گزارشگر:اکرام اندیشمند /دوشنبه 7 جدی 1394 ۶ جدی ۱۳۹۴
حملۀ نظامی شوروی در ششم جدی ۱۳۵۸ خورشیدی (۲۷ دسمبر ۱۹۷۹) بر افغانستان، در دوران حکومتِ ۱۰۳روزۀ حفیظالله امین شکل گرفت. نخستین دستههای نظامی لشکریانِ شوروی، در ظاهر با دعوت و موافقتِ امین وارد افغانستان شدند؛ اما نخستین قربانی این دعوت، میزبان اصلیِ آنها حفیظالله امین بود!
درحالیکه تقاضای امین به حضور قوای شوروی و اقدام این قوا در قتل موصوف به عنوان دو موضوعِ متناقض و معماگونه در رویداد لشکرکشی شوروی جلب توجه میکند، نقش رهبران حزب دمکراتیک خلق افغانستان در تجاوز نظامی شوروی، نقش اصلی و تعیینکننده نبود. هرچند که حفیظالله امین قوای شوروی را دعوت کرد و ببرک کارمل در پیِ ورود این نیروها به رهبری حزب و حاکمیتِ حزبی رسید، اما آنها در این سقوط و صعود تنها یک قربانی محسوب میشدند. هرگاه از منظر قربانی شدن و حتا ابزار بودن در این رویداد به نقش رهبران حزبِ مذکور نگاه شود، سهم امین در ماجرای کشانیدن پای ارتش سرخ به افغانستان بیشتر از همه است.
امین؛ داعی و میزبان نیروهای شوروی
حفیظالله امین در زمان امضای معاهده میان عالیترین هیئآت دولت شوروی و افغانستان در پنجم دسمبر ۱۹۷۸ که به رهبری نورمحمد ترهکی و برژنف صورت گرفت، بهصورتِ رسمی نفر دومِ دولت حزب دمکراتیک خلق بود. امین چه در دوران زمامداری نورمحمد ترهکی و چه در زمان کوتاه رهبری و حاکمیت خودش، بارها از شوروی خواستار اعزام نیروی نظامی به افغانستان شد. در یک سند محرمانۀ کی.جی.بی، نمایندۀ آن از توافقات امین با چهگونهگی جابهجایی نیروهای نظامی شوروی مینویسد:
«پیام از کابل(محرمانه، عاجل)
به تاریخ ۱۲ و ۱۷ دسمبر(۱۹۷۹) نمایندۀ کی.جی.بی با امین دیدار کرد، در گفتههای امین مسألهیی درخور توجه است:
امین، مصرانه مفکورۀ لزوم بلافصل اتحاد شوروی در جلوگیری از عملیات رزمی باندها در نواحی شمال جمهوری دمکراتیک افغانستان را بیان کرد. طرحهای او از این قرارند:
رهبری کنونی افغانستان حضور نیروهای مسلح شوروی را در برخی از نقاط مهمِ استراتژیک در استانهای شمالی افغانستان خیرمقدم خواهند گفت.
امین گفت:
۱ـ اشکال و روشهای ارایهشدۀ کمک نظامی بایست از جانب شوروی تعیین گردد.
۲ـ اتحاد شوروی میتواند پادگانهای نظامی در جاهایی که خود آرزو دارد، بهدست آورد.
۳ـ اتحاد شوروی میتواند کلیۀ پروژههای همکاری مشترکِ افغان شوروی را زیر محافظت بگیرد.
۴ـ سپاهیان شوروی میتواند راههای مواصلاتی جمهوری دموکراتیک افغانستان را زیر نگهبانی بگیرد…»
در سند دیگر از تقاضای امین به اعزام نیروی شوروی برای حفاظت از محل کار و اقامتش سخن میرود:
«…در روند گفتوگو، امین خواهش خود مبنی بر گسیل یک گردان(کندک) از سپاهیان شوروی را برای نگهبانی از شخصِ خود در مقر جدیدش (که او در نظر دارد پس از پانزدهم اکتوبر سال روان(۱۹۷۹) به آنجا کوچ کند) تکرار کرد…».
