احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 16 قوس 1394 - ۱۵ قوس ۱۳۹۴
بخش دوم و پایانی
باگوآن
مترجم: یلدا یزدانپناه
زمانی که وجود تغییر کند، «عمل» نیز به دنبالش تغییر خواهد کرد. به واقع هیچ چیز هرگز ترک نمیشود، تنها به ناگاه میرود زیرا شما میخواهید. این آزادی شما است، اما آزادی بسیار خطرناک است. زیرا دیگر هیچ گوشهیی برای مخفی شدن باقی نمیماند. دیگر نمیتوانید مسؤولیت اعمالِ خود را بر گردن چیز دیگری بیندازید. تنها چیزی که مهم است، اینست که همیشه و همواره متوجه آزادیتان باشید. اگر ندانید که آزادید، به واقع چیزی دور انداخته نشده است.
آنچه را که را میگویم، انجام دهید. بگذارید تصمیم «سگرت نکشیدن» وجود داشته باشد. اجازه دهید سگرت از انگشتانتان بیفتد و آنگاه فقط نظاره کنید. فقط مشاهده کنید هرگاه دوباره خواستید سگرت بکشید! نگویید این عمل را به علت عادتی کهنه انجام میدهید، زیرا هر بار تصمیمی جدید است. برای مصون نگه داشتن خودتان سعی دارید مسؤولیت را بر گردن عادتی کهنه بیندازید. لطفاً این کار را نکنید. به راحتی بگویید: «من تصمیم دارم دوباره سگرت بکشم.» تصمیم خودتان است. میتوانید دوباره لغوش کنید یا به آن رای دهید.
سگرت کشیدن یا نکشیدن، اهمیتی ندارد، احساس انسانی آزاد بودن است که دارای اهمیت بهسزایی است. هیچ چیز بدین اندازه بااهمیت نیست. و من اینجا هستم تا شما را از آزادیتان آگاه سازم. افراد به اصطلاح مذهبی میگویند: «۳۰ سال است که سگرت میکشید؟ حالا قسم بخور که دیگر سگرت نخواهی کشید.» عادت کهنه وجود دارد و حالا آنها از شما میخواهند که عادتی بزرگتر را گردن نهید؛ به جای نابود ساختن عادت کهنه!
خواه سگرت بکشید، خواه نکشید، تمام اینها از شما انسانی بدون تفکر میسازند و به محض آنکه ناگهان ترک شد به همان شیوه، در همان لحظه، دوباره برمیگردد. چرا چنین است؟ زیرا طبیعت انسان «آزادی مطلق» است. آزادید تا در هر لحظه هر آنچه میخواهید باشید. هیچ چیز بر سر راهتان نیست. هیچ کسی سر راهتان نیست. میتوانید تمام گذشتهتان را در یک لحظه دور بریزید. زیرا آن گذشته «تصمیم خودتان» بوده است.
سرنوشتی نیست که از بالا بر شما تحمیل شده باشد. میتوانید گناهکار باشید و فردا تغییر کنید. سعی کنید این نکته را درک کنید. این معنی زندگی شما است. مسوولیتتان را بر گردن دیگری نیندازید. حتا دیوانهگان نیز به تصمیم خودشان دیوانهاند. هیچ کس قادر نیست تصویر خوبی از شما به دست دهد، مگر خود شما. میگویید: «چه کار کنم؟ این کار تبدیل به عادتی کهنه شده و با اینکه میخواهم ترکش کنم، نمیتوانم.» حماقت محض همین است. هیچکس را جز خودتان فریب نمیدهید. اگر به واقع درصدد ترک آن هستید، لازم نیست هیچ کاری در موردش انجام دهید. تنها «تصمیمی» که برای ترک آن گرفتهاید، کافی است: سگرت نیمه در دستتان خواهد افتاد، اما شما آزاد باقی میمانید. این بدین معنا نیست که فردا نمیتوانید آن را بردارید. آزاد باقی میمانید و هیچچیز نمیتواند مجبورتان سازد.
پس خواهش میکنم نگویید: «به علت عادتی کهنه قادر به ترک نیستم، تمام سعی خود را به کار بستم و ترک کردم؛ ۲۴ ساعت سگرت نکشیدم، اما به علت عادت ۳۰ ساله دوباره شروع به کشیدن کردم و…» سعی نکیند دیگران را احمق جلوه دهید. غیر از این نیست که دوباره تصمیم گرفتهاید. میتوانید هزار و یک راه بیابید تا دوباره تصمیم بگیرید. اما همیشه به خاطر داشته باشید که تصمیمگیرنده شمایید و شما آزادید. به همین علت است که هیچ چیز برای همیشه ناپدید نمیشود. دوباره و دوباره میآید.
تمام تأکید من بر این است که از آزادیتان آگاه شوید. من کیستم که به شما بگویم سگرت بکشید یا نه، مشروب بنوشید یا نه؟ من نگران چنین چیزهای احمقانهیی نیستم، تصمیم به عهدۀ خود شماست. شما استاد خودتان هستید. اینها جزییات کماهمیتی هستند. آنچه دارای اهمیت است، آگاه باقی ماندن است در مرکز آزادی. هرگز کاری را که مانع آزادی شما است، انجام ندهید. هر چیزی مجاز است، اگر از دل آزادی برگرفته شده باشد. حرکت از دلِ آزادی یعنی پرهیزکار شدن و حرکت از رویِ بردهگی و اسارت یعنی دست به گناه بردن».
Comments are closed.