احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:ویدا برهکی/ شنبه 26 جدی 1394 - ۲۵ جدی ۱۳۹۴
سوء استفادۀ جنسی و دیگر بهرهگیریهای فزیکی و روانی از پسران خُرد سال به مقصد خوشگذرانی مردان که در جامعه افغانستان به آن «بچه بازی» میگویند، متأسفانه که سایه آن حتا در قرن ۲۱ هم شخصیت اجتماعی بسیاری از اطفال و نوجوانان افغانستان را تعقیب میکند.
بچه بازی، پدیدهیی است که در آن به پسران خُرد سال و نوجوان لباس زنانه پوشانده میشود و گاهی هم آنها را با آرایش زنانه و بستن زنگ به پاهایشان در مجالس مردانه که آن را بچهبازی یاد میکنند و یا در مراسم عروسی میر قصانند.
اصغر یکی از قربانیان پدیدۀ شوم بچهبازی است چند ماه محدود از رهایی و نجات این پسر نوجوان از چنگ افرادی میگذرد که از او به هدف خوشگذرانی و هوسرانی به عنوان بچه در محافل شخصی و گاهی هم برای فرونشاندن غرایض جنسی شان استفاده میکردند.
پس از آنکه موفق به دریافت آدرساش شدم در یکی از روزهای سرد زمستانی سراغش رفتم تا بدانم که کدام عوامل سبب شد تا شماری از افراد او را به عنوان بچه نزدشان نگهدارند و او نیز تن به بچهبازی بدهد.
وقتی پای صحبتهای اصغر نشستم، سخنان اش دلم را چنان به درد آورد و چون خار به چشمم فرو رفت که هر دو یکجا اشک ریختیم.
به من گفت که صنف دهم مکتب بود که از روی تصادف با همنشینان بد، نشست و برخاست پیدا کرد و این امر سبب شد تا ساعتها دیرتر به خانه برود و در نهایت پا به فرار از خانه بگذارد.
اصغر میگوید: بهخاطری از خانه فرار کردم که پنج بجه رخصت از مکتب میشدیم، ۶ یا ۷ بجه خانه میرفتم، بچهها راهم را میگرفتند و میگفتند که همراه ما بنشین؛ مجبور میشدم با آنها باشم، سگرت و چرس با هم میکشیدیم، پدرم برایم میگفت که چرا ناوقت آمدی و مرا لت میکرد و میگفت که بگو چه گپ است.
اصغر وقتی درک کرد که با حوصلهمندی به حرفهایش گوش میدهم و با مهربانی نگاهش میکنم، با اعتماد تمام ناگفتههای دلش را برایم قصه کرد.
او برایم گفت که روزهای شیرین عمرش را به جای ماندن در فضای گرم خانواده، در آغوش و کناری قفس دارانی که غرورش را به بهانههای مختلف شکستن و او را به بیراهه سوق دادند سپری کرده است.
او میگوید: «از خانه فرار کردم باز همراه دیگه بچههای ایلا گشت سرخوردم، مرا به جبر در موتر بالا کردند و به شکردره بردند، به زور سرم بازی میکردند، سپس مرا به قریه بهزادی بردند و همرایم فعل لواط را انجام میدادند، در محافلی بردند که در آن نفرهای دولت هم میبودند و مسلح هم بودند، اگر به کسی میگفتی که مرا به زور اینجا آوردهاند شاید مرا میکشتند یا نمیدانم، بچههای دیگر هم بودند که همراه کسانی دیگر میآمدند. برایم میگفتند که رقص را که خوب یاد گرفتی باز برایت پیراهن زنانه میپوشانیم و زنگ را در پاهایت میبندیم. «
این نوجوان در شانزدهمین بهار زندهگیاش به جای بالندهگی به شخصیت اش، از خود متنفر است و میگوید که با مرور خاطرات گذشتهاش احساس بیهودهگی برایش دست میدهد و میگوید: تا که زنده هستم کار این مردم از یادم نمیرود، فکر و هوش خود را از دست دادیم، ناخنهای خود را میخورم و تکلیف عصبی برایم پیدا شده، شبها چرت میزنم که خداوند مرا خواهد بخشید یانه؟ کسانی که عاملین این کار بودند و با من گرفتار شدن همه شان از محکمه برائت گرفتند.
