احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





رد پـایِ کرزی در ناامنـی‌هـای شمال

گزارشگر:شنبه 18 میزان 1394 - ۱۷ میزان ۱۳۹۴

این روزها آقای کرزی و نزدیکانِ وی، یک‌سره دولتِ آقای غنی و عبدالله را متهم به ناتوانی در مدیریت و حکومت‌داری می‌کنند و به نحوی از انحا، خواستار استعفای رهبرانِ دولت وحدت ملی و برگزاری یک انتخاباتِ جدید می‌شوند.
دیده می‌شود که ناامنی‌های اخیر در کنـدز و دیگر ولایت‌های شمالِ کشور، تیغِ انتقادهایِ مقاماتِ دولتِ پیشین را تیز کرده است؛ به‌حدی که فاتحۀ این دولت را می‌خوانند و طرح و نسخۀ نو تجویز می‌کنند. درحالی که اگر نیک نگریسته شود، نطفۀ همۀ این نابسامانی‌ها و مشکلات و انتقالِ جنگ به شمال کشور، در دولتِ آقای کرزی گذاشته شده و دولتِ فعلی در واقع با میراثِ دولتِ گذشته دست به گریبان است.
گزارش‌ها همه حاکی از آن‌اند که امروز بیشتر طالبانی که در شمال کشور به‌خصوص در کندز می‌جنگند و در جنوب و شرقِ کشور نیز زیر نامِ داعش مسلح‌ شده‌اند، بیشتر کسانی‌اند که دیروز به امر و هدایتِ آقای کرزی از زندان‌ها رها شدنده بودند.
در حکومت گذشته، آقای کرزی و برخی از اعضای کابینه‌اش، از هیچ تلاشی برای تمویلِ طالبان فروگذار نکردند و به روش‌ها و بهانه‌های مختلف، جبهۀ این گروه را وسعت و استحکام بخشیدند. پروسۀ صلح، آزادسازی زندانیانِ طالب و حتا ثبت مکاتبِ‌ خیالی برای مناطق ناامن و…، همه راه‌هایی برای تقویت مادی و معنویِ گروه طالبان بودند و اینک ما با ثمراتِ تلخِ آن در شمال کشور روبه‌رو هستیم.
پُرواضح است که انتقال جنگ به شمال، چیزی نیست که در دولتِ یک‌سالۀ آقای غنی و عبدالله صورت گرفته باشد. هرچند از سرانِ دولت وحدت ملی در این یک سال کوتاهی‌ها و کم‌توجهی‌های فراوانی در همۀ امور از جمله مهارِ طالبان سر زده، اما هرگز منطقی نیست که آن‌ها را عامل اصلیِ ناامنی در شمال کشور بدانیـم.
مسلم است که ناامنی شمال و نابسامانیِ حکومتِ فعلی، عقبه‌های طولانی دارد و اگر این عقبه‌ها را دنبال کنیم، در نقطه‌نقطۀ آن جای پایِ آقای کرزی را می‌یابیم؛ به اندازه‌یی که می‌توان گفت که آقای کرزی و حواریونش با تعقیب سیاست‌های تمامیت‌خواهانه و قومی، در همۀ مشکلاتی که امروز دامنِ دولت وحدت ملی را گرفته، تا بیخ مقصرند و اکنون نیز در پی ماهی گرفتن از این وضعیتِ دشوارند.
فراموش نکنیم رهایی هزاران طالب از زندان‌های کشور و نیز رهایی طالبان از زندان‌های پاکستان و وارد شدنِ آنان به صفوف جنگ، کارِ آقای کرزی بود. در واقع چنین کارهایی، مهندسی وضعیتِ افغانستان برای رسیدن به جنگ و ویرانی در شمال بود.
اکنون جغرافیای جنگ در افغانستان تغییر خورده و آقای کرزی تا اندازۀ زیادی به آرزویِ خود رسیده است. ناامن کردن شمالِ کشور بخشی از پروژۀ کلان برای وارد کردن ناامنی به آسیای میانه و فشار بر روسیه ‌بوده است؛ اما آقای کرزی در کنار این مسأله نگاه استراتژیکِ داخلی و قومی به این موضوع داشت و حضور طالبان و سایر تروریستان در شمال را در عین حال، حربه‌یی برای مهار یا سرکوبِ رقبای داخلی خود می‌دانست. بنابراین، همۀ انتقادهای آقای کرزی و هم‌تیمی‌هایش از حکومتِ فعلی و همدردی‌های‌شان با مردم افغانستان را، چیزی جز مکاره‌گی و اشک تمساح ریختن نمی‌توان تعبیر کرد.
با این اوصاف، به دولت‌مدارانِ فعلی و به‌ویژه آقای غنی پیشنهاد می‌‌شود که هوشیاری به خرج دهند و خود را از مدارِ تعیین‌کردۀ آقای کرزی برای او و دولت‌شان بیرون کنند و به یک افغانستانِ واحد و باعزت و با همزیستیِ مسالمت‌آمیزِ همۀ اقوام بینـدیشند.
آقای غنی باید متوجه باشد که عده‌یی به مدیریتِ حامد کرزی و حتا در مشوره با خارجی‌ها، کمر به ناکام‌سازیِ حکومتِ وی بسته‌اند. اما دولت وحدت ملی اگر اراده کند، می‌تواند هوشیارانه همۀ توطیه‌ها و بازی‌های بیرونی و داخلی را در محورِ منافعِ ملی دور بزند و کشتی توفان‌زدۀ افغانستان را به ساحل نجات رهنمون شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

