احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:حبیب داستانی/ دوشنبه 10 جوزا 1395 - ۰۹ جوزا ۱۳۹۵
شعلۀ آتش در اثر ترکیب گاز درونِ مواد با آکسیجن هوا به وجود میآید؛ ولی برخی از کیمیادانهای قدیم فکر میکردند که یک چیز نامریی در ذغال یا نفت وجود دارد که به هنگام آتشگرفتن به صورت شعله خارج میگردد و بر آن اسمهایی مانند “سولفور” میگذاشتند. این نظریه کمکم هوادارانِ زیادی پیدا کرد و دانشمندان زیادی آن را تأیید کردند و آن مادۀ نامریی را “فلوژستون”۱ نام نهادند. ۲
سایر هوادارانِ این نظریه معتقد بودند که چون آهن را به وسیلۀ حرارت بسوزانیم، فلوژستونِ آن خارج شده و بقیه به صورت زنگ بهجای میماند و نیز در مورد گوگرد میگفتند: “اگر گوگرد را بسوزانیم، فلوژستون آن خارج شده، گاز بیرنگی که در واقع همان گوگرد بیفلوژستون است، باقی میماند.”
“لاوازیه۳” که یکی از پایهگذاران علم کیمیای جدید است، سخنان استاد خود، روئل و دانشمندان قبل را مورد مطالعه قرار داد و در پیرامون آن دقت کرد تا اینکه متوجّه شد که اعتقاد به وجود فلوژستون، اساسی ندارد.
او در سال ۱۷۷۲، قطعهسربی را با نور خورشید (که به وسیلۀ یک عدسی متمرکز شده بود) سوزاند و ملاحظه کرد که وزنِ آن زیاد شده است. با خود گفت: قستمی از هوا با فلز ترکیب شده و وزنِ آن را افزوده است و اگر فلوژستون وجود داشت، باید وزنِ آن کاسته میشد؛ پس باید تیوری فلوژستون را کنار گذاشت. وی برای تأیید این نظریه اظهار داشت که اگر سربِ سوختهشده را حرارت دهیم، هوای جذبشده را پس میدهد و دوباره به سرب تبدیل میشود.
همچنین در سال ۱۷۷۶، چراغی را به مدت ۱۲ روز زیر ظرفی پر از جیوه قرار داد. طولی نکشید که پوستۀ نازکِ قرمزرنگی، سطح جیوه را پوشاند. لاوازیه دریافت که هوای داخل ظرف، دیگر قابلیت تنفس ندارد و باز با خود گفت: حتماً قسمتی از هوای داخل ظرف با جیوه ترکیب شده که این پوستۀ قرمزرنگ را بهوجود آورده است و برای تأیید گفتار خود، پوستۀ قرمز را جدا کرده و حرارت داد و مشاهده کرد که از آن گازی خارج میشود که قابلتنفس است. بالاخره او نتیجه گرفت که به هنگام سوختن جیوه، چیزی از آن خارج نمیشود؛ بلکه در هوا گازی است که با جیوه ترکیب گردیده و تولید اکسیدجیوه میکند و او این گاز را “آکسیجن” نامید.
لاوازیه با صراحت اظهار داشت که مسالۀ فلوژستون حقیقت ندارد و در ضمن فعل و انفعالات کیمیایی، همواره وزن مجموع اجسامی که وارد عمل میشوند، با وزن موادی که بهدست میآیند، برابر است و به عبارت دیگر، چیزی از بین نرفته و چیزی نیز اضافه نمیگردد. ۴
بدین ترتیب، نظریۀ فلوژستون، هواداران خود را از دست داد و امروزه ما میدانیم که شعلهورشدنِ آتش و نفت به علّت ترکیب آنها با آکسیجن صورت میگیرد، نه آنکه مادهیی نامریی به صورت شعله از آن خارج شود.
در هر صورت، سیر تاریخی تیوری فلوژستون و نظریۀ لاوازیه روشن میکند که مقصود لاوازیه از جملۀ “چیزی از بین نرفته و چیزی نیز اضافه نمیگردد” آن است که در فعل و انفعالات کیمیایی چیزی از بین نمیرود و چیزی اضافه نمیشود و این نظریه، کاری با اصل پیدایش موجودات و آفرینش که یک مسالۀ فلسفی است، ندارد.
