احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ شنبه 18 میزان 1394 - ۱۷ میزان ۱۳۹۴
آیا ولادیمیر پوتین نیروهای روسی بهویژه قوای هوایی و راکتیِ روسیه را وارد معرکۀ افغانستان علیه طالبان و داعش خواهد کرد؟ اهمیتِ این جنگ برای روسها چیست و پیامد دخالت و مشارکتِ احتمالیِ نظامی مسکو در سطح منطقهیی و بینالمللی چهگونه ارزیابی میشود؟
نخستین نشانههای ورود روسها به جنگ افغانستان
پس از ملاقات پوتین رییسجمهور روسیه با امامعلی رحمن رییسجمهور تاجکستان در شهر سوچی (۷ اکتوبر۲۰۱۵) و ابراز نگرانی هر دو از حضور طالبان در ولایات شمال شرق و شمال افغانستان، خبرگزاری «تاس» از قول افسر روسی «یارسلاو رُشو پکین» نمایندۀ حوزۀ نظامی مرکزی روسیه، از اعزام چرخبالهای تهاجمی M24P و چرخبال ترانسپورتی به فرودگاه عینی در سی کیلومتری غرب شهر دوشنبه خبر داد. این چرخبالها معمولاً برای مأموریتهای نظامی تهاجمی مورد استفاده قرار میگیرند.
احتمال مشارکت چرخبالهای تهاجمی روسیه را در جنگ با طالبان و داعش بهخصوص در شمال افغانستان، علاوه بر ابراز نگرانی رییسان جمهورِ روسیه و تاجکستان، دو تحول دیگر تقویت میکند:
۱- سقوط غیرمنتظرۀ شهر قندوز مرکز ولایت هممرز با تاجکستان بهدست طالبان و حضور گستردۀ نیروهای طالبان در ولسوالی درقد و سایر مناطق مرزی با تاجکستان؛
۲- عملیات غیرمترقبه و گستردۀ هوایی مسکو در سوریه بدون توجه به انتقاد و و مخالفت امریکا و ناتو و مخالفان عربِ بشار اسد.
اهمیت افغانستان برای روسیه چیست؟
اگر پوتین رییسجمهور فدراتیف روسیه، مشارکت در جنگ سوریه را به دفاع از دولت بشار اسد در جهت اهداف و منافع منطقهیی و جهانی مسکو ارزیابی و تلقی کند و با این تلقی، ریسک هرگونه مخالفت امریکا و غرب را برای ورود در جنگ سوریه پذیرفته باشد، بدون تردید اهمیت افغانستان برای مسکو در جنوب مرزهای آسیای میانه، نه تنها کمتر از سوریه نیست، بلکه بیشتر از آن خواهد بود. آیا دولت روسیه حضور تروریسم طالبی و داعشی را در کنار مرز کشورهای آسیای میانه به عنوان حیاط خلوت و حوزۀ نفوذ و منافع خود، تحمل خواهد کرد؟
دوامِ حضور نیروهای طالبان و گروههای تروریستی دیگر چون داعش در شمال افغانستان بنا به هر عامل و دلیلی، از سوی مسکو و دولتهای در واقع تحت نفوذ و یا متحد آن در آسیای میانه به عنوان تهدیدی بسیار جدی و خطرناک ارزیابی و شناخته میشود. روسها ریسک این تهدید را که پای گروههای جهادگر اسلامی را به درون جوامع مسلمان آسیای مرکزی و جامعۀ مسلمانان فدراتیف روسیه میکشاند، نمیپذیرند و نظارهگر باقی نمیمانند.
زمینهها و فرصتهای مساعد ورود روسها به جنگ افغانستان
به هر حدی که دولت وحدت ملی افغانستان در جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریستان طالب و داعش در شمال افغانستان ناتوان و درمانده باقی بماند، فرصت برای دخالت و مشارکت روسها در عملیات نظامی علیه طالب و داعش در شمال مساعد و مهیا میشود و نوعی از پذیرش و موافقت اجتماعی و داخلی برای عملیات نظامی روسها و مشارکت آنها در جنگ علیه طالبان در ولایات شمال به وجود میآید. برای بسیاری از قوماندانان مجاهدین و نیروهایشان در شمال که خود را در دولت وحدت ملی منزوی میبینند و این دولت را در مقابله با طالبان درمانده و ناتوان مییابند، ناتوانی دولت و همچنان ناکامی حامیان امریکایی دولت، یک امر عمدی و توطئهآمیز پنداشته میشود. این حالت، فرصت مساعدی را برای مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان ایجاد میکند. همین اکنون، جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری با مقامات روسی در حال مذاکره است و از آنها میخواهد تا افغانستان را در جنگ علیه طالبان همکاری نظامی کنند. شایعاتی نیز از برگزاری تماس و رابطه میان قوماندانان سابق مجاهدین و نیروهای مقاومت ضد طالبان در شمال افغانستان با روسها در جهت کسب حمایت از آنها در جنگ علیه طالبان وجود دارد.
