احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 28 جدی 1394 - ۲۷ جدی ۱۳۹۴
برای حکومتهای توتالیتاریانیسم تعریفِ ویژهیی نمیتوان کرد و آن را باید از طریق ماهیت و ویژهگیهای خاصِ آن شناخت. بهطور کلی دیکتاتوریهای توتالیتاریانیسم همان نظامهای تیرانی، خودکامه و مطلقه هستند. در حال حاضر، ابتداییترین جنبههای این نوع حکومت با بیشترین ابهام روبهروست و در واقع، هنگامی که فردی این نوع دیکتاتوری را استبدادی یا تیرانی میخواند، در واقع آن را نیکوتر از آنچه هست، مینماید و بدان ارج مینهد.
رژیمهای استبدادی گذشته به هیچوجه به اندازۀ دیکتاتوریهای توتالیتر امروزی وحشتناک نبودند. در حال حاضر نیز فرد با ارایۀ چنین تعاریفی، دیکتاتوری توتالیتری را اشتباه معرفی میکند؛ زیرا در شرایطی که بر طبق تعریف ارسطو، حکومت تیرانی در جهت منافع تیرانت هدایت میشود، چندان واقعگرایانه نخواهد بود که خودجویی تیرانت را پایۀ تفسیر دیکتاتوری توتالیتری قرار دهیم.
واقعیت این است که دیکتاتوری توتالیتری برایند بسط ویژهگیهای معینی از جامعۀ صنعتی معاصر که اغلب سرمایهداری نامیده شده است، میباشد. دیکتاتوری توتالیتری از نقطهنظرِ تاریخی بیهمتا و منحصر به فرد است. در واقع، به عقیدۀ برخی از اندیشمندان و نویسندهگان، دیکتاتوریهای فاشیستی و کمونیستی در اساس یکی هستند و از هر نظر با سایر نظامهای حکومتی و از آن جمله حکومتهای دیکتاتوریِ پیشین به یکدیگر شبیهترند. در عصر معاصر، دو حکومت توتالیتری از میان رفتهاند. فروپاشی این دو نظامِ توتالیتری در نتیجه جنگ با نیروهای خارجی بوده است.
از نقطهنظر تاریخی، باید این مسأله بیان گردد که برخی از حکومتهای استبدادی در گذشته، توان فوقالعادهیی را برای ادامۀ حیات نشان دادهاند. نه تنها امپراتوری روم، بلکه چندین امپراتوری شرقیِ دیگر نیز علیرغم تغییر سلسلههای حاکم، صدها سال دوام آوردند. اما به قول ارسطو، برخلاف این امپراتوریها، حکومتهای تیرانی دولت ـ شهر (city – state) های یونان عمر کوتاهی داشتند. همانطور که حکومتهای توتالیتری معاصر در اثر جنگ از میان رفتند، رژیمهای استبدادی کهن نیز در نتیجۀ تهاجم خارجی از میان رفتهاند و این مسأله میتواند یکی از شباهتهای بین حکومتهای تیرانیِ کهن و معاصر باشد.
باید در نظر داشته باشیم که ویژهگیهای استبدادیِ این رژیمها معمولاً در درازمدت تشدید گردیده است؛ زیرا برای رویارویی با تنشها و ناآرامیهایی که رخ میدهد، خشونت همواره در دسترس است. تعدادی از این رژیمهای استبدادی باثبات نبودند اما مدتی دوام آوردند.
در مورد شباهتِ میان فاشیسم و کمونیسم، تحلیلهای مردمپسند و روزنامهنگارانۀ متفاوتی ارایه شده است. برخی گفتهاند که دیکتاتوریهای کمونیستی و فاشیستی کاملاً یکی هستند و گروه دیگر معتقدند که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند. ولی در واقع کمونیستها، در پی انقلاب جهانی پرولتاریا بوده، در حالی که هدف فاشیستها تسلط یک ملت یا نژاد خاص بر جهان و یا حداقل مانند فاشیستهای ایتالیا خواهان تسلط بر یک منطقه میباشند. به علاوه، دیکتاتوریهای کمونیستی و فاشیستی از نقطهنظر سوابق تاریخی نیز ناهمگون میباشند.
