گزارشگر:عبدالبشیر فکرت بخشی، استاد دانشگاه کابل/ دو شنبه 13 میزان 1394 - ۱۲ میزان ۱۳۹۴
بخش هشـتم و پایانی
۷٫ اینکه شرایط زیستمحیطی بر نوعِ قضاوت انسانها اثر میگذارد، نزدیک به بداهت است. اثرپذیری را نباید ویژۀ انسانهای مشخصی دانست که در مقطعِ زمانی خاصی زندهگی دارند، بلکه این قاعده عام و فراگیر است. انسان همواره در زمان و مکان میزید و با اثرپذیری از شرایط زمانی و مکانی، بر زمان و مکانِ خودش تأثیر میگذارد. اثرپذیری و تأثیرگذاری لازمۀ زندهگی بشر است که در هیچ مقطعی پنهان و پوشیده نبوده است. بنا بر همین واقعیت است وقتی امام شافعی به مصر میرود، بخشِ قابل ملاحظهیی از نظریّات او تغییر میکند و مذهبِ جدید شافعی شکل میگیرد. به همین سان، دکتر قرضاوی نیز پس از رفتن به حج بیتالله در کتابی که پیرامون حج نوشته بود، بازنگری میکند، و دیدگاههای فقیهانِ دیگری نیز مشمولِ این قاعده است. این امر نشان میدهد که فقیهانِ مسلمان، و به تبع آن فقه اسلامی به پیمانۀ زیادی از ظروفِ زمانی و مکانییی که در آن پرورده شدهاند، اثر پذیرفتهاند. توجه به زمینههای شکلگیریِ گروهها و نقشِ محیط در تکوین فکرها باعث میشود تا این تنوّع با متانت و خونسردیِ بسیاری تحمل شود و پیروان مذاهب و نحلههای گوناگون، تسامح را جایگزین فرهنگِ حذف و سرکوبگری سازند.
۸٫ در عصری که تخصصی شدن را در حوزههای مختلف میتوان از لازمهها و شاخصهای آن شمار کرد، برخوردِ مسلمانها با دین غیرتخصصی است؛ انگار دین یک کلِ منسجم و بخشهای آن در حدی ارگانیک است که آموختن بخشی از آن، به معنای آموختن کلِ دین تلقی میشود. تخصصی شدنِ علوم دینی کمک میکند تا برخی ریشههای تندروی که با عدمِ تخصص ارتباط میگیرد از میان برود، و میانهروی مذهبی همگام با تخصصگرایی از حاشیه به متن کشیده شود. بسیاری از فتواهای سختگیرانۀ دینی از حنجرۀ کسانی بلند میشود که دانش کافی و تخصصِ لازم در این زمینه ندارند و با فتواهای عجولانه و بیپایۀ خویش، پایههای زیرین دین را آسیب میرسانند.
۹٫ بسیار واقع میشود که ما در درونِ جزییات فرو میرویم و فرصتی نمییابیم تا نگاهی پسینی و بیرونی به این جزییات بیندازیم. فقدانِ نگاه بیرونی به احکام و بیاعتنایی در برابرِ قاعدهمندیهایی که موجباتِ تغییر احکام را فراهم آورده است، باعث میشود تا زمان و زمین فتواها و نظریههای اجتهادگران نادیده بماند و ما به نظریههای ارایهشده، بیتوجه به شرایطِ زمانی و مکانیِ آنها چشم بدوزیم. نهایتِ یکچنین رویکردی جز به نگرشِ سختجان و برخوردی سختگیرانه نمیانجامد و برای رهایی از زنجیرهای سنگینی که آگاهانه و یا ناآگاهانه به دور ما کشیده شده است، باید خودمان را از درگیریهای ریز و کوچکِ دین فرا بکشیم و از منظرِ پرنده به مسایل و کلیتِ مسأله نگاه کنیم. در آن صورت، ناهمواریها کمرنگتر و تفاوتها پذیرفتنیتر خواهد شد و ما با میانهروی بیشتری داوری خواهیم داشت. توجه به فلسفۀ فقه به عنوان علم درجه دوم در این راستا بسیار بااهمیت است.