بیشتر اطفال بین سنین ۱۲ تا ۱۸ سال که از لحاظ ظاهری زیبا به نظر برسند مورد این نوع سوء استفاده قرار میگیرند و آنان برای رقصیدن، مساژ دادن و در بسیاری حالات هم به هدف سوء استفاده جنسی فرد یا گروهی توسط بچهبازان نگه داشته میشوند.
اما آیا کیها در عقب ظهور این چنین یک شخصیت متفاوت اجتماعی دست دارند؟
برای دریافت پاسخ این پرسش به دفتر کار سیماسمر رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان رفتم و از او پرسیدم که یافتههای آنان در این خصوص نشان دهنده چیست؟
خانم سمر، به عوامل مختلف اشاره کرده گفت که قربانیان بچهبازی معمولاً متعلق به خانوادههای کم درآمد و یا فقیر جامعهاند که برای بدست آوردن مخارج مالی شان قربانی شده اند، به گفتۀ بانو سمر: «یکی از عوامل آن فقر است که اطفال خُرد را به این بهانه که بیا بیت میخوانی یا بیا که رقص میکنی و بعداً منجر میشود به بسیار گپهای دیگر؛ متأسفانه قاچاق یک تعداد اطفال است که از یک ولایت گرفته میشود به جاهای دیگری و توسط یک تعداد افراد زورمند نگاه و وادار به بچهبازی میشوند، یک تعداد اطفالی که زورمند هستند بیشتر بچه نگاه کردند و در اجتماع هم چون دو یا سه بچه همراهش است بسیار مهم فکر میشود، وقتی در مجلس داخل میشود او را در صدر مینشانند و نان خوب و گوشت بیشتر هم برای همان کس آورده میشود .»
در افغانستان اصطلاح بچهباز یا بچه بیریش برای بسیاری مردم واژههای آشنا اند که در برخی حالات در مکالمات روزمره و حتا در اشعاری شماری از آهنگهایی که توسط هنرمندان محلی سروده میشوند، کاربرد دارد.
اما نوجوانانی هم هستند که در اکثر اوقات به رضایت خود تن به این کار میدهند و یا با وجود آنکه خانوادههایشان نیز از این عمل شان اطلاع میداشته باشند به این سمت گرایش پیدا میکنند.
نوید که بیشتر به نام مستعار خوشبو در میان علاقهمندانش شهرت دارد، یکتن از همین نوجوانانیست که او را کسی مجبور به رقاصی در محافل نکرده است.
دستان این نوجوان به جای گرفتن قلم بیشتر با بستن زنگ به پاهایش آشنا است و اینکه چگونه خود را برای جلب توجه مردان بیآراید.
او در گفتو گو با رادیو آزادی گفت که با رفتن به محافل عروسی پول کافی بهدست میآورد اما خانوادهاش از این کارش اطلاع ندارند، او میگوید: «در پنجصد فامیلی کراچی داشتم باز وقتی که پول دبل را دیدم کراچی را رها کردم، برای اولین بار در هوتل رفتم و احساس خوب داشتم زیرا پول زیاد را دیدم خوش وقت شدم، بهخاطر مشکل خانوادهگی یگان رقصهای عربی و غربی میکنم، محفل والایی که علاقهمند باشد ما را میبرند اما قیودات زیاد است بالای ما وقتی برآمدن بسیار برای ما مشکل خلق شده، حتا لت هم خوردیم.»
ظاهراً این نوجوان میگوید که در این مدت با هیچ مردی روابط جنسی نداشته، اما دوستان دیگرش که با او یکجا کار میکنند همواره مورد تجاوز جنسی از سوی افراد مختلف قرار گرفتهاند.