۲ نظر

  • Nawid Parsa گفت:

    یکی ازین باند مافیای کرزی عمر داود زی است که صرف “زی” بودن وی را وزیر ساخت . این هم واکنش مختصر در باره مصابه اخیروی با تلویزیون طلوع : شگفتن غنچه بی رنگ و بو را می کند رسوا — همان بهتر که دست بی هنر در آستین باشد

    آقای عمر داود زی که ادعا های بلند پروازانه ای دارد و خود را ” بدیل آماده در حالت انتظار” در برابر حکومت به اصطلاح وحدت ملی میداند مصاحبه اختصاصی تقریباً یک ساعته با تلویزیون طلوع داشت. درین مصاحبه طولانی به جزء از چند مورد تبصره در زمینه مسایل امنیتی ،که در سطح یک مامور پائین رتبه وزارت داخله مطالبی را بیان داشت ، دیگر در تمام موارد در پاسخ به سوالات مصاحبه کننده جوان و توانای طلوع پاسخ منطقی ارایه نه کرد. این مصاحبه مبین فهم ودانش گسترده سیاسی و نشاندهنده ویژه گی های یک شخصیت مدبر، آگاه و صاحب صلاحیت نبو د که وانمود کننده ویژگی های زعیم یک کشور باشد. ازین مصاحبه معلوم شد ، که عمدتاً طوری که در گزینش افراد در سطح وزیر معمول است ، در افغانستان افراد باساس سفارش منابع داخلی و خارجی مشکوک به بالا کشانده می شوند نه باساس شایستگی . عمر داود زی اگر با خوش بینی در باره وی قضاوت شود شاید شایسته پست مدیر عمومی در سطح رتبه سوم را در یک اداره داشته باشد نه مقام وزارت را. نه از لحاظ بیان مطالب در سطح یک تعلیم یافته صحبت نمود و نه هم از لحاظ محتوا. در بخشی از صحبت خود در باره جنرال رحیل پاکستانی گفت:” جنرال رحیل جنگ را به افغانستان تیله کرد” من ازین طرز بیان و درک موصوف ا ز اوضاع متعجب شد م. وی هیچ گونه درکی از ارزش های دموکراتیک و بازی سیاسی در چهار چوب نظام دموکراتیک کثرت گرا ندارد. ایشان گفتند که چون دولت وحدت ملی وجود دارد ازینرو وی اپوزیسیون نیست ؟؟؟ و بدیل آماده در حالت انتظار می باشد. من متعجب شدم که این آقا منحیث یک فرد بدون وابستگی به یک سازمان یا حزب که در مقابل حکومت بر سر اقتدار دارای برنامه یی می باشد” برای دور انتخابات بعدی، چگونه شخصی خود را به تنهایی بدیل در حالت انتظار میداند؟؟؟. وی نسبت ضعف ، نا توانی و نافهمی هیچ گونه بر نامه سیاسی منسجم را در ظرف یک ساعت بیان نه