۱۰٫ آیات فرآنی بنا بر شهادت خود قرآن به دو دستۀ محکمات و متشابهات تقسیم میشود. در رابطه به اینکه علمای راسخ در علم میتوانند معنای متشابهات را بدانند یا نه؛ دو گروه اهل تفویض و اهل تأویل شکل میگیرند. تأویلگراها بر لفظ جلاله الله وقف نمیکنند در حالیکه اصحابِ تفویض وقف میکنند و باقی آیه را به لحاظ معنایی مستقل میپندارند. این مسأله نشان میدهد که تعددِ گروههای اسلامی دارای ریشههای دروندینی نیز میباشد و تفسیربرداری متون، زمینههای تعددِ قرائتها و فرق را نیز مساعد میسازد.
۱۱٫ پیامبر در روایتی از متفرق شدنِ امتِ اسلامی خبر میدهد و اینکه مسلمانها به هفتادوسه فرقه تقسیم خواهند شد. این پیشبینی نشان میدهد که سمتبندیهای اعتقادییی که بعدها در میان مسلمانها شکل گرفت، غیرمنتظره نبود، بلکه از پیش توسط پیامبر پیشبینی شده بود. روایتِ فوق نشان میدهد که کلیۀ گروهها جزوِ امتِ محمدی بوده و خارج از آن نیستند، کما اینکه عبارت «امتِ من به هفتادوسه فرقه تقسیم میگردند» نشان میدهد که همۀ این فرقهها تحتِ چتر امتِ محمدی قرار دارند و بیرون از دایرۀ آن نیستند.
۱۲٫ آیات و روایاتِ زیادی وجود دارد که مسلمانها را از افراطگرایی نهی کرده است و از عواقب و تبعاتِ آن هشدار داده است. اسلام علیرغم هشدارهایی که در موردِ افراطیگری داده است و نتایجی که تندروی دینی در قبال دارد، در پرتگاه افراطیّت لغزیده است و عملاً گروههای افراطی بسیاری در دامانِ آن بنا بر هر دلیلی که بوده است – پرورده شدهاند. از افراطگرایان لیبرال تا تندروان دینی، همه و همه یکجانبه میتازند و میانهروی را به عنوان یک اصلِ کلی و فراگیر از یاد بردهاند.
۱۳٫ قرائتهای افراطی از دین بهحدی گمراهکننده است که تفسیرهای تفریطی از دین؛ و هیچ یک بر دیگری امتیاز ندارد. یکی دایرۀ شمول حلال را در فقه وسعت میبخشد و دیگری اصل را بر حرمت میگذارد و تا دلیلی برای حلیّت پیدا نکند، به حرمت فتوا میدهد. متأسفانه در جوامع اسلامی، بهویژه جامعۀ افغانستان، سختگیری در دین نه تنها تفسیر نادرستی از دین دانسته نمیشود، بلکه نشانۀ اوجِ تقوا و پایبندی به دین نیز بهشمار میآید. این در حالیست که ارایۀ هر نوع نظریۀ جدید و موسّعِ دینی با شک و تردید همراه بوده و با حربۀ تکفیر و تفسیق سرکوب میشود.
۱۴٫ میانهروی در اسلام معطوف به فروعات و شاخههای دین نیست، بلکه تمامی ساحتهای این دین را در بر دارد و اصلی از اصول دین به حساب میآید. وسطیّت را باید در تمامی سطوح دین در نظر گرفت و میانهروی در اعتقاد، اخلاق و… را از نظر دور نداشت. اعتدال و وسطیّت یکی از ممیّزات دین مقدس اسلام است.
۱۵٫ یکی از نکاتی که جوامع اسلامی به آن گرفتارند، انتظاراتِ کوچک و اندکی است که مردم از دین دارند. مردم انتظاری که از دین دارند، کوچک و روزمره است و دین را نیز در حد انتظارات خودشان تقلیل میبخشند؛ انگار دین فقط برای پاسخ دادن به پرسشهای فقهی آنان آمده است و هیچ چیزی ماسوای آن را شامل نمیگردد. این در حالیست که بخشِ کلانی از دین را اعتقادیات و اخلاقیات دینی شکل میدهد که از آن همواره غفلت صورت گرفته است.