چالش و موانع مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان
مخالفت جدی امریکا و ناتو با مشارکت مسکو در جنگ علیه طالبان و انجام عملیات هوایی و راکتی مشابه سوریه توسط نیروهای روسی در شمال افغانستان، چالش و مانعی عمده در برابر روسیه است. میزان چالشآفرینی مخالفت با مسکو از سوی امریکا و ناتو بستهگی به عملکرد آنها در مقابل عملیات نظامی روسها در کشور سوریه دارد. امریکا و ناتو اکنون بیشتر از نارضایتی و ابراز مخالفت و تدویر نشست، کار عملی بازدارنده در برابر مسکو انجام ندادهاند. ناتوانی و یا عدم ارادۀ غربیها در جهت توقف عملیات نظامی روسها در سوریه، مسکو را به آغاز عملیات مشابه در شمال افغانستان علیه تروریسم طالبان وسوسه و تشجیع میکند. افزایش و گسترش نیروهای طالبان در ولایات شمال افغانستان و ناتوانی دولت افغانستان در شکست و سرکوب آنها، وسوسۀ مسکو را به سوی اقدام نظامی در این سوی آمو میکشاند.
پیامد ورود روسها به جنگ افغانستان در فضای مخاصمت و تقابل شدید با غرب
تبعات و پیامد دخالت احتمالی روسها در جنگ افغانستان در فضای تعارض و دشمنی شدید با امریکا و غرب و متحدین عرب و مسلمانشان در منطقه، برای افغانستان و منطقه بسیار پیچیده و مصیبتبار خواهد بود. شکلگیری این فضای خصومت از تقابل دو طرف بر سر سوریه آغاز میشود. اما هنوز میزان رویارویی غرب با روسها در میدان سوریه نامشخص است. واکنش روسها نیز در برابر اقدام و عمل غربیها روشن نیست.
آیا مسکو علیرغم تهدید جدی و عملی ناتو، همچنان به عملیات خود در سوریه ادامه خواهد داد؟
آیا در جنگ سوریه ـ ائتلاف ۴ +۱ (مسکو، تهران، بغداد، دمشق و حزبالله لبنان) در برابر ناتو و اعراب سنی ـ به خصومت و تقابل تا سرحد درگیری نظامی ادامه خواهد داد؟ آیا این ائتلاف از لحاظ نظامی و اقتصادی توانایی دوام این تقابل را خواهد داشت؟
اگر پاسخ این پرسشها مثبت باشد و یا حوادث در چنین مسیری شکل بگیرند، تداوم حضور طالبان در شمال افغانستان و در کنار مرزهای آسیای میانه، از سوی مسکو نوعی توطیه و دام برای روسیه و آسیای میانه پنداشته میشود و روسها عملیات نظامی را در شمال افغانستان یک امر اجتنابناپذیر در مقابله با این توطیه ارزیابی خواهند کرد. دخالت و مشارکت روسیه در چنین فضای تقابل و خصومت عمیق و گسترده با امریکا و غرب، در واقع ائتلاف ۴+۱ را از معرکۀ سوریه تا میدانهای جنگ در شمال افغانستان گسترش میدهد و ائتلاف مذکور در این میدان از ۴+۱ به ۵ + ۱(هند) و احتمالاً به ۶+ ۱(چین) گسترش خواهد یافت. هندوستان که به گونۀ طبیعی دست پاکستان را در عقب تروریسم طالب و هر گروه تروریستی دیگر میبیند، وارد این ائتلاف خواهد شد. دهلی نو قبل از سقوط طالبان نیز با جبهۀ مقاومت ضد طالبان همکاری داشت و فرودگاه عینی تاجکستان را که اکنون پایگاه استقرار چرخبالهای تهاجمی روسیه است، با هزینۀ خود و توسط نظامیان خویش باز سازی کرده است. احتمال ورود چین به این ائتلاف به عنوان عضو سازمان همکاری شانگهای و نگران از جوامع مسلمان خود نیز بالا است. در واقع یک جنگ خونین و ویرانگر میان این دو قطب جدید متخاصم و این دو ائتلاف منطقهیی و جهانی در خواهد گرفت:
۱- امریکا و کشورهای عضو ناتو با بسیاری از اعراب مسلمان سنی
۲- روسیه، جمهوری اسلامی ایران و اعراب شیعه، هند و احتمالاً چین.
افغانستان یکی از میدانهای این جنگ خونین و ویرانگر در مخاصمت و تقابل این دو ائتلاف خواهد بود که حتا تبعات غمانگیز و مرگبار آن، مردم و جامعه را در این کشور میان دو طرف این ائتلاف متخاصم تقسیم میکند و در جنگ و تقابل خونین میان هم قرار میدهد.
وجیبۀ دولت وحدت ملی و رییسجمهور اشرفغنی
وظیفه و وجیبۀ دولت وحدت ملی و بهخصوص وجیبۀ اشرفغنی رییس این دولت، جلوگیری از سقوط افغانستان در چنین پرتگاه مرگبارِ تقابل قدرتهای منطقهیی و جهانی و بهخصوص جلوگیری از ورود روسیه به جنگ افغانستان است. دولت وحدت ملی و رییسجمهور غنی فقط زمانی میتوانند افغانستان را از تبدیل شدن به میدان تقابل احتمالی دو ائتلاف متذکره نجات دهند و بهخصوص از ورود روسها به جنگ افغانستان جلوگیری کنند که جلو نفوذ و حضور تروریستانِ طالب را در شمال افغانستان بگیرند. هرگونه سیاست مخدوش و غیرشفاف در مبارزه و جنگ با گروه تروریستی طالب و بهخصوص از سوی رییسجمهور و دولت وحدت ملی، افغانستان را به سوی سرنوشت تاریک و مصیبتبار میبرد!
Comments are closed.