رد پـایِ کرزی در ناامنـی‌هـای شمال

گزارشگر:شنبه 18 میزان 1394 - ۱۷ میزان ۱۳۹۴

این روزها آقای کرزی و نزدیکانِ وی، یک‌سره دولتِ آقای غنی و عبدالله را متهم به ناتوانی در مدیریت و حکومت‌داری می‌کنند و به نحوی از انحا، خواستار استعفای رهبرانِ دولت وحدت ملی و برگزاری یک انتخاباتِ جدید می‌شوند.
دیده می‌شود که ناامنی‌های اخیر در کنـدز و دیگر ولایت‌های شمالِ کشور، تیغِ انتقادهایِ مقاماتِ دولتِ پیشین را تیز کرده است؛ به‌حدی که فاتحۀ این دولت را می‌خوانند و طرح و نسخۀ نو تجویز می‌کنند. درحالی که اگر نیک نگریسته شود، نطفۀ همۀ این نابسامانی‌ها و مشکلات و انتقالِ جنگ به شمال کشور، در دولتِ آقای کرزی گذاشته شده و دولتِ فعلی در واقع با میراثِ دولتِ گذشته دست به گریبان است.
گزارش‌ها همه حاکی از آن‌اند که امروز بیشتر طالبانی که در شمال کشور به‌خصوص در کندز می‌جنگند و در جنوب و شرقِ کشور نیز زیر نامِ داعش مسلح‌ شده‌اند، بیشتر کسانی‌اند که دیروز به امر و هدایتِ آقای کرزی از زندان‌ها رها شدنده بودند.
در حکومت گذشته، آقای کرزی و برخی از اعضای کابینه‌اش، از هیچ تلاشی برای تمویلِ طالبان فروگذار نکردند و به روش‌ها و بهانه‌های مختلف، جبهۀ این گروه را وسعت و استحکام بخشیدند. پروسۀ صلح، آزادسازی زندانیانِ طالب و حتا ثبت مکاتبِ‌ خیالی برای مناطق ناامن و…، همه راه‌هایی برای تقویت مادی و معنویِ گروه طالبان بودند و اینک ما با ثمراتِ تلخِ آن در شمال کشور روبه‌رو هستیم.
پُرواضح است که انتقال جنگ به شمال، چیزی نیست که در دولتِ یک‌سالۀ آقای غنی و عبدالله صورت گرفته باشد. هرچند از سرانِ دولت وحدت ملی در این یک سال کوتاهی‌ها و کم‌توجهی‌های فراوانی در همۀ امور از جمله مهارِ طالبان سر زده، اما هرگز منطقی نیست که آن‌ها را عامل اصلیِ ناامنی در شمال کشور بدانیـم.
مسلم است که ناامنی شمال و نابسامانیِ حکومتِ فعلی، عقبه‌های طولانی دارد و اگر این عقبه‌ها را دنبال کنیم، در نقطه‌نقطۀ آن جای پایِ آقای کرزی را می‌یابیم؛ به اندازه‌یی که می‌توان گفت که آقای کرزی و حواریونش با تعقیب سیاست‌های تمامیت‌خواهانه و قومی، در همۀ مشکلاتی که امروز دامنِ دولت وحدت ملی را گرفته، تا بیخ مقصرند و اکنون نیز در پی ماهی گرفتن از این وضعیتِ دشوارند.
فراموش نکنیم رهایی هزاران طالب از زندان‌های کشور و نیز رهایی طالبان از زندان‌های پاکستان و وارد شدنِ آنان به صفوف جنگ، کارِ آقای کرزی بود. در واقع چنین کارهایی، مهندسی وضعیتِ افغانستان برای رسیدن به جنگ و ویرانی در شمال بود.
اکنون جغرافیای جنگ در افغانستان تغییر خورده و آقای کرزی تا اندازۀ زیادی به آرزویِ خود رسیده است. ناامن کردن شمالِ کشور بخشی از پروژۀ کلان برای وارد کردن ناامنی به آسیای میانه و فشار بر روسیه ‌بوده است؛ اما آقای کرزی در کنار این مسأله نگاه استراتژیکِ داخلی و قومی به این موضوع داشت و حضور طالبان و سایر تروریستان در شمال را در عین حال، حربه‌یی برای مهار یا سرکوبِ رقبای داخلی خود می‌دانست. بنابراین، همۀ انتقادهای آقای کرزی و هم‌تیمی‌هایش از حکومتِ فعلی و همدردی‌های‌شان با مردم افغانستان را، چیزی جز مکاره‌گی و اشک تمساح ریختن نمی‌توان تعبیر کرد.
با این اوصاف، به دولت‌مدارانِ فعلی و به‌ویژه آقای غنی پیشنهاد می‌‌شود که هوشیاری به خرج دهند و خود را از مدارِ تعیین‌کردۀ آقای کرزی برای او و دولت‌شان بیرون کنند و به یک افغانستانِ واحد و باعزت و با همزیستیِ مسالمت‌آمیزِ همۀ اقوام بینـدیشند.
آقای غنی باید متوجه باشد که عده‌یی به مدیریتِ حامد کرزی و حتا در مشوره با خارجی‌ها، کمر به ناکام‌سازیِ حکومتِ وی بسته‌اند. اما دولت وحدت ملی اگر اراده کند، می‌تواند هوشیارانه همۀ توطیه‌ها و بازی‌های بیرونی و داخلی را در محورِ منافعِ ملی دور بزند و کشتی توفان‌زدۀ افغانستان را به ساحل نجات رهنمون شود.

اشتراک گذاري با دوستان :