۱۶٫ حوادث و رویدادهای تاریخ همواره به گونهیی رقم خوردهاند که در آن برخی منابع بسیار موردِ توجه قرار گیرند و شماری منابعِ دیگر در حاشیه و تحتِ غبار باقی بمانند. گاه حوادث به گونهیی شکل گرفتهاند که منابعِ دستِ چندم طرفِ توجه قرار گرفته، اما منابعِ اصیل و دستِ اول به باد فراموشی سپرده شدهاند. با این توضیح، چنگ زدن به یکی از منابع و فروگذاردنِ منابعِ دیگر، زمینههای میانهروی دینی را محدود میسازد و افق وسیعی را که گذشتهگان فراروی ما گذاشتهاند، کوچک نشان میدهد.
۱۷٫ افراطگرایی دینی – چنانکه دکتر قرضاوی نیز به آن توجه داده است – نفرتآور، گریزاننده، مقطعی و تجاوزکارانه است. تجربههای گذشته نشان میدهد که افراطگرایی با استبداد پیوندِ محکمی خورده است و عمدتاً در هر کجا استبداد چهره مینماید، افراطگرایی نیز حضور مییابد.
چند پیشنهاد
آنچه در بالا یاددهانی کردیم، تکیافتههایی بود در راستای تشخیص بیمارییی به نام افراطیگرایی؛ بیمارییی که سراپای جامعۀ ما را فرا گرفته است و نشاندهیِ ریشهها و علتهای آن کمک میکند تا نسخههای مناسبی برای آن تجویز گردد و زمینههای نابودیِ این مرضِ ساری به صفر تقلیل یابد.
توجه جدی به آموزش و پرورش و توحید نصابِ درسیِ مدارس، میتواند یکی از راهای حل باشد که مکلفیت دولتها در این عرصه سنگینتر است. در این میان، نقشِ رسانههای همهگانی نیز قابلِ ملاحظه است و باید طرح و پلانهای کوتاهمدت، میانمدت و طویلالمدتی ریخته شود تا از این بیماری مهلک نجات پیدا کنیم.
علومی که در مدارس دینی ما تدریس میشود، عمدتاً با نوعی تعصب فرقهیی و مذهبی همراه است. فرقهیی شدنِ علوم، زمینههای دیدِ عمومی و نگرشِ فرافرقهیی را برمیچیند. این امر سبب میگردد که انرژیها در راستای احیای کلیّتِ دین صرف نشود، بل در جهتِ اثباتِ حقانیتِ دیدگاههای فرقهیی و گروهی بهکار افتد. رویکردهای اینچنینی و فرقهیی شدنِ دانش دینی، شکافهای تاریخی میان گروهها را فورانی میکند و تخاصمِ تاریخی را همچون سدّی فراروی آینده قرار میدهد.
با این بیان، مقارنهیی خواندنِ علومِ دینی، افقهای تازهیی باز میکند و زمینههای گفتوگو و میانهروی را تقویّت میبخشد. فقه مقارن میتواند تسامح مذاهبِ فقهی را به همراه داشته باشد و فراگیری علم ملل و نحل (ادیان و مذاهب) به شکل مقارنهیی، از آتشفشانی شدنِ شکافهای فرقهیی و دینی پیشگیری خواهد کرد.