این پسر نوجوان میگوید که افراد زیادی در کشور علاقهمند رقص بچه، حرکات و عشوههای زنانهیی که در محافل شادی از خود نشان میدهند میباشند، به گفتۀ او: «گپ قوماندان و پولدار نیست، هرکسی که ذوق داشته باشد این کار را میکند، در کابل همه مردم رقص بچه را خوش دارد من در جایی تا حال نرفتیم که مرا ملای مسجد برده باشد، در همه جا رقص مرا با علاقهمندی سیل میکنند؛ اگر کسی بدش میآمد بر میخاست و میگفت که مه سیل نمیکنم. «
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید که پدیدۀ بچهبازی در اکثریت ولایتهای افغانستان رایج است.
در نقاط مختلف شهر کابل نیزجاهای مخصوصی وجود دارند که بچههای رقاص از آن طریق با مشتریان شان ارتباط قایم میکنند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان درسال ۱۳۹۳ تحقیقی ملی را تحت نام «عوامل و پیامدهای رسم زشت بچهبازی در افغانستان « به نشر رسانده است.
در این گزارش از حکومت تقاضا شده که باید به تمام ارگانهای عدلی و قضایی و ادارات پولیس هدایت دهد تا جلو پدیده بچهبازی را از طریق بازداشت و پیگرد عدلی مرتکبان این عمل بگیرد و در این خصوص اقدام قانون کنند.
اما قربانیان بچهبازی ادعا میکنند که بسیاری از افراد پولیس در بیشتر محافل عروسی و شخصی، خود حضور دارند و حتا از آنان توقعات نامشروع میکنند.
یکی از این قربانیان میگوید: «پولیس آزار ما میدهد و میگوید که کجا میروید، برای ما میگویند که بیایید و با ما بروید و این کاری را که میکنید با ما چرا نمیکنید؟ نمیگوید که چرا این کار را میکنید، میگویند که بیایید با ما هم بروید در غیر آن دوسیهیی برایتان میسازیم، یا پول بدهید رهایتان میکنیم. بارها ما را از هوتلها برده و گفتهاند که یا پول بدهید یا همراه ما بروید. ما مجبور شدیم پولی که کارکردیم همراه تیلفونهای خود برایشان دادیم، میگویند بیایید به ما هم رقص کنید یا کار خراب با ما هم کنید.»
روانشناسان میگویند که بچهبازی منجر به پیامدهای متعدد اجتماعی و روانی نزد قربانیان این پدیده میگردد.
داکتر شرف الدین عظیمی یکتن از روانشناسان در مورد اینکه کیها و از کدام طریق میتوانند اطفالی را که مورد سوء استفاده جنسی قرارگرفتهاند کمک کنند، او میگوید: «اولین و آخرین جایی که میتواند به این کودک کمک کند، مشاور روانشناس است او باید سوق داده شود به مراکز مشاوره و روان درمانی، حمایت خانواده خیلی مفید است چون این کودک بالایش تجاوز شده باید همکارش شوند، همچنان پرورشگاهها، مرستونها، دارالتادیبها، مراکز حقوق بشر و خانههای امن میتوانند با کودکانی که آسیب دیده اند کمک کنند.»
هرچند در قانون جزای افغانستان برای مرتکبین عمل بچهبازی جزا تعیین نشده، اما گفته میشود که حداقل سه سال دیگر در کار است تا قوانین پراکندۀ فعلی افغانستان زیر چتر یک کود جزایی تنظیم گردد.
شمس احمدزی در عین حالی که رییس دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان است، عضویت کمیسیونی را در وزارت عدلیه این کشور نیز بر عهده دارد که مشخصاً برای آوردن تعدیلات در مسوده قانون منع بچهبازی ایجاد شده است.
او میگوید که تصویب مسوده این قانون که از سوی این کمیسیون تهیه شده در کوتاه مدت اجرات پولیس را در راستای جلوگیری و بازداشت عاملین بچهبازی قانونمند خواهد ساخت.
به گفتۀ آقای احمدزی: «در قانون ما وقتی یک نفر یکبار فعل لواط را انجام میدهد آن را تعقیب عدلی میکنیم؛ اما کسی که یک طفل را در ۲۴ ساعت برای اجرای این عمل در اختیار دارد او معافیت دارد، برای اینکه همین معافیت خاتمه داده شود وزارت عدلیه در صدد این است که در این مسوده تغییرات بیاید و بعد از تصویب پارلمان و توشیح رییس جمهور اجراأت پولیس قانونمند شود.»
