص با دولت‌داری چندساله یک گروه نمی‍‌تواند دستاوردهای یکسان داشته باشد.

در بخش سیاست داخلی
۱ـ تنفیذ عفو عمومیِ کسانی که دست‍‌های‌شان به خون مردم تر بود و ده‌ها هزار انسانِ این سرزمین را به‌خاطر آزادی‌خواهی و مسلمان بودن کشته بودند و هزاران نفرِ دیگر را به زندان افکنده بودند. چنین اقدامی در تاریخ بشریت یا نظیر ندارد و یا دست‌کم بی‌سابقه می‌باشد.
۲ـ دولت مجاهدین به رهبری استاد ربانی نه تنها عفو عمومی اعلام داشت، بل در مدت کارِ خود هیچ فردی را به‌نام مجرم سیاسی تحت تعقیب قرار نداد و به بنـد نکشید. یعنی این‌که دولت استاد ربانی، زندانی سیاسی نداشت.
۳ـ پیش از دولت مجاهدین، دولت‌های افغانستان یا به‌وسیلۀ یک خانواده رهبری می‌شد و یا توسط یک گروه سیاسی. این مجاهدین بودند که این بت تاریخی را شکستند و زمینه تشکیلِ یک دولت مرکب از همۀ گروه‌ها و اقوام را فراهم کردند. به سخن دیگر، دولت استاد ربانی فراگیرترین دولت در افغانستان بود.
۴ـ دولت استاد ربانی شورای حل‌وعقد را برگزار کرد. در تاریخ افغانستان در این شورا نماینده‌های مردم بر اساس نفوس ولایات در آن گرد هم آمدند. این مسأله در لویه جرگه اضطراری و لویه جرگه تصویب قانون اساسی اساس کار قرار گرفت. قبل از آن گروه حاکم، تعداد و اعضای لویه جرگه‌ها را به میل خویش تعیین می‌کرد. این همه در حالی صورت پذیرفت که دولت استاد ربانی از مشروعیت انقلابی برخوردار بود و می‌توانست به‌سان سایر انقلابی‌ها در سراسر جهان به خود اجازه دهد و از مردم نماینده‌گی کند.
۵ـ استاد ربانی مشروعیت سیاسی را از جغرافیای سیاسی مجزا کرد، بدین‌گونه که وقتی گروه طالبان کابل پایتخت افغانستان را اشغال کرد، برخلاف رسم پیشین زعمای افغانستان مانند امیر امان‌الله خان، امیر حبیب‌الله خان کلکانی و محمد ظاهر، او نه فرار کرد و نه به قدرت زورگو سر تسلیم فرود آورد، بلکه به شمال افغانستان رفت و در آن‌جا مقاومت را رهبری و مشروعیت دولت خویش را در سطح جهانی حفظ کرد. همین یک اقدام بسنده است تا در آینده کسی جرأت نکند که به یاری اجانب در اندیشه تسخیر کابل و حکمرانی بر افغانستان برآید.

در عرصه روابط بین‌المللی
۶- افغانستان تا پیش از دولت استاد ربانی، با کشورهای اسلامی و جهانِ آزاد رابطۀ دوستانه نداشت و مناسبات حسنه این کشور به مسکو و اقمار آن محدود می‌شد، اما با روی کار آمدن دولت مجاهدین، فضای جدیدی در تأمین مناسبات با جهان به وجود آمد.
۷- دولت‌های پیش از مجاهدین، فاقد روابط خارجی مستقل بودند، ولی با آمدن دولت مجاهدین افغانستان در عرصه روابط خارجی از استقلال عمل برخوردار گردید و هیچ کشوری زمینه اثرگذاری بالای دولت مجاهدین را نداشت. اگر آزادی و استقلال برای یک ملت ارزشمند باشد ـ که است ـ دولت استاد ربانی در حد اعلایی از این امر بهره‌مند بود. دولت استاد ربانی بدون کوچک‌ترین وابسته‌گی به بیرون، تصامیم خویش را اتخاذ می‌کرد.
۸- دولت مجاهدین در پایان دادن به جنگ تاجیکستان نقش کلیدی ایفا کرد، ورنه این جنگ می‌توانست بسیاری از کشورهای آسیای میانه را درنوردد.
۹ـ دولت استاد ربانی با طالبان و القاعده که در ادبیات سیاسی کنونی به‌نام گروه‌های تروریستی یاد می‌شوند، به‌تنهایی و سرسختانه مبارزه کرد. کاری را در آن زمان دولت استاد ربانی انجام داد، در سال‌های پسین نیروهای ناتو به دوش گرفتند‌. آیا انجام این مأموریت کار اندکی است؟