نمود، چون فاقد فهم سیاسی عمیق می باشد. داود زی با پر رویی دست آورد بزرگ کرزی را تقویه وحدت ملی میداند. در باره این دروغ بزرگ زیاد نوشته شده توجه وی را به کتاب آقای گتس جلب می نمایم که تازه در فس بوک ها بخش های آن نقل شده است . وی به خاطر سرکوب ” اتحاد شمال ” به اساس انگیزه های قومی خواهان تقویت طالبان پشتون شده ” و با آ قای گیتس در باره این موضوع در یک مجلس خصوصی صحبت می کند. وی بار ی کفته بود کاش طالبان ” این جانیان بی ناموس نام طالبان بعد از جنایات در کندز” سپاه من می بودند( مصاحبه با یک خیر نکار هندی) کرزی بانی فاشیسم نوین بعد از ۲۰۰۱ می باشد. آقای داود زی ابلهانه از مروج بودن دریافت پول از جانب ایران و سایر منابع به کرزی دفاع می نماید، خود وی شریک این جرم است. وی از اداره مدرن امروزی و حاکمیت قانون و قانون اساسی ، وقوانین امور بودجوی اطلاعی ندارد. او نمیداند که تصویب بودجه دولتی و اجازه اخذ یااعطای قرضه از صلاحیت های شورای ملی می باشد. تلاش ابلهانه برای اختفاء و کتمان فساد مالی کرزی ” به بهانه این که این نوع پرداخت در جهان مروج است” شراکت در جرم است . ما در عصر امپراطوری ها نیستیم . امپراطور اطریش-هنگری شاید برای کسب تابعیت و وفاداری شاهان تحت سلطه خود پول هدیه میداد. امروز ما در قرن بیست و یکم هستیم، این طرز کار فساد مالی شناخته می شود . نه در دریافت این پول ها شفافیت وجود داشت و نه در مصرف آن. شاید یک بخشی ازین پول ها در تمویل تروریسم بکار برده شده باشد مثال آن دکاندار کویته است که به کابل آمد به نام نماینده ملا عمر و بعد از اخذ پول به پاکستان فرار نمود . ننگ و نفرین به این جنایت و نافهمی تان. خودت که از ابتدایی ترین اصول اداری و حسابداری دولتی جهان امروز بی خبری چه طور خود را مستحق زمامداری میدانی و با پر رویی خود را ” بدیل آماده در حالت انتظار ” غنی دیوانه سالار میدانی. امید این متن را بخوانی و سر به گریبان خود بیاندازی.

  • Nawid Parsa گفت:

    این هم واکنش من به مصاحبه یکی از هواداران، بی بهره از دانش حقوقی وسیاسی ،انتخابات زود هنگام. شگفتن غنچه بی رنگ و بو را می کند رسوا — همان بهتر که دست بی هنر در آستین باشد

