احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ شنبه 7 حمل 1394 - ۰۶ حمل ۱۳۹۵
یک نظرسنجی تازه که از سوی دو نهاد امریکایی صورت گرفته، نشان میدهد که سطح نارضایتی مردم از دولت وحدت ملی بهشدت افزایش یافته است. بر اساسِ این نظرسنجی که با دوهزار شهروند افغانستان صورت گرفته، بیش از هشتاد درصدِ پرسششوندهگان از دولت وحدت ملی ابراز نارضایتی کردهاند. اما ریاستجمهوری افغانستان با ابراز یک جمله، بدون آنکه به کُل محتوای نظرسنجی توجه کند، آن را بیاساس خوانده است.
بیاساس خواندنِ اینگونه نظرسنجیها و تحقیقات از سوی دستگاه قدرت در افغانستان هرچند بیپیشینه نیست، اما مسلماً چیزی از اهمیتِ آن هم نمیکاهد. در گذشته نیز وقتی دولت افغانستان با انتقاد جامعۀ جهانی و یا نهادهای بینالمللی مواجه میشد، با نشان دادن واکنشهای تند تلاش میکرد که صورت مسأله را پاک کند. به نظر میرسد که این روال به عنوان سادهترین پاسخ به انتقادها و نظرات، همچنان در ریاست جمهوری افغانستان به قوتِ خود باقی است. دولت افغانستان همواره میراثِ دولتِ پیشین را به عنوان توجیهگر وضعیتِ موجود معرفی میکند، در حالی که خودش نیز در همان گردابِ مرگبارِ ناکارآمدی و بطالتِ دولت قبلی دستوپا میزند.
رد نظرسنجی موجود، هیچ تغییری در وضعیت ایجاد نمیکند، ولی میتواند اعتماد و باورِ مردم را نسبت به عملکرد و توجیههای آن خدشهدار سازد. دولت وقتی آغاز به دروغگویی میکند، فضای اعتماد عامه را برهم میزند و نمیگذارد که شهروندان برداشتِ مناسبی از وضعیت بهدست آورند. بحث اصلی این نیست که دولتِ فعلی با مشکلات و چالشهای متعدد و خطرناک روبهروست، بل بحث اصلی اینجاست که چهگونه دولتمردان به خود جرأت میدهند که وضعیت را به نفعِ خود مصادره کنند.
دروغگویی، مصادره به مطلوبِ وضعیتِ موجود است که همه با جزییاتِ آن از نزدیک آشنایند و هیچ نیازی به ارایۀ نظرسنجی و تحقیقات ندارد. نزدیک به دو سال از ایجاد دولتِ جدید با آن وعدهها و وعیدهای بزرگ میگذرد بدون آنکه واقعاً چیزی تغییر کرده باشد. یکی از دلایل افزایش نارضایتی مردم از کارکرد دولت، به وعدههایی مربوط میشود که از سوی سران دولت وحدت ملی در جریان مبارزات انتخاباتی و پس از آن، به مردم داده شد. دولت خود سطح توقعات از خود را بلند برد، در حالی که در عرصههای عملی نهتنها دستاوردی نداشته، که وضعیتِ آن بسیار اسفبارتر از دولتِ پیشین به نظر میرسد.
شاید بتوان برخی دلایل عینی و موجه برای وضعیتِ موجود ارایه کرد و از جمله اینکه در تعهدات و کمکهای بین المللی برای افغانستان به میزان زیادی کاهش به وجود آمده و قسمتِ مهمی از نظامیان خارجی، کشور را ترک کردهاند. این مسایل بدون شک اثراتِ خود را در کُل جامعه بهجا گذاشته، ولی اینها دلیل نمیشدند که چنین سطح نارضایتی افزایش پیدا کند. افزایش نارضایتی از جای دیگری سرچشمه میگیرد، به این معنا که مردم میتوانستند وضعیت را درک کنند به شرط آنکه واقعاً رهبران دولت بهصورت واقعی و صادقانه با آنها سخن میگفتند.
دولت افغانستان عملاً به همان راهی میرود که دولتِ پیشین رفته است، یعنی پاشیدن خاک به چشم شهروندان!… دولت افغانستان میکوشد ناکارآمدیهای خود را با دروغ و تزویر، لاپوشانی و از خود چهرهیی غیرواقعی به جامعه ارایه دهد. سخنان آقای غنی در سادهترین نگاه، عوامفریبیهای یک سیاستمدارِ بیمسوولیت است که دردهای مردمِ خود را به بازی گرفته است.
سه سوال اساسی در مورد نظرسنجیِ اخیر میتوان ارایه کرد:
۱) اگر چنین سطح نازلی از حمایت از دولت در کشورِ دیگری وجود میداشت، برخورد دولتمردان با آن چه میبود؟ پاسخ این سوال بهآسانی بهدست میآید وقتی به کارکرد نظامهای مردمسالار در دنیا توجه صورت گیرد. بدون شک اگر سطح حمایت از دولت چنین با اُفتِ جدی و خطرناک مواجه شده باشد، هر دولتِ دیگری به جای دولت فعلی افغانستان میبود، دیگر خود را شایستۀ اعتماد مردم نمیدانست و از قدرت داوطلبانه کنار میرفت. شاید یکی از دلایل سریع واکنش به نظرسنجی موجود از سوی ارگ ریاست جمهوری، همین مسالۀ مشروعیت دولت فعلی بوده باشد. ارگ ریاست جمهوری فکر میکند که با رد نتایج نظرسنجی، میتواند مشروعیتِ از دست رفته را اعاده کند.
۲) آیا رد نتایج نظرسنجی میتواند اهمیتِ آن را کاهش دهد؟ به این سوال هم میتوان پاسخ قطعی داد و آن اینکه به هیچ صورت رد نتایج نمیتواند اهمیتِ آن را تغییر دهد؛ زیرا رد یک مسأله با واقعیتِ آن تفاوت دارد. شاید ریاستجمهوری افغانستان، دچار بازیهای زبانی پستمدرنیستها شده باشد که میگویند همه چیز به زبان وابسته است و در خارج از آن، هیچ واقعیتِ دیگری وجود ندارد. شما اگر بتوانید سیاه را سفید ثابت کنید، نشاندهندۀ مهارتهایتان در استفاده از زبان است، در حالی که در خارج از آن میتواند هیچ سیاه و سفیدی وجود نداشته باشد. این بحث، بدون شک یک بحثِ فلسفی است و به هیچ صورت نمیتواند برای تمام عرصهها و زمینهها کاربرد داشته باشد. وقتی از خیابان میگذاریم، هیچ توجیه زبانییی نمیتواند ما را قانع کند که موتری که به سمتِ ما میآید، غیرواقعی است.
۳) در برابر چنین گزارشها و نظرسنجیها، منطقیترین واکنش چه میتواند باشد؟ پاسخ به این سوال به سطح مسوولیتپذیری دولت مربوط میشود. به میزانی که دولت خود را در برابرِ مردم مسوول بداند، به اینگونه نظرسنجیها واکنش مقتضی نشان میدهد. دولتهایی که خود را تافتههای جدا بافته از مردم میدانند، بدون تردید به رد و یا مغرضانه خواندنِ اینگونه گزارشها بسنده میکنند؛ آنچه را که ریاست جمهوری افغانستان انجام داد. اما دولتهای مسوول میکوشند با نگاه علمی به مسأله، از درونِ آن راهکارهای مناسب برای بیرونرفت از وضعیت پیدا کنند.
Comments are closed.