در عرصه فرهنگ و معارف
۱۰ـ وقتی انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد، برای سه سال دروازه دانشگاه‌ها بسته گردید؛ زیرا آن‌ها دانشگاه را یک نهاد کافرساز می‌شمردند. اما مجاهدین افغانستان به رهبری استاد ربانی دانشگاه‌ها را تشویق و ترغیب کردند. آیا این ویژه‌گی نمی‌تواند برای دولت مجاهدین در آن وضعیت یک دستاورد مهم باشد؟
۱۱ـ حزب دموکراتیک خلقِ افغانستان دانشگاه‌ها را به زندان فکر و اندیشه تبدیل کرده بود، حتا در ایران نیز تا همین اکنون دانشگاه‌ها تحت نظر شدید جامعۀ روحانیت قرار دارند. اما دولت استاد ربانی فضای اختناق را از محیط اکادمیک زدود و زمینه را برای رشد و باروری افکار فراهم گردانید.
۱۲ـ دولت مجاهدین به آزادی بیان حرمت نهاد و فضا را برای نشر رسانه‌های آزاد فراهم داشت، چنان‌که ده‌ها نشریه غیر دولتی به طبع رسید.
۱۳ـ دولت استاد ربانی فرصت آن را مساعد گردانید که نهادها و موسسات فرهنگی تأسیس شوند؛ همان کاری که در سال‌های پسین موسسات غربی در افغانستان انجام می‌دهند. در زمان دولت مجاهدین، بنیاد امام غزالی، بنیاد مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، بنیاد سنایی غزنوی، بنیاد خوشحال خان ختک و مانند آن‌ها تأسیس شد.
۱۴ـ قانون رسانه‌های همه‌گانی با معیارهای جهانی تدوین و به منصۀ اجرا گذاشته شد.
۱۵ـ دانشگاه امهات‌المومنین که ویژۀ دختران بود، از ‍پشاور به کابل منتقل گردید و در کابل به فعالیت خویش ادامه داد. در وضعیتِ دشوارِ آن‌زمان چنین اقدامی جسارت می‌طلبید.
آماری که پوهاند سید امیرشاه حسن‌یار رییس دانشکاه کابل به نشر رسانیده، مشعر است که در زمان دولت استاد ربانی ۴۰ درصد از دانشجویان دانشگاه کابل دختران بودند. در آن زمان، دسته دسته از علمای سنتی نزد استاد ربانی می‌آمدند و اصرار می‌داشتند در صورتی از دولتِ او حمایت می‌دارند که تنها خواستۀ آن‌ها را بپذیرد و آن خواسته این بود که جلو آموزش دختران در مکاتب گرفته شود و زنان از ادارات دولتی اخراج گردند. استاد ربانی به‌جدیت این تقاضا را رد کرد و بدین ترتیب می‌شود گفت که دولت استاد ربانی فدای دفاع از حقوق حقه زنان گردید.
۱۶ـ تا پیش از دولت استاد ربانی، در یکی دو تا از مکاتب کابل، صنوف شبانه وجود داشت، اما دولت مجاهدین دروازه دانشگاه‌ها را برای تدریس شبانه گشود و زمینه را برای آموزش آن عده که مأموریت داشتند، فراهم آورد.
۱۷ـ دانشگاه‌های عبدالله بن مسعود در تخار، ابوریحان بیرونی در کاپیسا تأسیس گردید.
۱۸ـ برای حراست از موزیم ملی افغانستان، آثار آن بسته‌بندی و به ارگ ریاست جمهوری انتقال داده شد و این اقدام باعث نجات آثار موزیم کابل گردید.
۱۹ـ سمبول‌ها و نهادهای ملی تا پیش از دولت مجاهدین به یک زبان بود. دولت مجاهدین فضا را برای همۀ زبان‌ها آزاد گردانید. از جمله سرود ملی به زبان پارسی ترتیب گردید و بانک‌نوت‌های جدید به دو زبان طبع شد.