چندی قبل رییس جمهور اشرف غنی نیز دستور داد تا کمیتهیی به هدف نظارت و ایجاد میکانیسم نظارتی برای پیشگیری و تعقیب قضایی عاملان استفادۀ جنسی از کودکان تشکیل شود.
این اقدام پس از آن صورت گرفت که اخیراً نیویارک تایمز در یک گزارشی از وجود بچهبازی و سوء استفاده جنسی از کودکان در میان پولیس محلی افغانستان خبر داده بود.
مسئولان وزارت داخله افغانستان با وجود تماسهای مکرر در این زمینه حاضر به ارایه پاسخ نشدند، اما در گذشته اتهامات وارده به نیروهای پولیس را رد کرده اند.
در عین حال، عبدالرحمان رحیمی فرمانده امنیه کابل، وارد کردن اتهامات مبنی بر شرکت مقامات امنیتی به ویژه افراد پولیس را در محافل بچهبازی بخشی از دسایس دشمنانان مردم افغانستان میخواند، او میگوید: «وقتی پولیس این قدر دشمن داشته باشدT طبیعی است که با هرگونه توطئه مواجه میشود، جای شک نیست که کسی یونیفورم پولیس را به تن کند و برای بدنامی پولیس در محافل بچهبازی اشتراک کند تا زمینه سوء استفاده دشمنان افغانستان را فراهم کند و به اجیران فروخته شده شان نشان دهند که پولیس این کارها را انجام میدهد.»
آقای رحیمی میگویدT در صورتی که اسناد و شواهد موثقی در این زمینه وجود داشته باشد، به آن رسیدگی خواهد شد و متهمین به گونه جدی مورد پیگیرد قانونی قرار خواهند.
در بسیاری از محافل بچهبازی اکثراً مردم شاهد جنگ و دعواهای زیادی بالای بچههای رقاص میان دوگروه که از بچهبازان یا مالکان اصلی این بچهها حمایت میکنند، بوده اند.
چنانچه چندی پیش، بیست و دو نفر در نتیجه یک درگیری در جریان برگزاری مراسم عروسی در ولسوالی ده صلاح ولایت بغلان، کشته شدند و بیش از ده تن دیگر زخمی شده اند.
برخی رسانهها به نقل از مسئولان امنیتی آن ولایت گزارش دادند که اختلاف بر سر بچهبازی منجر به این درگیری شد.
اما اضغر نوجوانی که قربانی این پدیده است میگوید که پس از این هرگز به گذشته برنخواهد گشت. به گفتۀ او: «وقتی رها شدم دست مادر و پدرم را میبوسم و زیر پاهایشان خود را میاندازم و توبه میکنم، بعداً به درسهایم ادامه میدهم و به کسب پدریام که فلزکاری است بر میگردم.»
اما نوید که مشهور به خوشبو در بین علاقهمندانش است میگوید که برای آیندهاش کدام پلان خاص ندارد و میخواهد همچنان به رقاصی در محافل ادامه دهد.
او میگوید: «همین عادتم شده، نمیتوانم کاری دیگری کنم یا ترکش کنم؛ اما پولیس ما را زیاد آزار میدهد، اگر این شکایت ما را به دولت پیش کنید البته که نمیخواهیم آزادانه لباس زنانه بپوشم، اما مقصد در همین لباس مردانه هم ما را آزار ندهند.»
روانشناسان، میگویند اطفال و نوجوانانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار گیرند در آینده با مشکلاتی چون گوشهگیری و بدگمانی نسبت به بزرگسالان، تمایل به خودکشی، عدم برقراری روابط با دیگران، داشتن علاقهمندیهای غیر معمول و پرخاشگری رو بهرو خواهند شد و وادار کردن سایر کودکان به کارهای غیر اخلاقی پیامد ناگوار دیگر این پدیده بوده میتواند.
Comments are closed.