فهرست منابع
قرآن کریم
۱٫ ابن عابدین، مجموعه رسائل، ج۲
۲٫ أبوالفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر: ۱۴۲۰هـ-۱۹۹۹م، تفسیر القرآن العظیم، المحقق: سامی بن محمد سلامه، ج۳، الطبعه الثانیه (دارالطیبه للنشر و التوزیع)
۳٫ أبوعبدالله محمد بن إسماعیل: ۱۴۰۷هـ-۱۹۸۷م، الجامع الصحیح المختصر، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج۱، الطبعه الثالثه (لبنان: بیروت- دار ابن کثیر)
۴٫ أبیالحسن علی بن إسماعیل الأشعری: ۱۳۶۹هـ- ۱۹۵۰م، مقالات الإسلامیین، محقق: محمد محیالدین عبدالحمید، الطبعه الأولی (مصر: قاهره- مکتبه النهضه المصریه)
۵٫ اتین ژیلسون: ۱۳۸۵ هـ ش، نقد تفکر فلسفی غرب، ترجمه: دکتر احمد احمدی، چاپ دوم (ایران: تهران- سمت)
۶٫ أحمد بن الحسین بن علی بن موسی أبوبکر البیهقی: ۱۴۱۴هـ – ۱۹۹۴م، سنن البیهقی الکبری، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا، ج۱۰، ب ط (العربیه السعودیه: مکه المکرمه- مکتبه دارالباز)
۷٫ أحمد بن حنبل: ۱۴۲۰ هـ- ۱۹۹۹م، مسند الإمام أحمد بن حنبل، المحقق: شعیب الأرنؤوط و آخرون، ج۵، الطبعه الثانیه (مؤسسه الرساله)
۸٫ حکیمپور، محمد، ۱۳۸۴ خورشیدی، حقوق زن در کشاکش سنت و تجدد، چاپ دوم، (ایران- نشر نعمه نواندیش).
۹٫ دادمحمد نذیر، ۱۳۹۲ هـ ش، درآمدی بر قواعد کلی فقهی، ۱۲۸، چاپ دوم (افغانستان: کابل- انتشارات رسالت)
۱۰٫ دادمحمد نذیر؛ تاریخ و مبادی فلسفه، چاپ دوم (افغانستان: کابل- انتشارات رسالت)
۱۱٫ دکتر سید حسین نصر: ۱۳۸۶ هـ ش، اسلام سنتی در دنیای متجدد، ترجمه: محمد صالحی، چاپ اول (ایران- دفتر پژوهش و نشر سهروردی)
۱۲٫ دکتر یوسف قرضاوی: ۱۳۸۶، افراطگرایی دینی، مترجم: عبدالرسول گلرانی، چاپ اول (ایران: تهران- احسان)
۱۳٫ شاه ولیالله دهلوی: ۱۳۸۹ خورشیدی، علل اختلاف فقها، ترجمه: محمد ابراهیم کیانی، چاپ اول (ایران: زاهدان- توحید۹)
۱۴٫ شیخ ابوزهره: بت، ابوحنیفه، الطبعه الثانیه (مصر- دارالفکر)
۱۵٫ طبری، محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی: ۱۴۲۰ه-۲۰۰۱م، جامع البیان فی تاویل القرآن، محقق: احمدمحمدشاکر، ج۴، الطبعه الأولی (موسسه الرساله)
۱۶٫ عبدالله نصری: ۱۳۸۹، راز متن، چاپ اول (ایران: تهران- سروش)
۱۷٫ مثنوی معنوی
۱۸٫ مجلۀ علمی شرعیات، شمارۀ اول دور دوم، حمل، ثور و جوزای ۱۳۸۹ خورشیدی، پوهنمل سید عنایتالله شاداب، ابوحنیفه بنیانگذار مکتب خردگرایی در فقه اسلامی
۱۹٫ محمد ابوزهره: ب ت، الشافعی، ب ط (مصر: قاهره- دارالفکر العربی)
۲۰٫ محمد بن حبان بن أحمد أبوحاتم التمیمی: ۱۴۱۴ه- ۱۹۹۳م، صحیح ابن حبان، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ج۱۵، الطبعه الثانیه (لبنان: بیروت- مؤسسه الرساله)
۲۱٫ محمد حسین گنجی: ۱۳۸۷ هـ ش، کلیات گنجی، ص۱۳ و بعدی، چاپ چهارم (ایران: تهران- سمت)
۲۲٫ ملا عبدالله احمدیان: ۱۳۹۰هـ ش، قرآنشناسی، چاپ چهارم (ایران: تهران- نشر احسان)
Comments are closed.