گزارشگر:چهارشنبه 28 دلو 1394 ۲۷ دلو ۱۳۹۴
محمد اشرفغنی، رییس دولت وحدت ملی، چند روز پیش، با اشاره به جنگ در افغانستان گفت که برخلاف تصور غالب، درگیریها در این کشور یک جنگِ داخلی نیست؛ بلکه ناامنی و مشکلات از دیگر کشورهای منطقه مانند چین، روسیه و بهخصوص پاکستان، وارد شدهاند. اما سوالی که هر بار مطرح میگردد این است که: آیا تا اکنون در افغانستان کدام روسی و چینی عملیاتِ انتحاری انجام داده است؟ آیا طالب و داعش از چین و روسیه برخاستهاند که ناامنی و مشکلاتِ ناشی از آنها از چین و روسیه وارد شده باشد؟
بدون تردید پاکستان بزرگترین حامیِ طالبان و عاملِ خارجیِ بیثباتی و جنگ در افغانستان است. اما دخالت پاکستان، به ناکامی و نادرستیِ سیاست خارجیِ افغانستان برمیگردد و بخش اصلیِ تروریسم و انتحار را باید در همین مداخلهپذیری و در همین فرهنگ افغانیِ خودمان جستوجو کرد.
۹۰ درصد مردانی که خود را در افغانستان منفجر میکنند، افغانهای خودمان هستند و از همین جامعۀ افغانستان برخاستهاند. ریشههای فرهنگی و اجتماعیِ این مشکل را در داخلِ فرهنگ و جامعۀ افغانیِ خودمان جستوجو باید کرد، نه در میان روسها و چینیها. از جانب دیگر، ما زمانی میتوانیم به حل مشکلاتِ خود نایل شویم که مشکل را آنگونه که باید، تشخیص دهیم. اما در در پانزده سال گذشته، دیده شده است که هم آقای کرزی و هم آقای غنی، هر کدام ریشۀ مشکل را به بیراهه معطوف کردهاند و هیچگاه روی مشکلاتِ اصلی تصمیم نگرفتهاند.
واقعیت این است که آقای غنی مشکلِ افغانستان را میداند و معضل را هم درک میکنـد، اما ارادهیی به حلِ این مشکل ندارد. عامل اصلی مشکلاتِ موجود، پاکستان است و طالبان هم ابزارهای داخلیِ آناند که در خدمت سیاستِ آن کشور قرار دارند. اگر کدام مسلمانِ تندروِ چینی یا هم روسی و آسیای میانهیی وارد افغانستان میشود نیز از پاکستان میآید و مرکز اداره و سازماندهیِ آنان هم همان کشور است. بنابرین نباید سعی کنیم برای سبک نشان دادنِ پلۀ ترازوی پاکستان، کشورهای دیگر را وارد معرکه سازیم و مسوولیتهای آنان را نیز همسان و هموزنِ با پاکستان جلوه دهیم.
آقای غنی به عنوان رییس حکومت وحدت ملی، باید بداند ـ و حتماً میداند ـ که ناامنیهای موجود ریشههای داخلی دارند و برخی از مسایل اجتماعی، مثل برتریطلبی قومی و زیادهخواهی سیاسی، خود عامل اصلیِ استفادۀ دیگران و خلق مشکلاتِ دیگر است و پاکستان هم از همین ابزار زیر نامِ دین و دیانت برای افغانستان بحران خلق میکند.
از جانب دیگر، مسأله این است که آوردنِ صلح به افغانستان و یا هم سرکوب طالبان در جنگ، دو راهِ دست یافتن به آرامش و ثبات است؛ اما این دو عمل، به ارادۀ آقای غنی در شرایط کنونی گره خورده است. در صورتی که آقای غنی بخواهد که صلح یا جنگ نتیجه بدهد، میدهد و او در این صورت، تواناییهای خود و امکاناتِ دولتش را بسیج میکند. اما متأسفانه چون ارادهیی وجود ندارد، میبینیم که در سطح داخلی برای طالبان پایگاه داده میشود و از آنان به نحوی حمایت میشود، و در سطح خارجی نیز مشکل به شکلِ غیرواقعیِ آن ترسیم میگردد که میتواند سبب گمراهیِ جهان و منطقه در مورد مشکلات و راهحلها برای افغانستان شود. بنابراین، آقای غنی نباید طالبان را در داخل به هدفهای مشخصی حمایت کنـد و در خارج هم، صورتمسالۀ افغانستان را دگرگون جلوه دهد. مسلماً یک «رییسجمهور» در معنای واقعی کلمه، هرگز در حقِ کشورش چنین نمیکند!
Comments are closed.