در زمینه دفاعی و امنیتی
۲۰ـ در روزهای آغازین پیروزی، شماری بر الغای ارتش افغانستان پا می‌فشردند، اما دولت استاد ربانی از این کار پیشگیری کرد و تا اخیر عمر خود، چهارچوب ارتش را حفظ کرد.
۲۱ـ به تقلید از جمهوری اسلامی ایران، یک نظریه آن بود که افغانستان دارای دو نیروی نظامی یکی ارتش ملی و دیگری ارتش جهادی شبیه سپاه پاسداران باشد، ولی استاد ربانی بر ارتش واحد از ترکیبِ این نیروها تأکید ورزید و همین اکنون نیز ارتش افغانستان ترکیبی از این دو نیرو می‌باشد.
۲۲ـ استاد ربانی دستور لغو نیروهای ملیشه را صادر کرد و از همه خواست تا در چهارچوب نیروهای منظمِ حکومت تنظیم گردند.

در زمینه امور دینی و مذهبی
۲۳ـ با پیروزی مجاهدین علمای دین به متنِ سیاست کشانیده شدند و در رأس برخی از وزارت‌خانه‌ها قرار گرفتند. قبل بر این، حکومت‌ها در موارد زیادی از علمای دینی به صورتِ نمایشی استفاده می‌کردند و تنها در توجیه سیاست‌های‌شان از آن‌ها کار می‌گرفتند.
۲۴ـ شورایی برای تقریب مذاهبِ شیعه و سنی در افغانستان به‌وسیلۀ استاد ربانی تشکیل شد و تلاش‌هایی در این جهت به‌راه انداخته شد.
۲۵ـ ریاست امنیت ملی افغانستان پیش از آن حلقه‌هایی برای اغوای تودۀ مسلمان افغانستان به‌نام حلقه‌های صوفیانه ایجاد کرده بود و شماری را در اطراف آن حلقات مصروف داشته بود، اما دولت استاد ربانی بر این‌گونه فعالیت‌ها نقطۀ پایان گذاشت.
۲۶ـ برای اعمار مدارس بزرگ دینی که در آن پیروان اهل تشیع افغانستان درس بخوانند و آموزش ببینند، زمین‌هایی در شهر کابل توزیع گردید، از جمله زمین مدرسه خاتم‌الانبیاء.

در بخش قضا
۲۷ـ محکمه اختصاصی انقلابی توسط دولت مجاهدین لغو گردید. رژیم داکتر نجیب‌الله و ببرک کارمل توسط این محکمه مخالفان سیاسی خود را سرکوب می‌کردند.(به یاد داشته باشید که ایران در همسایه‌گی افغانستان برای سال‌ها «دادگاه ویژۀ انقلاب» را حفظ کرده بود.)
۲۸ـ قضا استقلالیت پیدا کرد و تسلط حکومت بر آن نهاد از بین رفت. مواردی وجود دارد که قضا در عهد حکمرانی استاد ربانی خلاف حکم رییس‌جمهور فیصله کرد و رییس‌جمهور حکم خود را پس گرفت.

در عرصه اجتماعی
۲۹ـ زعامت استاد ربانی حاکمیت تک‌قومی را در افغانستان برهم زد و به همه اعلان داشت که افغانستان جامعه‌یی چندقومی است و هیچ قومی نباید به‌تنهایی در تصمیم‌گیری‌های ملی عمل کند.
در بخش اداری
۳۰ـ واحدهای اداری افغانستان از ابتدا به‌صورت ناعادلانه تأسیس یافته بود، بدین شرح که در برخی از ولایاتِ با نفوسِ اندک چندین ولسوالی وجود داشت و شماری دیگر از ولایات با وجود استحقاق، از این رهگذر در محرومیت به‌سر می‌بردند. استاد ربانی تا جایی که توانست و فرصت برایش دست داد، به ایجاد ولسوالی‌ها در مناطقِ مستحق مبادرت ورزید و از لحاظ اداری به نحوی تعادل در میان ولایات به‌وجود آورد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.