احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





حلقه به پاکستان تنگ می‌شود

گزارشگر:محمد طاهری/ شنبه 22 جوزا 1395 - ۲۱ جوزا ۱۳۹۵

شاید هیچ چیزی نگران‌کننده‌تر از داشتن یک همسایه بدخواه نباشد. در طول سه دهه، همه ما أفغان‌ها شاهد بودیم که پاکستان در همسایگی جنوبی، بدخواهی ما را به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم همیشه ابراز داشته است. پاکستان در منظر جامعه جهانی همیشه از یک افغانستان قوی حمایت می‌کند، در عین حالی که در مسایل مابین دو کشور، خواهان یک افغانستان ضعیف و درهم‌شکسته بوده است.
mandegar-3در عین حالی که در نقطه استراتژیکی مابین جنوب آسیا و مرکز آسیا قرار داریم، ولی راه نداشتن افغانستان به آبهای آزاد جهان، یک مشکل عمده به‌حساب می‌آید و با همسایگی کشوری مانند پاکستان، این مشکل به یک معزل تبدیل شده است. حالا که أفغان‌ها می‌خواهند برای آینده خود و به اصطلاح دهه تحول و دهه‌های پس از تحول برنامه‌ریزی بکنند، نیاز به روابط گسترده تجاری و صادرات و واردات با کشورهای قدرتمندتر دارد. از این منظر، بزرگترین مشکل کشور، محاط به خشکی بودن افغانستان است.
تاجران و صنعت‌کاران ما از تبعیض‌های گسترده‌یی که در خود بندر کراچی و یا در شاه‌راه‌های پاکستان شامل حال اجناس و مال‌شان می‌شد، همیشه شکایت داشتند. اما دولت توان چانه‌زنی با پاکستان را نداشت و مجبور به امتیازدهی بودیم. حالا از این مساله جنجال برانگیز مابین دو کشور اگر به سمت ایران برویم، بندر چابهار در درجه اول، برای أفغان‌ها از این منظر، یک نقطه استراتژیک است. این که ما چقدر می‌توانیم از بندر چابهار به‌عنوان یک اهرم فشار بر علیه سیاست‌های تبعیض‌آمیز پاکستان استفاده کنیم، نیاز به یک مدیریت قوی در وزارت تجارت و اتاق‌های تجارت دارد که در طول زمان، مشخص خواهد شد.
در سال‌های گذشته تنها راه ما، پاکستان و بندر کراچی بود. پاکستان و بندر کراچی مشکلات عمده‌ای داشتند که تقریبا هزینه و ریسک تجارت را تا درصد بالایی افزایش می‌دادند. وجود ناامنی در درجه اول، که گاهی توسط دزدان مسلح و یا جنگجویان شورشی اتفاق می‌افتاد، راه پاکستان را بسیار خطرناک می‌کرد. مشکل دیگری که سد تجارت با پاکستان بود، این است که یک برنامه و پلان مشخص و چارچوب قانونی از طرف دولت پاکستان وجود نداشت. دولت پاکستان هر زمان که می‌خواست و هر دلیلی را که مشخصا برای گروهی در داخل پاکستان قانع‌کننده می‌دید، از طریق بستن راه‌های خود بر روی تاجران افغان و هندی، عرصه را برای تجارت دو کشور تنگ می‌کرد. از این طریق پاکستان همیشه بر دولت افغانستان و متقابلا هند، فشار آورده و امتیاز گرفته است.
مهمترین دلیل سرمایه‌گذاری دو کشور افغانستان و هند در چابهار همین مساله است. از این دیدگاه، بندر چابهار قدرت مانور پاکستان را کاهش می‌دهد و حتی ممکن است به صفر برساند؛ چون دیگر هند و افغانستان نیازی به پاکستان ندارند.
از اطلاعات خوبی که حالا به گوش می‌رسد، این است که افغانستان از طریق آسیای میانه و روسیه به آبهای مدیترانه نیز وصل خواهد شد. اگرچه راه بسیار طولانی است، اما وجود گزینه سوم مطمینا همانند گزینه دوم، راه‌های بدیل و کشورهای بیشتری را در دسترس تجارت با ما قرار می‌دهد.
