چیست؟ (BRAND) شرکت تجاری مدرن

گزارشگر:چهارشنبه 21 دلو 1394 - ۲۰ دلو ۱۳۹۴

بخش چهــارم و پایانی/
mandegar-3نویسنده: اسلاوی ژیژک
مترجم: فرید عموزاده خلیلی
همچنین برای اجتناب از این موقعیت، ما دچار [نوعی] وسواس ذهنی و سراسیمه‌گی می‌شویم. ما کاغذها را بازیافت می‌کنیم و غذاهای ارگانیک مصرف می‌کنیم، پس می‌توانیم باور داشته باشیم کاری انجام می‌دهیم. ما شبیه طرف‌داران تیم ورزشی‌یی هستیم که به شکل وضعیت فوق‌العاده روی چوکی‌های‌شان نشسته‌اند و با فریاد زدن و بالا پایین پریدن جلوِ تلویزیون باور دارند کارهای‌شان به نوعی در نتیجۀ بازی تأثیر خواهد داشت.
نوع شکلی انکار به‌جای فتیشیستیِ اکولوژی این است: “من به خوبی می‌دانم(که ما همه‌گی در معرض خطریم)، اما من به‌راستی به آن اعتقاد ندارم(بنابراین من آماده برای انجام هیچ امرِ مهمی مانند تغییر شیوۀ زنده‌گی‌ام نیستم). “ البته شکل متضاد دیگری از انکار فتیشیستی نیز وجود دارد: “من به‌خوبی می‌دانم که نمی‌توانم به‌راستی بر فراشدهایی که قادرند باعث ویرانه‌گی و حذف من شوند تأثیر بگذارم، با این وجود پذیرش چنین امری برای من بسیار تروماتیک است و من نمی‌توانم در برابر اصرار به انجام عمل مقاومت کنم، حتا اگر بدانم چنین عملی بی‌معنیست. “ آیا این [صورت‌بندی] دلیل خرید غذاهای ارگانیک توسط ما نیست؟ چه کسی واقعاً باور دارد سیب‌های نیمه‌فاسد و گران‌قیمتِ “ارگانیک “ سالم‌ترند؟ نکتۀ اصلی این‌جاست که ما با خرید آن‌ها صرفاً یک محصول را نمی‌خریم و مصرف نمی‌کنیم، بلکه به شکلی شبیه‌سازی‌شده کارهای معناداری را انجام می‌دهیم؛ میزان توجه‌مان، آگاهی جهانی و مشارکت در یک پروژۀ جمعی بزرگ را نشان می‌دهیم.
امروزه ما کالاها را نه برای فوایدشان و نه بنابر وضعیت نمادین‌شان، بلکه به‌خاطر تجاربی که برای ما فراهم می‌آورند می‌خریم. ما آن‌ها را مصرف می‌کنیم تا زنده‌گی‌های‌مان را معنادار کنیم و مصرف بایستی تداوم کیفیت زنده‌گی‌مان باشد. زمان زنده‌گی باید “زمان کیفی “ باشد- نه زمانی برای ازخودبیگانه‌گی، برای تقلید از مدل‌هایی که به وسیلۀ ما توسط جامعه
منفعل شده‌اند، یا برای ترس از روزآمدی با Joneses. ما در جست‌وجوی تحقق اصیلِ “خود “های واقعی‌مان، بازی حسی با تجارب‌مان و دل‌سوزی کردن برای دیگران هستیم.