حفیظالله امین و سی.آی.ای(C.I.A)
اگر به سوی امین به عنوان عضو C.I.A نگاه شود و ادعای مخالفین حزبیِ او با ادعای دولت شوروی در آن دوران مورد توجه قرار گیرد، بازهم امین محرک اصلی تجاوز نظامی شوروی در بررسی نقش حزب دمکراتیک خلق و رهبران این حزب در این تجاوز محسوب میشود. شوروی در آن دوران، نفوذ به افغانستان همسایۀ جنوبی خود را بخشی از منافع و مصالح حیاتیِ خود تلقی میکرد. سپس با حاکمیت حزب دمکراتیک خلق سیاست نفوذ، جایش را به کنترول و سلطه به افغانستان داد. برای دولت شوروی روابط و تبانی امین با سی.آی.ای و پاکستان بر مبنای بریدن از شوروی و روی آوردن به غرب، غیر قابل تحمل بود. حتا امریکاییها نفوذ انحصاری شوروی را در افغانستان از حوزۀ منافع روسها محسوب میکردند:
«گزارش وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ امریکا در سال ۱۹۷۲ نتیجهگیری میکند که: افغانستان با روسیه (شوروی) روابط طبیعی سیاسی، اقتصادی، تجارتی و کلتوری دارد. هر تلاشی که در جهت کاهش روابط افغان ـ شوروی برای پایینتر شدن از سطح طبیعی آن صورت گیرد، خلاف منافع هر دو طرف بوده، حالت بهدست آمده دیری دوام نخواهد کرد.»
پاسخ درست و قانعکننده به این پرسش که آیا واقعاً میان امین و سی.آی.ای رابطهیی موجود بود، از همان نخستین روزهای حملۀ نظامی شوروی تا اکنون، از سوی شورویها و مخالفان متخاصمِ امین در داخل جناحها و شاخههای حزب دمکراتیک خلق ارایه نشده است.
حفیظالله امین از نخستین روزهای حکومت خود در صدد تماس و مذاکره با دولت پاکستان شد. اشتیاق و علاقۀ او به برقراری روابط نزدیک با پاکستان هر روز افزایش مییافت و در روزهای پایانی حکومت خود، به دیدار و گفتوگو با جنرال ضیاءالحق رییس دولت پاکستان بیصبری بیش از حد نشان داد. آغاشاهی وزیر خارجۀ پاکستان بعداً به هریسن خبرنگار امریکایی گفت که:
«برداشت ما از اشارات امین این بود که وی آماده است که خط دیورند را بپذیرد.»
اشتیاق امین به تامین رابطۀ نزدیک با امریکا نیز افزایش یافت. درحالیکه علاقه و مساعی حفیظالله امین غرض تأمین مناسبات نزدیک با امریکا و پاکستان شاهد و سند پیوند او با سی.آی.ای تلقی شده نمیتواند، نکتۀ قابل بحثِ دوران حاکمیت کوتاه وی، عملکرد متضادش غرض ایجاد مناسبات با ایالات متحدۀ امریکا همزمان در روابط موجودش با شوروی بود.
اما خطر امین برای شورویها که کمر به قتل او و سرنگونی حکومتش بستند، قبل از آنکه از رابطۀ وی با سی.آی.ای برمیخاست، ریشه در سیاست و عملکرد بحرانآلود و غیرقابل مهارِ موصوف در داخل حزب و حکومت حزبی داشت. امین علیرغم وابستهگی و وفاداریاش به شوروی، با سیاست و عملکرد سرکوب و انحصار در بیرون و درون حزب دمکراتیک خلق، حاکمیت این حزب را به سوی سقوط و فروپاشی برد. مسکو سقوط دولت حزب دمکراتیک را خلق نمیپذیرفت و حاکمیت این حزب را در افغانستان همسو با آنچه که منافع حیاتی خود میپنداشت، تلقی میکرد.
