احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمدخان مدقق/ شنبه 30 عقرب 1394 - ۲۹ عقرب ۱۳۹۴
بخش هفـتم و پایانی
چالشهای فراراه دولت ائتلافی النهضه
۱- چپهای لاییک و سکولارها: یکی از مسایلی که پس از تشکیل دولت ایتلافی بهشدت مطرح بحث قرار گرفت و مبنی بر آن، میان تمامی جناحهای مشترک دولت ایتلافی توافق صورت گرفت؛ تصویب زودهنگامِ قانون اساسی بود. چون تونس پس از استبداد در مرحلۀ نظامسازی قرار گرفت تا بهمحض تصویب قانون اساسی، زمینههای لازم گذار به یک دولت منتخب مردمی فراهم شود و از دولت موقت ایتلافی انصافاً انتظاری بیش از فراهمسازی زمینۀ گذار را نمیتوان داشت. اما برعکس، روند تصویب قانون اساسی بر اساس اختلافنظرهایی که چپیها و سکولارها با اسلامگرایان داشتند، به طول انجامید؛ سکولارها و چپیهایی که در گذشته از مخالفین سرسخت اسلامگرایی در تونس بودند و پس از سرنگونی بن علی بر اساس جبر تاریخ با گروه اسلامگرای النهضه به تشکیل دولت ایتلافی تن در دادند و در ضمن نگران موفقیتهای بیشتر النهضه در تونس بودند. آنها با تمام تلاش میخواستند قانون اساسییی برای تونس تدوین شود که اسلام در آن به عنوان تنها مرجع یا یکی از مراجع قانونگذاری در تونس نباشد. آنها اسلام را نهتنها به عنوان یک هویت سیاسی قبول نکردند، بلکه برعکس دیدگاه رهبر النهضه، به پذیرش اسلام به عنوان یک هویت تاریخی و فرهنگی نیز آمادهگی نشان ندادند.
این جریانها در توقف این روند تنها نبودند. افرادی که یا به لحاظ ایدیولوژیک و یا هم به لحاظ منفعتهای افتصادییی که با رژیم بن علی داشتند، مشترکاً میخواستند موتور حرکت سریع و روزافزون بیداری اسلامی را در تونس متوقف کنند. نکتۀ دیگر اینکه یک توطیۀ فراگیر جهانی در پیوند به احتناک شاخههای اخوانالمسلمین در تمامی کشورهای اسلامی به راه افتاده بود که نمونههای بارز آن آشوب ترکیه و سرکوب گروه اخوان در مصر است. از آنجا که راشدالغنوشی رهبرالنهضه پیوندهای ایدیولوژیکی و آموزشی با اخوانالمسلمین داشت، میخواستند این جریان را نیز از قدرت خلع و فعالتش را متوقف کنند و این یک پروژۀ کلان جهانی بود که میخواستند بهشدت عملی شود.
از سوی دیگر، انتظارات فزایندۀ مردم تونس از دولت ایتلافی نوپا، فراتر از انتظار از یک دولت انتخابی بود. مردم میخواستند یکشبه تمامی مشکلات اقتصادی حل شود و این توقع، شبیه توقع مردم مصر از دولت مرسی بود و در تشویق مردم به راهاندازی اعتراضات و نقدهای بیرحمانه نسبت به دولت غنوشی، دست گروههای رقیب دخیل بود. این از چالشهای فوقالعاده تکاندهنده و نگرانکننده فرا راه دولت غنوشی بود.
۲ـ گروههای سلفی: پس از سرنگونی رژیم به رهبری بن علی، گروهها و جریانهای مختلفی وارد حوزۀ فعالیت شدند. در این میان، سلفیهای تونس به رهبری سیفالله بن حسین مشهور به ابوعیاض، از افغانهای عربتبار، برای نخستینبار جریانی را زیر نام انصارالشریعه شکل دادند و آغاز به فعالیت نمودندـ که این جریان بهصورت قانونی از سوی دولت تونس به رسمیت شناخته نشد.
انصارالشریعه از قویترین تشکلهای سلفی است که مردم را در تونس به جهاد فرا میخواند. این تشکل همانند تشکلهای اسلامگرای مصری محبوبیت خود را در پاسخدهی به چالشهای اقتصادی مردم مستمند تونس کسب کرده است. این جریان ضمن نشر افکار و اندیشههای خود توانسته است صدها جوان تونسی را زیر نام جهاد برای جنگ به سوریه بفرستد.
این تشکل از ابزارهای گوناگون حتا آدمربایی، جوانان و نوجوانان را به جنگ در برابر ارتش سوریه اعزام میکند.
انصارالشریعه هیچ باوری به دستاوردهای مدرنیته ندارد. انصارالشریعه زمانی شهرت یافت که در واکنش به گستاخی غربیها در برابر پیامبر اسلام به سفارت امریکا در تونس یورش برد. رهبر این گروه اسلامگرا از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ در تونس در بازداشت بهسر میبرد و بعد از رهایی از زندان، زیر چتر القاعده در جنگ با نیروهای امریکایی در افغانستان مصروف بود و در نهایت، به یکی از گروههای چالشبرانگیز در برابر دولت غنوشی مبدل شده بود.
