احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:یک شنبه 12 ثور 1395 - ۱۱ ثور ۱۳۹۵
در علم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردار است و در عین حال خود را بیمار میانگارد، «هیپوکندریاک» یا همان «خودبیمارانگار» گویند. تشخیص این حالت زمانی صورت میگیرد که شخص طی حداقل ششماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا میترسد که بیمار باشد. این ترس از بیماری یا ابتلا به نشانههای آن، ناخوشایند است و تأثیر منفی در روند عادی زندهگی روزانه فرد دارد و در نهایت منجر به آزمایشهای کلینیکی یا درمان میشود. حتا ممکن است بیمار موقتاً بپذیرد که توضیح فیزیکی برای علایمی که وی بروز میدهد، وجود ندارد.
اما واقعاً هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط دربارۀ سلامتی، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است. این حالت باید «تشخیص مثبت» داده شود؛ بدین معنا که تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست، بلکه وجود یک اضطراب اغراقآمیز هم باید در فرد تشخیص داده شود.
شیوع خودبیمارانگاری در زنان و مردان یکسان است و در میان همه گروههای سنی و طبقات اجتماعی، ممکن است ظاهر شود. این نوع خودبیمارانگاری در میان دانشجویان رشته پزشکی، شایع است و علت آن آشنایی این افراد با انواع بیماریها و مواجه شدن با آنهاست؛ بناً به محض مشاهده یک نشانه شبیه نشانه موجود در یک بیماری خاص، دچار اضطراب و ترس خاصی میشوند. هیپوکندریازیس غالباً نوعی پاسخ به حالتهای استرس و یا بیماریهای روحی مانند اضطراب و افسردگی است. برای مثال، شخصی ممکن است پس از مرگ یکی از دوستانش در اثر سکته قلبی، مدتها هرگونه احساس درد ناگهانی در قفسه سینه را به معنی وقوع اتفاق مشابه برای خود تصور کند.
به هرحال، زمانی که انسان دچار اضطراب روحی است، نشانههای جسمانی نیز بروز خواهند کرد. این نوع هیپوکندریازیس، معمولاً موقتی و گذراست؛ اما برخی افراد با نوع طولانیتر آن روبهرو هستند که غالباً از زمان کودکی به آن مبتلا بودهاند. این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بودهاند و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری، به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است. آنها بیماری را دستاویزی برای رهایی از کارهایی که باعث نگرانیشان میشود، قرار میدهند و زمان و هزینه زیادی را برای دیدن داکتران صرف میکنند.
علایم فیزیکی همیشه موجود اند، اما ممکن است عادی باشند (مانند سردرد، درد شکم، سرگیجی، بیاشتهایی و…) که به غلط، خطرناکتر از آنچه هستند، تفسیر میشوند. نشانههای جسمی ممکن است متغیر یا ثابت و نیز میتوانند مبهم یا کاملاً اختصاصی باشند، هرچند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی، ممکن است کاملاً از بین نرود. به هر حال، بیمار مبتلا به هیپوکندریا میتواند دریابد که دچار اضطراب است و بیماری جدی جسمی ندارد و به تدریج از اضطراب خود بکاهد.
فرد با دانستن این مطلب که خودبیمار انگار است و واقعاً مبتلا به بیماری خاصی نیست، شفا نمییابد، اما این آگاهی اولین قدم است. زمانی که خودبیمار انگاری در اثر یک رویداد مهم در زندهگی فرد بروز میکند (برای مثال از دست دادن عزیزان) درمان به زمان کمتری نیاز دارد تا اینکه شخص همواره در مورد وجود یک بیماری جسمی، دچار ترس و اضطراب بوده باشد. انواع موقتی هیپوکندریا که در اثر اتفاقات ناگهانی روی میدهد، معمولاً با مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضد اضطراب قابل درمان است؛ اما در مورد گروه دوم که دیرزمانی است از این ترس و نگرانیها رنج میبرند، معمولاً پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند، چرا که همواره فهرستی از علایم را یادآور میشوند که آزمایشها، عدم وجود بیماری مربوط به آنها را تأیید میکنند و این اشخاص به هیچوجه به مرحله اطمینان کامل از سلامتی خود نمیرسند.
به هر حال، آنچه مسلم است در صورت بروز ناراحتیهای جسمی، مراجعه به پزشک متخصص و در صورت لزوم انجام آزمایشها، بهترین راه برای مطمین شدن از احتمال وجود یا عدم وجود بیماری است و در صورت بروز نگرانیهای افراطی و ترس از بیماری نیز، کسب راهنمایی و مشاوره و احتمالاً مصرف داروهای ضد اضطراب به تجویز پزشک، اجتنابناپذیر است.
Comments are closed.