امین؛ شخصیتی مستقل و ناسیونالیست
فرضیۀ ناسیونالیسم و استقلالیتِ امین در بریدن از شوروی به حد اتهامِ رابطه و وابستهگی او به C.I.A میتواند یکی از عوامل وسوسهانگیز و تحریکآمیز در لشکرکشی شوروی باشد. ناسیونالیسم و آزادیخواهی امین از سوی هوادارانِ او در داخل حزب دمکراتیک خلق مطرح میشود که برخلاف جناح پرچم و رهبر آن ببرک کارمل، در صدد آن بود تا حزب و دولت حزبی را از سلطه و کنترول شوروی بیرون کند.
«سلیک هریسن» نویسنده و خبرنگار امریکایی که در تابستان ۱۳۵۷ خورشیدی با امین در مسند وزارت خارجه به گفتوگوی مطبوعاتی پرداخت، میگوید: «پالیسی امین این بود که به شورویها در امور افغانستان حق آنقدر نظارت را ندهد که اتحاد شوروی با دادن کمکهای هنگفت در اقمار خویش از آن برخوردار بود. دو مصاحبۀ طویل با امین که یکی آن به تاریخ ۶ جون و دیگر آن به تاریخ ۱۳ آگست ۱۹۷۸ صورت گرفت، نشان داد که امین ناسیونالیست سرسخت، آزادمنش و مغرور و متکی به نفس خود بود.»
اما با اینهمه، امین در عملکرد خویش، مسیری متناقض با این پالیسی را پیمود. نگاه به تحولات و دگرگونیهای درونی حزب دمکراتیک خلق پس از کودتای ثور ۱۳۵۷ تا زمان عروج حفیظالله امین به رهبری قدرت و سقوط خونین او از قدرت، پیوسته وابستهگی دولت حزب دمکراتیک خلق را در تمام عرصههای حیات به شوروی نشان میدهد.
حفیظالله امین و مناسبات با شوروی
۱۰۳ روز رهبری حفیظالله امین در حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی، همراه با فریاد شورویدوستی و تأکید بر این دوستی و وفاداری به نظام و ایدیولوژی شوروی بود:
ـ امین در این دوره علیرغم تماسها و تلاشهایش غرض بر قراری روابط با امریکا و پاکستان، به تمام خواستهای شوروی پاسخ مثبت گفت.
ـ از هیئأت نظامی و امنیتی شوروی که در طول حکومت ۱۰۳روزۀ موصوف بلاوقفه در رفتوآمد به افغانستان بودند، با گرمی استقبال بهعمل آورد.