رهبر النهضه در پیوند به ترور شکری بلعید، سران گروه انصارالشریعه را تروریست خواند. راشد الغنوشی با انتقاد از گروه سلفی تونس گفت: این گروه با توسل به زور میخواهد باورهایشان را بر دیگران تحمیل کند.
۳ـ جنبش تمرد: جنبش تمرد نیز یکی از مخالفین سرسختِ دولت النهضه بود که با جمعآوری بیش از چهارصدهزار امضا برای انحلال مجلس موسسان وارد معادلات سیاسی تونس شد. این جنبش متشکل از جوانان تونسی است که با استفاده از شبکههای اجتماعی و به تأسی از جنبش تمرد مصر، با یکدیگر ارتباطاتی ایجاد کردند و به سرکشی در برابر سیاستهای حکومت پرداختند. خواستهای اصلی این جنبش را انحلال مجلس موسسان، انحلال دولت، تشکیل دولت نجات ملی، انحلال انجمن محافظان انقلاب متعلق به جنبش النهضه و تعیین تاریخ برگزاری انتخابات تشکیل میداد.
النهضه با توجه به پیروزی جنبش تمرد در مصر بود که احساس نگرانی کرد و در کنفرانس استانبول به ارزیابی چشمانداز بعد جهانی جماعت اخوانالمسلمین پرداخت. از اینجا بود که برخی تحلیلگران سیاسی از تکرار سناریوی مصر در تونس سخن میگفتند. اما برخی دیگر با توجه به شرایط خاص تونس به لحاظ جغرافیا، ارتش، خردمندی و آیندهنگری رهبر النهضه و غیره، احتمال تکرار این سناریو در تونس را بعید میدانستندـ که البته تحلیلشان واقعبینانه بود و این سناریو در تونس تکرار نشد.
وضعیت کنونی النهضه: در انتخابات پارلمانی که در ۲۰۱۴ برگزار شد، حزب النهضه نتوانست اکثریت کرسیهای پارلمان را به خود اختصاص دهد و به تعقیب آن، با پیروزی سبسی رهبر حزب “ندا” در انتخابات ریاستجمهوری، از قدرت کنار رفت و در حال حاضر به دلیل فشارهای جهانی وارد شده بر این حزب، به عنوان معترض معتدل حکومت در پارلمان عمل میکند.
نتیجهگیری:
جنبش النهضه در پیوند به استبداد داخلی، دینستیزی، فرهنگزدایی و توسعۀ نوسازی به سمت مخالف سنت و
دین شکل گرفت. در آغاز به شکل پراکنده در برابر رژیم مبارزه میکرد و پس از مدتی این جنبش به حزبی
سیاسی به نام “اتجاه اسلامی” مبدل شد؛ و در پیوند به این موضوع تعدادی از نخبهگان جنبش راهی زندان شدند.
به محض کنار رفتن بورقیبه از قدرت و روی کار آمدن بن علی، نخبهگان حزب از بند رها شدند و حزب اتجاه
اسلامی را، با حذف پسوند اسلامی آن، به النهضه تغییر نام دادند. اما بن علی این حزب را به دلیل دینی بودن آن، منحل اعلان کرد و در نتیجه یک پراکندهگی در میان اعضای این حزب به میان آمد و راشدالغنوشی (رهبر النهضه) نیز تبعید شد.
جنبش النهضه از نهضتها و شخصیتهای فکری و سیاسی جهان اسلام تأثیر پذیرفته بود و در این میان، نقش
افکار و آرای بزرگان جنبش اخوانالمسلمین بهشدت محسوس بود.
خیزشهای کارگری، جنبش چپ مارکسیستی، گفتمان انقلاب اسلامی ایران، نهضت اسلامی سودان و افکار و
اندیشههای شخص حسن ترابی، هریک در پیشرفت و شکوفایی جنبش النهضه نقش کلیدی خود را داشتند.
پس از انقلاب مردمی تونس (۲۰۱۱ میلادی)، آواره گان جنبش النهضه و راشد الغنوشی از کشورهای بیگانه
دوباره به تونس برگشتند و پس از آمادهگی های لازم تشکیلاتی و برنامهیی به انتخابات مجلس موسسان رفتند.
حزب النهضه با بهدست آوردن ۴۱ درصد کرسیهای مجلس موسسان، موفق به گرفتن مسوولیت تشکیل دولت
ایتلافی شد. دولت ایتلافی به رهبری النهضه در مسیر ملتسازی با چالشهایی چون مخالفت احزاب چپ، سکولارها،
تندرویهای گروههای سلفی و جنبش تمرد دست و پنجه نرم میکرد و افزون بر آن، یک توطیۀ کلان جهانی در برابر جریان اسلامی اخوانالمسلمین در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا بهراه افتاده بود و براندازی دولت ایتلافی النهضه به دلیل اشتراکات آموزشی و ایدیولوژیکی راشد الغنوشی با جریان اخوان المسلمین، بخشی از این پروژه بود که عقیم ماند.
Comments are closed.