    آقای عمر داود زی که ادعا های بلند پروازانه ای دارد و خود را ” بدیل آماده در حالت انتظار” در برابر حکومت به اصطلاح وحدت ملی میداند مصاحبه اختصاصی تقریباً یک ساعته با تلویزیون طلوع داشت. درین مصاحبه طولانی به جزء از چند مورد تبصره در زمینه مسایل امنیتی ،که در سطح یک مامور پائین رتبه وزارت داخله مطالبی را بیان داشت ، دیگر در تمام موارد در پاسخ به سوالات مصاحبه کننده جوان و توانای طلوع پاسخ منطقی ارایه نه کرد. این مصاحبه مبین فهم ودانش گسترده سیاسی و نشاندهنده ویژه گی های یک شخصیت مدبر، آگاه و صاحب صلاحیت نبو د که وانمود کننده ویژگی های زعیم یک کشور باشد. ازین مصاحبه معلوم شد ، که عمدتاً طوری که در گزینش افراد در سطح وزیر معمول است ، در افغانستان افراد باساس سفارش منابع داخلی و خارجی مشکوک به بالا کشانده می شوند نه باساس شایستگی . عمر داود زی اگر با خوش بینی در باره وی قضاوت شود شاید شایسته پست مدیر عمومی در سطح رتبه سوم را در یک اداره داشته باشد نه مقام وزارت را. نه از لحاظ بیان مطالب در سطح یک تعلیم یافته صحبت نمود و نه هم از لحاظ محتوا. در بخشی از صحبت خود در باره جنرال رحیل پاکستانی گفت:” جنرال رحیل جنگ را به افغانستان تیله کرد” من ازین طرز بیان و درک موصوف ا ز اوضاع متعجب شد م. وی هیچ گونه درکی از ارزش های دموکراتیک و بازی سیاسی در چهار چوب نظام دموکراتیک کثرت گرا ندارد. ایشان گفتند که چون دولت وحدت ملی وجود دارد ازینرو وی اپوزیسیون نیست ؟؟؟ و بدیل آماده در حالت انتظار می باشد. من متعجب شدم که این آقا منحیث یک فرد بدون وابستگی به یک سازمان یا حزب که در مقابل حکومت بر سر اقتدار دارای برنامه یی می باشد” برای دور انتخابات بعدی، چگونه شخصی خود را به تنهایی بدیل در حالت انتظار میداند؟؟؟. وی نسبت ضعف ، نا توانی و نافهمی هیچ گونه بر نامه سیاسی منسجم را در ظرف یک ساعت بیان نه نمود، چون فاقد فهم سیاسی عمیق می باشد. داود زی با پر رویی دست آورد بزرگ کرزی را تقویه وحدت ملی میداند. در باره این دروغ بزرگ زیاد نوشته شده توجه وی را به کتاب آقای گتس جلب می نمایم که تازه در فس بوک ها بخش های آن نقل شده است . وی به خاطر سرکوب ” اتحاد شمال ” به اساس انگیزه های قومی خواهان تقویت طالبان پشتون شده ” و با آ قای گیتس در باره این موضوع در یک مجلس خصوصی صحبت می کند. وی بار ی کفته بود کاش طالبان ” این جانیان بی ناموس نام طالبان بعد از جنایات در کندز” سپاه من می بودند( مصاحبه با یک خیر نکار هندی) کرزی بانی فاشیسم نوین بعد از ۲۰۰۱ می باشد. آقای داود زی ابلهانه از مروج بودن دریافت پول از جانب ایران و سایر منابع به کرزی دفاع می نماید، خود وی شریک این جرم است. وی از اداره مدرن امروزی و حاکمیت قانون و قانون اساسی ، وقوانین امور بودجوی اطلاعی ندارد. او نمیداند که تصویب بودجه دولتی و اجازه اخذ یااعطای قرضه از صلاحیت های شورای ملی می باشد. تلاش ابلهانه برای اختفاء و کتمان فساد مالی کرزی ” به بهانه این که این نوع پرداخت در جهان مروج است” شراکت در جرم است . ما در عصر امپراطوری ها نیستیم . امپراطور اطریش-هنگری شاید برای کسب تابعیت و وفاداری شاهان تحت سلطه خود پول هدیه میداد. امروز ما در قرن بیست و یکم هستیم، این طرز کار فساد مالی شناخته می شود . نه در دریافت این پول ها شفافیت وجود داشت و نه در مصرف آن. شاید یک بخشی ازین پول ها در تمویل تروریسم بکار برده شده باشد مثال آن دکاندار کویته است که به کابل آمد به نام نماینده ملا عمر و بعد از اخذ پول به پاکستان فرار نمود . ننگ و نفرین به این جنایت و نافهمی تان. خودت که از ابتدایی ترین اصول اداری و حسابداری دولتی جهان امروز بی خبری چه طور خود را مستحق زمامداری میدانی و با پر رویی خود را ” بدیل آماده در حالت انتظار ” غنی دیوانه سالار میدانی. امید این متن را بخوانی و سر به گریبان خود بیاندازی.