ـ مشورت نمایندهگان شوروی و مشاورین روسی را در انتقال دفتر و مقرِ خود از قصر ریاستجمهوری به قصر تپۀ تاجبیک در دارالامان پذیرفت…
وفاداری و اعتمادِ امین به شوروی
حفیظالله امین پس از برکناری و قتل ترهکی به این گمان بود که شورویها دیر یا زود متقاعد میشوند که وی در رهبری حزب دمکراتیک خلق و دولت حزبی میتواند روابط مشابه ترهکی را با مسکو برقرار کند و بهتر از ترهکی مجری تمایلات و اهداف شورویها باشد. حتا امین شوروی را در برقراری مناسبات گسترده و اعتماد به خود، بیشتر از خویش نیازمند احساس میکرد و این ذهنیت را مدتها قبل از احراز رهبری در حزب و حاکمیت داشت. باری در مسند وزارت خارجه به خبر نگار امریکایی در تابستان ۱۹۷۸ گفت: «شما امریکاییها در مورد ما نباید تشویش داشته باشید. ما افغانانیم، ما میدانیم که با روسها چهطور سلوک باید داشته باشیم. به یاد داشته باشید که آنها بما آنقدر ضرورت دارند که ما به ایشان داریم. حتا ضرورت آنها به ما بیشتر از ضرورت ما به آنهاست…»
بعید به نظر میرسد که امین در محاسبات خود مبنی بر اعتماد و وفاداری به شوروی تنها به حدس و گمان تکیه کرده باشد. امین این پیام و اطمینان را از برخی نمایندهگان دستگاههای قدرتِ شوروی در کابل دریافت کرده بود. الکزاندر موزورف نمایندۀ کی.جی.بی در افغانستان از قول «وی پی. زپلاتین» مشاور سیاسی ارتش افغانستان در سال ۱۹۷۹ میگوید:
«ما در حالت دفاعی قرار داشتیم؛ زیرا بعضی از مشاورین و متخصصین ما در کابل در مقابلِ مشکلاتی که در حزب دمکراتیک خلق وجود داشت، عکسالعملِ زایدالوصفی از خود نشان میدادند. خلاصه راپورهایشان به مسکو این بود که همهچیز رو به اضمحلال گذاشته و امین به ما خطری را تشکیل میدهد. مشاهده میشد که جنرال گورلوف(رییس استخبارات نظامی شوروی در کابل) برآشفته و مضطرب بود. من هم در اضطراب بودم. نظر ما این بود که میشود با امین کار کرد! وی دشمن اتحاد شوروی نیست و ما باید از استعداد و لیاقتِ زیادش به نفع خود بهرهبرداری نماییم…
زیپلاتین به اوستینوف وزیر دفاع مکتوبی داد که از طرف امین به برژنف فرستاده شده بود. امین از برژنف تقاضای ملاقات کرده و خواسته بود که سخنش سنجیده شود.» او فکر میکرد که اطلاعات غیر واقعی به مسکو میرسد. متأسفانه که ایشان نخواستند که در چنین یک لحظۀ حساس با وی صحبت نمایند. چند هفته بعد از این مذاکرات، جنرال گورلوف از مقامش در کابل برطرف گردید. به همین منوال، پالوفسکی که به اوستینوف تلگرامی فرستاده بود که اعزام سرباز به افغانستان مقرون به مصلحت نخواهد بود و هم تقاضا نموده بود که با امین به سطح عالی مذاکرات صورت بگیرد، در ماه نوامبر از کابل احضار گردید. زمانی که پالوفوسکی به مسکو مواصلت کرد، برایش معلوم گردید که به توضیحاتش در مورد افغانستان کسی گوش نمیدهد.»
بازی مسکو با امین و فیصلهنامۀ ۱۷۶
بازی با حفیظالله امین و اتخاذ سیاستِ دوگانه از سوی مسکو در مورد او، از نخستین فیصلههای رهبران حزب کمونیست شوروی و نخستین گام در فرایند حملۀ نظامی و قتل او بود. بررسی اوضاع و ارایۀ گزارش به رهبران شوروی و آماده ساختن امین جهت توافق و پذیرش نیروهای شوروی، از وظایف هیئآتی بود که به پایتخت افغانستان میآمدند و با امین و مقامات دولتِ او گفتوگو میکردند. اما روسها بسیار آسان به این توافق و اعتمادِ امین دست یافتند.
مقدمات یورش نظامی بر افغانستان قبل از فیصلهنامۀ ۱۷۶، در اوایل نومبر ۱۹۷۹ آغاز گردید. قوای مهاجم که بعداً نام ارتش چهلم شوروی را گرفت، به این منظور در ترمز ازبکستان و حوزۀ ترکمنستان تشکیل شد؛ هرچند مارشال استینوف وزیر دفاع شوروی تصمیم رهبران شوروی را در اوایل دسمبر در جلسۀ رهبری هیئت وزارت دفاع و برخی ژنرالان ارشد و باصلاحیت اعلان کرد.