یک مورد مثال‌زدنی برای “سرمایه‌داری فرهنگی “ را می‌توان در کمپین فرهنگی استارباکس پیدا کرد، جایی که گفته می‌شود: “این فقط آن چیزی نیست که شما می‌خرید، بلکه این چیزی‌ست که شما در آن می‌خرید. “پس از تمجید کیفیت قهوه، تبلیغ این‌چنین ادامه پیدا می‌کند: “اما زمانی که شما استارباکس را می‌خرید، چه آن را بپسندید چه نه، چیزی بسیار فراتر از یک فنجان قهوه خریداری کرده‌اید. شما در آن “اخلاق قهوه “(Coffee Ethic) خریده‌اید. از طریق برنامۀ استارباکس ـ برنامۀ “سیارۀ مشترک “ ـ ما بیش از هر شرکت دیگری بر مبنای تجارتِ عادلانه قهوه می‌خریم و تضمین می‌کنیم هر کشاورزی که دانۀ قهوه‌یی را پرورش می‌دهد، مبلغ عادلانه‌یی برای کارش دریافت کند. ما در امور بهبود روش‌های رشد قهوه، سرمایه‌گذاری و انجمن‌هایی در سراسر جهان برپا کرده‌ایم. این سرنوشت قهوۀ خوب است. آه! و مقدار کمی از مبلغ هر فنجان قهوۀ استارباکس در خدمت تجهیز مکانی با چوکی‌های راحت، موسیقی مناسب و فضایی خوب جهت رویاورزی، کار کردن و چت کردن می‌شود. همۀ آن چیزی که ما این روزها نیاز داریم، مکان‌هایی شبیه این است. وقتی شما استارباکس را انتخاب می‌کنید، شما قهوه را از شرکتی می‌خرید که توجه می‌کند. نگران نباشید، مزه‌اش هم خوب است. “
مازاد “فرهنگی “ این‌جا محلی از اعراب پیدا می‌کند. قیمت آن بیشتر است دقیقاً به این دلیل که شما یک “اخلاق قهوه “ را خریداری می‌کنید که شامل توجه به محیط زیست، مسوولیت‌پذیری اجتماعی در برابر تولیدکننده‌گان و مکانی‌ست که آن‌جا می‌توانید در یک زنده‌گی اشتراکی مشارکت کنید(از همان آغاز استارباکس مغازه‌هایش را به عنوان جایگزین فضاهای جمعی دایر می‌کرد) اگر این‌ها هنوز کافی نیست، اگر نیازهای اخلاقی شما هنوز ارضا نشده است، اگر همچنان نگران سومین فلاکت جهانی هستید، محصولات دیگری وجود دارند که می‌توانید بخرید.
بنا بر تشریح پیشنهادشدۀ استارباکس از برنامۀ “اخلاقیات آب “(Ethos Water)اش: “اخلاقیات آب یک نامِ تجاری با رسالتی اجتماعی‌ست که در جهت رساندن آبِ تمیز به کودکانِ سراسر جهان و رشد آگاهی جهانی نسبت به بحران آب فعالیت می‌کند. هرگاه شما یک بوتل از “اخلاقیات آب “ را خریداری کنید، اخلاقیات آب ۵ سنت در راستای اهدافِ ما جهت ارتقای وضعیت عمومی کمک خواهد کرد که حداقل ۱۰میلیون دالر تا سال ۲۰۱۰ خواهد بود. از طریق بنیاد استارباکس، اخلاقیات آب از برنامه‌های بشردوستانۀ آبی در افریقا، آسیا و امریکای لاتین حمایت می‌کند. تا به امروز، اخلاقیات آب تعهداتی بالغ بر ۶=۲ میلیون دالر را به صورت بلاعوض تأمین کرده است. تخمین زده می‌شود چنین برنامه‌یی به جمعیتی بیش از ۴۲۰هزار نفر جهت دسترسی به آب سالم، به‌سازی و آموزش‌های بهداشتی کمک رسانده است. “
مواد تجربی اصیل: این همان نحوه‌یی است که سرمایه‌داری در مرحلۀ مصرف، میراث ۱۹۶۸ را ادغام می‌کند. این همان صورت‌بندی‌ست که نشانیِ نقادی مصرف‌گرای ازخودبیگانه را به‌دست می‌دهد. یکی از تبلیغات اخیر “هیلتون “ ادعایی ساده در بر داشت: “سفر کردن، انتقال ما از مکان الف به مکان ب نیست، بلکه سفر بایستی از ما انسانی بهتر بسازد. “ آیا می‌توان چنین تبلیغاتی در یک دهۀ قبل را تصور کرد؟ آخرین نشانه‌های علمی از این معنویت جدید، رشد مطالعات سعادت است. اما این امر در عصر معنوی شدن هدونیسم چه خواهد بود؟ وقتی که هدف زنده‌گی “سعادت “ تعریف می‌شود، آیا اضطراب و افسرده‌گی از بین خواهند رفت؟ این همان سویۀ خودتخریبیِ سعادت و لذت است که حرف فروید را از هر زمانی واقعی‌تر می‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.