احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمدعمران/ سه شنبه 29 جدی 1394 - ۲۸ جدی ۱۳۹۴
دومین دورِ گفتوگوهای چهارجانبه موسوم به «نقشۀ راه» در کابل با حضور نمایندهگانِ کشورهای افغانستان، پاکستان، امریکا و چین برگزار شد. پیش از برگزاری این نشست، مقامهای کشور در مورد نتایجِ آن ابراز خوشبینی کردند و گفتند اینبار گفتوگوهای صلح نتیجهبخش خواهد بود.
اما گفتوگوهای صلح در زمانِ خوبی برای منطقه و افغانستان برگزار نمیشود که اینهمه خوشبینی را در پی داشته باشد. متأسفانه بخشی از خوشبینیِ مقامهای کشور، ریشه در خوشخیالیهایی دارد که در ۱۵ سال گذشته به گونههای متفاوت در سیاستهای دولت تبارز داشته است. همۀ طرفهای ذیربط به شمول چین و امریکا که نقش میانجی در این گفتوگوها را بازی میکنند، به خوبی میدانند که موفقیت گفتوگوهای صلح، به همکاریهای صادقانۀ پاکستان ارتباط گسستناپذیر دارد و تا زمانی که این کشور نخواهد، صلح و امنیت در افغانستان تأمین نمیشود. زیرا گروههایی که در حالِ نبرد در افغانستاناند، تنها یک ورودی به این کشور دارند و آنهم کشور پاکستان است؛ کشوری که نه تنها گروههای شورشی و تندرو را در خود جای داده است، بل برای آنها آموزش و تجهیزاتِ لازمِ جنگ را نیز فراهم میسازد. در چنین وضعیتی دشوار خواهد بود که گفتوگوهای صلح به نتایجی که دستکم مردم افغانستان انتظار آن را میکشند، برسد.
اما اینبار گفتوگوهای صلح تفاوتهایی با گذشته، بهخصوص با دوران زمامداری حامد کرزی، دارد و آن تدوین نقشۀ راه برای آغازِ گفتوگوهای عملی با گروههای مخالفِ مسلح است. در گذشته متأسفانه دولت افغانستان به گونۀ اللهبختکی در جهتِ صلح تلاش میکرد و هرگز به این نیندیشیده بود که برای رسیدن به صلح، به برنامه و استراتژی و یا همین چیزی که حالا به آن نقشۀ راه میگویند، ضرورت است.
در همین حال، تفاوتِ دیگرِ نشستهای فعلی با گذشته در این است که در گذشته عمدتاً دولتِ افغانستان تلاش داشت که بهتنهایی مدیریتِ گفتوگوها را در اختیار داشته باشد و اگر اقدامی از سوی کشورهای دیگر انجام میشد، تعبیرهایی در ریاست جمهوری کشور مییافت که فقط میشـد به آنها خندید؛ تعبیرهایی از ایندست که کشورهای دیگر حق حاکمیتِ افغانستان را با دخالت در گفتوگوهای صلح خدشهدار میسازند و یا در تضاد با منافع کشور میخواهند گروههای مسلحِ مخالف را وارد روند گفتوگوهای صلح سازند. چنین تعبیر و تفسیرهایِ مندرآوردی، برای پدیدهیی که جوانب و زویای مختلف اعم از منطقهیی و فرامنطقهیی دارد، چه میتواند در پی داشته باشد؟
بدون شک تنها پیامد آن، دور کردنِ طرفهاییست که بدون هیچ تردیدی میتوانند در تأمین امنیت منطقه و به ویژه افغانستان نقش تعیینکننده داشته باشند.
با اینهمه نباید به همین سادهگیها مجاب شد و فکر کرد که نشستهای چهارجانبه در اسلامآباد و کابل به زودی نتایج خود را نشان خواهند داد. طالبان هرچند که دیگر آن گروهِ منسجم و دارای رهبری واحد گذشته نیستند، ولی از همین حالا پیششرطهایی برای گفتوگوهای احتمالی صلح وضع کردهاند. در این رابطه به دو مسأله باید اشاره کرد:
نخست اینکه مشخص نیست واقعاً این پیششرطها از سوی کدام یک از گروههای موجود طالبان اعلام شده است؛ چون آنچه که در رسانهها به عنوان پیششرطهای طالبان برای گفتوگوهای صلح بازتاب یافته، منبع اصلیِ خود را فاش نمیسازد.
در پیششرط دیگرِ گروه طالبان، بر اسلامی شدنِ کشور تأکید رفته که میتواند جای سوال داشته باشد. آیا به نظر گروه طالبان، فعلاً افغانستان با ۹۹ درصد مسلمان، کشوری اسلامی نیست؟ این گروه چه تعبیر و برداشتی از اسلام دارد که میخواهد آن را جایگزینِ اسلامِ فعلی سازد؟
اگر قرار باشد گفتوگوهای صلح با چنین پیششرطهایی آغاز شود، باید از همین حالا به بینتیجه بودنِ آنها حکم داد؛ چون پیششرطهایی با این ویژهگیها به هیچ صورت ممکن نیستند که خروجیها و نتایجِ مشترکی داشته باشند.
طالبان یا به صورتِ عمدی تلاش کردهاند با گذاشتن پیششرط برای گفتوگوهای صلح، از رفتن به میز مذاکره اجتناب ورزند و یا اینکه این پیششرطها و اعلامیه از جانبِ هیچ یک از شاخههای موجود طالبان صادر نشده است.
اینها همه نشان میدهند که گفتوگوهای صلح به یک موضوع پیچیده و دشوار بدل شده که به آسانی نمیتوان برای آن زمانی را مشخص کرد.
شاید گفتوگوهای صلح در یکی از کشورهایی که مایل به میزبانیِ این گفتوگوها باشد، با حضور نمایندهگانی از دولت و مخالفانِ مسلح برگزار شود، ولی اینکه این گفتوگو به نتایجی عملی برسند، در وضعیتِ فعلی بعید به نظر میرسد.
Comments are closed.