یورش ۳۳۳ و شامگاه ششم جدی ۱۳۵۸
تا سحرگاه ششم جدی ۱۳۵۸(۲۷دسمبر ۱۹۷۹) بهوسیلۀ صدها پرواز هوایی، پنجهزار تن از نیروهای فرقۀ ۱۰۳ کماندو، وارد فروگاه کابل و بگرام شدند. تا ظهر این روز، نیروهای زرهی فرقۀ ۱۰۸ که روز ۲۵ دسمبر با عبور از فراز آمو راه کابل را در پیش گرفته بودند، وارد حومۀ پایتخت گردیدند و با نیروهای کماندویی فرقۀ ۱۰۳ ارتباط بر قرار ساختند. مشاورین شوروی در قطعات ارتش افغانستان ورود این نیروها را انجام تمرینات نظامی وانمود میکردند. هیچگونه حالت اضطرار در داخل دولت و حزب حاکم به چشم نمیخورد. امین ظهر آنروز در کاخ تپۀ تاجبیگ میزبان اعضای دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق بود و به آنها از کمکهای نظامی و مالی شوروی اطمینان میداد. اما آشپز روسیاش در آشپزخانه مصروف زهرآلود ساختن غذای او بود و نیروهای شوروی در بیرون کاخ، خود را برای انجام یک عملیات نظامی غرض سرنگونی حکومتِ موصوف آماده میکردند. طرح مسمومیت امین توسط دیپارتمنت هشت کی.جی.بی تحت رهبری اندروپوف رییس کی.جی.بی اتخاذ گردیده بود. این دیپارتمنت یکی از اعضای کی.جی.بی را به نام «تالیبوف» به عنوان آشپز وارد قصر امین ساخت. در حالی که پلان مسمومیت امین توسط آشپز شوروی او در ظهر ۲۷ دسمبر(۶ جدی) با موفقیت عملی شد و امین پس از صرف نهار در بیهوشی و کوما رفت، پزشکان شوروی در بیخبری از برنامۀ عملیات سرنگونسازی، او را تا شروع عملیات نظامی به هوش آوردند.
یورش ۳۳۳ آغاز یافته بود. نیروهای مهاجم به قصر اقامتِ امین بهوسیلۀ واحدها یا جزوتامهای ویژۀ کی.جی.بی که قبلاً در کاخ تپۀ تاجبیگ محل اقامت امین، دارالامان و سفارت شوروی جابهجا شده بودند کمک میگردیدند.
حفیظالله امین، اطلاع جانداد قوماندان گارد محافظ قصرِ خود را که آتشباری از طرف روسهاست، نپذیرفت. خانم امین سالها بعد در مصاحبه با رادیو بی.بی.سی گفت: «امین صاحب به جانداد قوماندان گارد گفت ببین که فیر میکند؟ جانداد معلومات گرفت و آمد به امین صاحب گفت: اینطور معلوم میشود که فیر از طرف روسها باشد. اما امین صاحب گفت: نه!»
امین حتا تا آخرین لحظاتِ حیاتش سخنی از بیاعتمادی و سوءظن در مورد شوروی به خانوادۀ خود نگفته بود. زیرا خانم امین و فرزندانش نیز باور نداشتند که حمله در آن شامگاه ۶ جدی ۱۳۵۸ به کاخ اقامت امین از سوی نیروهای شوروی باشد. همسر امین میگوید: «به محض داخل شدن با ماشیندار یا مسلسل به چهار طرف شلیک کردند. در اثر این شلیکها، به دخترانم ملالی و گلالی و پسرم خوازک گلوله اصابت کرد. در حالی که آنها عکس امین را بهدست داشتند، به سوی دخترم غتی رفتند. غتی به آنها گفت چرا شلیک میکنید، امین صاحب اینجاست. گفتند که امین کجاست؟ در این حال متوجه شدند که امین آنجا نشسته است. بر او شلیک کردند…»
Comments are closed.