ولی با این حال، ویژهگیهای بنیادینی وجود دارد که در میان همۀ دیکتاتوریهای توتالیتر مشترکاند. این ویژهگیها عبارتاند از:
۱ـ یک ایدیولوژی رسمی که دارای نظام عقیدتی رسمی میباشد و همۀ جنبههای حیاتی وجود انسان را در بر میگیرد. فرض بر این است هر فردی که در این جامعه زندهگی میکند، حداقل بهطور انفعالی از این ایدیولوژی حمایت میکند. این ایدیولوژی مشخصاً در جهت ایجاد یک انسان نهایی کامل متمرکز و طراحی شده و دارای ادعاهای مسیحایی (chiliastic) است، جامعۀ موجود را به شدت نفی میکند و به منظور بنای جهانی نو در پی فتح این جهان است.
۲ـ یک حزب تودهیی واحد که مشخصاً توسط یک نفر “دیکتاتور” رهبری میشود و درصد کمی از کل جمعیت (حدود ۱۰ درصد) زن و مرد در آن عضویت دارند. هستۀ انعطافناپذیر آن، خود را عمیقاً و بدون چون و چرا وقف ایدیولوژی کرده است و آماده است در راه فراگیر کردن پذیرشِ آن بکوشد. یک چنین حزبی بهطور سلسلهمراتبی و الیگارشیک (oliarchic) سازمان یافته و مشخصاً یا از سازمان بوروکراتیک حکومت برتر و یا کاملاً در آن ادغام گردیده است.
۳ـ یک نظام کنترل پولیسی توام با ارعاب که نه تنها از حزب حمایت میکند، بلکه بهخاطر رهبران حزب بر آن نظارت نیز میکند. نظام پولیسی نه تنها در جهت سرکوب دشمنان آشکار رژیم، بلکه بهطور خودسرانه علیه طبقات معینی از جمعیت به کار گرفته میشود. پولیس مخفی نظام توتالیتری برای ایجاد ارعاب، علوم جدید و بهویژه روانشناسی علمی را به کار میگیرد.
۴ـ انحصار نسبتاً کامل کنترل حزب و کادرهای فرمانبردارِ آن بر همۀ وسایل ارتباط جمعی موثر مانند مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون؛ انحصار کنترلی که مشروط به تکنالوژی است.
۵ـ انحصار نسبتاً کامل کنترل (حزب و کادرهای فرمانبردار آن) بر همۀ وسایل نبرد مسلحانۀ موثر که مانند وسایل ارتباط جمعی مشروط به تکنالوژی است.
۶ـ کنترل و هدایت کل اقتصاد از طریق هماهنگی بوروکراتیک واحدهای صنفی قبلاً مستقل که مشخصاً فعالیتهای دیگر مجامع و گروهها را در بر میگیرد. این شش ویژهگی دارای رابطۀ متقابل بوده، مکمل یکدیگرند و یک نظام انداموار را تشکیل میدهند. به این ترتیب، نباید آنها را از یکدیگر جدا کرد و هر یک از آنان را بهتنهایی محور قرار داد، چرا که این ویژهگیها در ارتباط متقابل با یکدیگرند.
برشمردنِ این شش ویژهگی بدان معنا نیست که بگوییم امکان وجود ویژهگیهای دیگری وجود ندارد؛ بلکه به این معناست که این شش ویژهگی توسط همهگان پذیرفته شده و از جانب اغلب اندیشمندان به عنوان ویژهگیهای دیکتاتوری توتالیتری برشمرده شدهاند.
نه حکومتهای استبدادی شرقی گذشتۀ دور، نه پادشاهیهای مطلقۀ اروپای معاصر، نه حکومتهای تیرانی شهرهای یونان باستان و روم و نه حتا حکومتهای تیرانی دولتشهرهای ایتالیای رنسانس و نه دیکتاتوریهای نظامی بناپارتی سدۀ گذشته، هیچیک دارای ترکیبی از ویژهگیهای فوقالذکر نبودند. این ویژهگیها با گذشتِ زمان و پدید آمدنِ شرایط و مقتضیات جدید، توسط سرانِ کشورها جهت تأمین منافع خویش به وجود آمدهاند.
Comments are closed.