ولی متأسفانه برخی پنداشتهاند که لاوازیه میخواهد یک مطلب فلسفی بگوید. پس گفتهاند: “مسالۀ پیدایش و خلقت با قانون لاوازیه نمیسازد؛ زیرا او میگوید: “هیچ چیز به وجود نمیآید و هیچ چیز از بین نمیرود.” پس چهگونه ممکن است چیزی آفریده شده باشد؟”، در صورتی که با توجه به سیر تاریخی تیوری فلوژستون و قانون لاوازیه، روشن است که نظر او تنها در مورد فعل و انفعالاتِ کیمیایی است که در جهان حاضر صورت میگیرد و اما اینکه جهان آفریده شده است یا از ابتدا به همین حالت موجود بوده، یک مسالۀ فلسفیست که قانون لاوازیه نسبت به آن کاملاً ساکت است؛ پس عقیده به اینکه خداوند جهان را آفرید، با قانون لاوازیه هیچگونه منافاتی ندارد.
بنابراین، هنگام فرا گرفتن تیوریهای علمی و نظرات دانشمندان، باید با دیدی عمیق و دقّتی کافی در گفتۀ آنها نگریست و در مورد آنها با افراد مطلع و مطمین گفتوگو کرد تا حقیقت روشن شود و در اثر سهلانگاری، مسألههای اعتقادی، مورد شبهه و اشکال قرار نگیرند.
علاوه بر این، ما نباید بدون آگاهی همهجانبه، تسلیم یک تیوری شویم و آن را مانند حقیقتهای ثابت علمی تصور کنیم. چه بسا نظریههایی که قرنها دانشمندان از آنها پشتیبانی میکردند؛ ولی یکباره از بین رفت و اثری از آنها باقی نماند؛ حتا امروزه قانون لاوازیه نیز صورت قبلیِ خود (اصل بقای ماده) را از دست داده و به صورت “قانون بقای ماده و انرژی” درآمده است؛ یعنی به عنوان مثال، اگر ۸ گرم آکسیجن را با ۱ گرم هایدروجن ترکیب کنیم، طبق قانون لاوازیه باید ۹ گرم آب به وجود آید، در صورتی که امروزه با محاسبات جدید معلوم میشود که مقدار بسیار ناچیزی از ماده به صورت انرژی حرارتی ظاهر شده و مقدار آبِ بهدستآمده، کمتر از ۹ گرم است.
پینوشتها:
۱ـ Phlogiston
۲ـ دانشمندی به نام “اشتاهل” (Stahl) یک کیمیادان و زیستشناس آلمانی بود که در سال ۱۶۶۰ متولد شد و در سال ۱۶۹۴ استاد دانشگاه هال گردید و در سال ۱۷۳۴ درگذشت. او گفت: “مادۀ فرّاری به نام فلوژستون (که همان اصل و روح آتش است) در نهاد مواد سوختنی وجود دارد که در هنگام سوختن، به صورت شعله از آنها خارج میشود.” و توضیح داد که “علّت اینکه چوب، ذغال، و روغن خیلی زود میسوزند، این است که در آنها مقدار بیشتری فلوژستون وجود دارد؛ اما این ماده در فلزات کمتر است.” (کتاب تاریخ علوم پییر روسو، چاپ چهارم، صفحههای ۳۰۳ و ۳۰۴). یکی از کیمیادانهای بزرگ به نام “روئل” (Rouelle) که در سال ۱۷۰۳ متولد و در سال ۱۷۷۰ وفات یافت نیز این نظر را قبول داشت و در راه اثباتِ آن بسیار کوشش میکرد.
۳ـ Lavoisier دانشمندی فرانسوی است که در سال ۱۷۴۳ متولد شد و در سال ۱۷۹۴ وفات یافت.
۴ـ Rien ne pere. etrien ne secree.
Comments are closed.