گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ چهارشنبه 14 دلو 1394 - ۱۳ دلو ۱۳۹۴
گفته می شود که امریکا برای نیم قرن تا ۲۰۵۰ میلادی در افغانستان حضور نظامی خواهد داشت و در این مدت دولت افغانستان از حمایت نظامی و مالی امریکایی ها بر خوردار خواهد بود. اگر چنین باشد، آیا در ۲۰۵۰، دولت افغانستان خواهد توانست تا جایگاه خود را از میان فاسد ترین دولت های روی زمین به دولت سالم، پاسخگو و یک دولت مقتدر ملی مدرن تعویض کند؟ آیا افغانستان تا ۲۰۵۰ که از حمایت نظامی و مالی امریکا برخوردار است از شر دخالت پاکستان نجات خواهد یافت و به صلح و ثبات خواهد رسید؟ افغانستان هنوز پس از یکونیم دهه حمایت نظامی و مالی امریکا و جهان غرب با هزینۀ ده ها میلیارد دالر در برزخ بهشت ثبات و صلح و جهنم بیثباتی و جنگ دست و پا میزند. آنچه که در طول این همه سالها در تمام عرصههای حیات افغانستان در سایۀ حمایت امریکا و غرب انجام یافت، بستر و زمینههایی است که آیندۀ این کشور بروی آن شکل میگیرد؛ نه آنکه معیاری برای مقایسه با گذشتۀ دوران طالبان یا قبل از آن باشد تا با این مقایسه، یک استنباط و تلقی غلط از موفقیت بزرگ و بی سابقه ایجاد شود .آیا آنچه که انجام یافت، متضمن فردای افغانستان آرام، آباد و مقتدر است؟ هنوز پس از حدود یک و نیم دهه حمایت گستردۀ نظامی و مالی امریکا و غرب و جامعۀ بینالمللی، افغانستان دارای سومین دولت فاسد روی زمین است. مافیای قدرت و ثروت همچنان، سلامت، عدالت و توسعۀ اجتماعی و اقتصادی را در انحصار و گروگان خود دارد. وابستهگی مالی و اقتصادی افغانستان به کمک خارجیها نه تنها کاهش نیافته که بر عکس افزایش یافته است. در حالی که زیر ساختهای اقتصادی کشور با سرازیر شدن سیلوار ده ها میلیارد دالر، بازسازی و نوسازی نشد، برعکس رشد اقتصادی و میزان سرمایهگزاری در سالهای اخیر سیر نزولی یافت به حدی که میزان سرمایه گزاری در سال ۲۰۱۵ میلادی در مقایسه با سال ۲۰۱۴ سی درصد کاهش داشته است و در سال روان نیز نشانی از توقف این کاهش به نظر نمیرسد. پاکستان کماکان در عقب جنگ و بیثبات سازی افغانستان ایستاده است و از طالبان و تمام گروههای تروریستی و غیر مدنی حمایت میکند. استراتیژی مناسبات با پاکستان که باید در گام نخست به گفتمان ملی میان مردم، جامعه و دولت مبدل میشد تا توافق ملی بر سر این مناسبات شکل میگرفت، تدوین ناشده و تصویب نایافته باقی مانده است. اگر این یک و نیم دهه حضور و حمایت امریکا و متحدین غربی اش در افغانستان یک فرصت مهم در جهت رفتن بسوی ثبات و توسعه بود که بیشتر به هدر رفت، آیا ظرفیت بهره گیری از فرصتهای باقی مانده از کمک و حمایت خارجیها در این جهت ایجاد میشود؟ وقتی جورج مارشال وزیر خارجۀ امریکا استیراتیژی بازسازی اروپا را پس از جنگ جهانی دوم تدوین کرد و کمک امریکایی ها در جهت باز سازی و نوسازی خرابه های بازمانده از جنگ آغاز شد، یک دهقان هالندی گفت:«کلاه خود را به رسم سپاس به مارشال از سر پایین می آوریم، اما آستین ها را باید برای کار و ساختن وطن خود بالا کنیم.» آیا در افغانستان تفکر «بالا زدن آستین ها» به عنوان یک استراتیژی در مفهوم وسیع و همه جانبۀ آن در جهت ایجاد یک دولت سالم، پاسخگو، قانونمدار و عدالت گستر ملی در سر لوحۀ افکار و رفتار دولت و دولتمداران قرار خواهد گرفت؟ کمک های خارجی هر قدر که بزرگ و گسترده هم باشد برای ثبات و توسعۀ عرصه های مختلف حیات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی کافی نیست. وقتی دولت افغانستان و هر دولت دیگر کمک گیرنده و وابسته به کمک های خارجی و بین المللی ظرفیت جذب و استفاده از کمک ها را در جهت ثبات و توسعۀ پایدار نداشته باشد، کمک ها به جای ثبات، فساد و بی ثباتی بیشتر می آورد. ایجاد ثبات و توسعۀ پایدارِ همراه با عدالت اجتماعی و تحکیم پایه های یک دولت ملی مدرن در افغانستان وظیفۀ امریکایی ها و خارجی های دیگر نیست. این کمک ها فرصت بسیار عظیمی را برای دولت و دولتمداران افغانستان مساعد می کند تا از این فرصت در جهت ثبات، توسعه، عدالت و اقتدار کشور خود بهره گیرند. اگر دولت و زمام داران کشور ما که تا حالا نتوانسته اند از این فرصت ها سود ببرند و ظرفیتِ استفادۀ بهتر و بیشتر از این کمکها را در سیاست و عملکرد خود ایجاد کنند، همچنان این فرصت را از دست بدهند، حضور و حمایت امریکا تا سال های طولانی دیگر نیز به ثبات، توسعه و عدالت در افغانستان نمیانجامد.
Comments are closed.