چنـد تـذکرِ ضــروری به آقـای کرزی

گزارشگر:شنبه 28 حمل 1395 - ۲۷ حمل ۱۳۹۵

حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشینِ افغانستان، اخیراً در نشستی زیر عنوانِ ماهیت و دورنمای بحرانِ افغانستان سخنرانی کرده و گفته است: اظهار نظرِ جان کری در رابطه با موافقت‌نامۀ حکومتِ وحدت ملی مبنی بر تداومِ کارِ این حکومت، برخلاف «حاکمیت ملی افغانستان» می‌باشد. او تأکید نموده که «هیچ بیگانه»یی نمی‌تواند ارادۀ «افغان»ها را تمثیل کند.
آقای کرزی در این نشست که به‌هدفِ بررسیِ مشکلات افغانستان برگزار شده بود، بیان داشته که مداخلۀ امریکا در امور داخلیِ کشور برای افغان‌ها قابل تحمل نمی‌باشد. او تصریح کرده که افغان‌ها حضورِ امریکا را در خاکِ خود می‎‌پذیرند، اما این حضور نه‌تنها نباید منافع ملی افغانستان را تهدید کند، بلکه باید منجر به تحققِ صلح در کشور گردد. همچنین وی با اشاره به این‌که انتخابات‌های گذشته در افغانستان با “مدیریتِ خارجی‌ها” به بحران کشانده شد، گفته است: “از امریکا می‌خواهیم که حاکمیت ملیِ ما را به بازی نگیرد و در امور داخلی مداخله نکند.”
گفتنی‌ست که جان کری وزیر خارجۀ امریکا در سفر اخیرِ خود به کابل گفته بود: مدت کارِ دولت وحدت ملی ۵ سال است؛ هرچند در موافقت‌نامه گفته شده که در خلالِ دو سال باید لویه‌جرگه تشکیل شود، اما برگزاری لویه جرگه به معنای پایان کارِ دولت وحدت ملی نبوده است.
اما بسیار پیشتر از اظهاراتِ شعارزده و ریاکارانۀ آقای کرزی، اظهاراتِ آقای جان کری با واکنشِ گستردۀ شورای ملی و شماری از احزاب سیاسی و جریان‌های سیاسی و مدنی روبه‌رو گردید و رسانه‌ها به نقد و جرحِ این اظهارات پرداختند و نسبت به خطرِ نقضِ حاکمیتِ ملی، سرانِ دولت وحدت ملی را هشدار دادند. حتا شهروندانِ عادیِ کشور نیز به‌سرعت نقدها و اعتراضاتِ جالب و به‌حق‌شان را در این ارتباط، در صفحۀ رُخ‌نمایِ خویش به نمایش گذاشتند و موجی سازنده را در این‌باره در شبکه‌های مجازی به‌راه انداختند.
این‌که آقای کرزی بسیار دیر ولی پُرطمطراق آمده و این حرف‌های گنده‌ را با ترجیع‌بندِ “حاکمیت ملی” و اطلاق واژۀ “افغان” بر همۀ ساکنانِ این سرزمین بر زبان می‌راند، بسیار خنده‌آور و در عینِ حال دردآور است. گویا آقای کرزی فراموش کرده کی است و در کجا ایستاده است؛ بر همین اساس، ما ناچاریم یک بارِ دیگر به وی یادآوری کنیم که او کیست، از کجا آمده و چه دسته‌گُل‌هایی به آب داده و اکنون در کجای تاریخ و حافظۀ جمعیِ ما ایستاده است!
آقای کرزی فراموش نکند که ۱۵ سال پیش، با مداخلۀ نظامیِ خارجی‌ها در کشور و لابیِ برخی سازمان‌های استخباراتی منطقه و جهان به عنوانِ زمامدار بر مردمِ خسته از جنگ و تشنۀ صلحِ افغانستان تحمیل شد و اگر این مداخله یا لابی‌گریِ خارجی نبود، محال بود چنین شخصیتِ ناشناخته و بی‌نفوذ، از خیلِ شخصیت‌های ملی و جهادیِ پُرنفوذ در کنفرانسِ بن، سربلند کند و کم‌کم آیینِ مهتری و سروری بیاموزد.
آقای کرزی به یاد بیاورد که در روزها و ماه‌های آغازینِ ریاستِ خود در کشور، از حضور در میانِ افغانستانی‌ها و افغان‌های هم‌ولایتیِ خود، به‌شدت می‌هراسید و از امریکایی‌ها خواهش کرده بود آن‌ها مسوولیتِ تأمین امنیتِ وی را به عهده بگیرند.
آقای کرزی روزهایی را به یاد بیاورد که با حمایت و مداخلۀ آشکارِ امریکا و هم‌پیمانانش، برنامه‌های قومی و تمامیت‌خواهانۀ خویش در کشور را به پیش می‌راند و در حضیضِ ازخودبیگانه‌گی و اجنبی‌پرستی، منافعِ ملی، حاکمیتِ ملی و همۀ ارزش‌ها و مصالحِ میهنی را به قمار می‌گذاشت و کمر به حذفِ شخصیت‌های ملی و جهادیِ کشور به انحاء مختلف بسته بود.
این آقای کرزی بود که در همۀ انتخابات‌ها و روندهای مدنیِ دورۀ خود، خواهانِ مدیریت/مداخله/جانب‌داریِ خارجی‌ها به نفعِ خویش شد و آن‌جایی که آمالِ خود را برآورده دید، خارجی‌ها را “منجی” خواند و آن‌جایی که منافعش را در خطر دید، خارجی‌ها را متهم به مداخله و سلطه‌گری کرد.
الغرض این‌که: آقای کرزی پاک با مفاهیمی مانند “حاکمیت ملی” و “غرور ملی” بیگانه است و داغِ “بیگانه‌پرستی” بر پیشانی‌اش چون آفتاب هویداست. این ننگ و تبصره به‌تفصیل در حافظۀ جمعیِ مردم افغانستان ثبت می‌باشد؛ از این‌رو به جنابِ ایشان توصیه می‌شود بیهوده زحمت نکشد، حنای او (بیگانه‌ستیزی) دیگر رنگی ندارد، بگذارد افراد و شخصیت‌های واقعی، دل‌سوز و مردمی، حکومت وحدتِ ملی و خارجی‌ها را نصیحت کنند!

اشتراک گذاري با دوستان :