اما بندر چابهار، گزینه شماره دوم افغانستان، موضوعی بسا خوشایند است. و بدون شک، دارای مفاد فراوان برای همه‌ی طرف‌های مساله است. هر سه کشور ایران، افغانستان و هند به‌خوبی از این مساله آگاه هستند. سران دولتی هر سه کشور ذکر شده، برای استفاده از بندر چابهار اراده سیاسی و اقتصادی قوی دارند و این در عین حال بدخواهی دولت پاکستان را نشان می‌دهد که چگونه سدی برای راه کشورهای همسایه خود شده بود. مطمینا حالا آنها هم فهمیده‌اند که روابط منطقه‌ای ما در حال گسترش بوده و تغییرات گسترده‌ای در حال انجام است و اگر کشوری بخواهد در مقابل همسایگان خود بهانه‌گیری و مشکل‌تراشی بکند، از رقابت‌های اقتصادی و تجاری عقب خواهد افتاد و چه بسا از معادلات بیرون فرستاده می‌شود.
حالا که بندر چابهار با این همه اراده و عزم جدی و تبلیغات کلان راه افتاد و قراردادها امضا شد، باید این را هم در نظر داشت که این راه به یک مسیر مطمئن برای افغانستان و هند تبدیل شود و همچون پاکستان که هر روز و به هر بهانه‌‌ای به منظور فشار بر دولت افغانستان از راه‌های مواصلاتی خود استفاده می‌کرد، از جانب ایران تکرار نگردد. تقاضای افغانستان از ایران همچون ایجاد تسهیلات برای تاجران افغان، تامین امنیت راه و همچنین جلوگیری از بسته شدن راه چابهار توسط هیچ گروه خاصی می‌باشد.
بندر چابهار با توجه به پتانسیلی که دارد، می‌تواند به یکی از قطب‌های ترانزیتی جهان تبدیل شود. این بندر در شهر جنوبی ولایت سیستان و بلوچستان ایران قرار دارد و ظرفیت سرمایه‌گذاری کلانی را داراست. لنگرگاه این بندر، قابلیت پهلوگیری کشتی‌های بزرگ تجاری جهان را دارد و از مناطق مهم تجاری ایران محسوب می‌شود. بسیاری از کارشناسان مسایل اقتصادی کشور نیز متفق‌النظر هستند و می‌‌گویند که استفاده از بندر چابهار ایران علاوه بر این که برای تجارت افغانستان، سهولت خوبی را فراهم می‌کند، پیام سیاسی آن مهمتر از پیام اقتصادی آن است. و این پیام به دولت پاکستان این هست که نباید با همسایه‌های خود با دیدگاه خصمانه، برخورد نماید.
موضوع بندر چابهار هم به همین سادگی طرح‌ریزی نشده و از ده سال به این طرف، مورد بحث مقام‌های دولتی افغانستان، ایران و هند بوده تا این که چند روز پیش نقطه پایانی به هر نوع گمانه‌زنی و شروعی بر همکاری سیاسی و اقتصادی منطقوی زده شد.
به‌نظر می‌رسد که دولت هند بیش از چهارصد میلیون دالر امریکایی را برای بهبود مسایل تخنیکی بندر چابهار مصرف می‌کند تا از این بندر در تمام فصل سال و به‌خصوص زمستان، استفاده شود. همچنین این را هم باید دانست که شهر چابهار یکی از شهرهای جنوب شرقی ایران و هم‌مرز با پاکستان بوده که تنها بندر اقیانوسی این کشور می‌باشد و در کرانه دریای عمان و اقیانوس هند قرار دارد. لنگرگاه آن قابلیت پهلوگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما را دارد و از مناطق آزاد بازرگانی ایران است.
هم‌زمان افتتاح بند سلما و به‌دنبال آن امضای قرارداد توسعه و افزایش ظرفیت بند کجکی، خبرهای خوبی برای کشور ما است، اما نمی‌تواند خبر خوبی برای کشورهای همسایه ما که از آب‌های افغانستان استفاده می‌کنند، باشد.
حالا که ما از یک دستاور کلان منطقوی صحبت می‌کنیم، باید این را در نظر داشت که رابطه خوب با همسایه‌ها، همیشه باید جزو یکی از استراتژی‌های افغانستان برای برنامه‌ریزی‌های طولانی‌مدت کشور قرار گیرد. بندر چابهار فقط یکی از نمونه‌هایی است که می‌توان در زیر سایه داشتن روابط خوب با همسایه‌ها داشت.
داشتن روابط خوب در عین حال با پاکستان و کشورهای همسایه شمالی افغانستان و چین، همیشه منفعت‌های زیادی را برای همه کشورهای منطقه و به ویژه افغانستان دارد که به محکم‌تر شدن روابط و در نتیجه ایجاد امنیت سرمایه‌گذاری خواهد انجامید که رشد اقتصادی را در پی خواهد داشت.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.