احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دکتر میرویس بلخی/ دوشنبه 31 جوزا 1395 - ۳۰ جوزا ۱۳۹۵
پس از فروپاشی سیستم استعماری امرپیالیسم جهانی و ظهور دولت ملتهای جدید در آسیا و افریقا که در آن میراث استعمار تاثر فراوان گذاشت، دولتهای جدید با پشتیبانی همین راهکارهای سیاسی استعماری به دنبال تحکیم قدرت برای بقای تمامیت ارضی و سیاست تهاجمی به منظور منافع امنیتی و اقتصادی بر کشورهای همسایه و دور تر که در حد توان بود، پرداخت. هم در این زمان بود که شارلاتانهای بسیاری برای تحقق برنامههای دفاعی و تهاجمی در سیاست این کشورها ظاهر شدند که با سیاستهای «ماکیاولیسم» بهره برداری سو از همه ظرفیتهای خوب بشری برای بقای دولت، افکار عامه را در دو راهی قرار داده و تداوم حکام ظالم و مستبد و سیاستهای نا بشری آنان را حفظ کرده اند.
پاکستان در چنین زمینه جایگاه کمتری ندارد. در چهار دهه جنگ در افغانستان و دشمنی دراز مدت و تاریخی با هند، این کشور را در همه برهههای این تاریخ، فرصت داده است که برای سیاست دفاعی با هند و سیاست تهاجمی علیه افغانستان، چهرههای روباه صفت را در صحنه سیاسی پیشکش کرده و به نامهای مختلف منفعت اسلام و منفعت منطقه بر مردم دیگر تحمیل کرده است که تا شناسایی چهره واقعی آنان، زمان گذشته است و آن چهرهها در حاشیه قرار میگیرند. آن زمان است که نویسندگان و تحلیلگران ما قلمفرسایی نموده و به نقد و رد آرایی آنان میپردازند و به این گونه چند دهه دیگر افکار نسل جوان را مصروف این ادبیات بازی مینمایند که شارلاتان دیگری در فضای آرام و امنیت به دنبال شکل دادن افکار تازه میشود.
زید حامد، یکی از این چهرههای به ظاهر دلسوز برای جهان اسلام و افغانستان است. او در مناظرات تلویزیونی و نشستهای علمی چنان با نتاقضات سخن میگوید که خودش بدون شک میداند، با سخنان دو رویه و دو سویه خودش، از یک طرف تحت عنوان « تکمیل پاکستان « که بر آرای و اندیشههای حکیم مشرق زمین، اقبال لاهوری آن را بنا مینهد، مسلمانان و مردم عوام در پاکستان را در برابر هند میشوراند و از طرف دیگر داعییه « اسلام خواهی « را سر میدهد تا تندروهای افراطی و مسلمانان با احساس را در خدمت ارتش پاکستان قرار داده و به عنوان مهرههای استراتیژیک از آنها استفاده کند.
نام کامل او سید زید الزمان حامد است که در ۱۹۶۴ در کراچی در یک خانواده نظامی تولد شده است. پدرش زمان حامد در ارتش پاکستان خدمت کرده و بسیار پسانها از وظیفه تقاوت کرده است. زید پس از پایان تحصیل در رشته کمپوتر از دانشگاه کراچی، به عنوان چهره مطبوعاتی ظهور کرده و توجه سیاست گذاران پاکستان قرار داد و برای ارتش پاکستان خدمتهای بزرگی انجام میدهد. او به گفته خودش، از تحلیلگران مسائل منطقه و به ویژه مسائل افغانستان است. زید ادعا دارد که در جهاد افغانستان در سالهای ۸۰ میلادی سهیم بوده و بنا در این اواخر دست نویسهای خود را نیز تحت عنوان « از دریای آمو تا دریای سند « به چاپ میرساند. او در حال حاضر رئیس مرکز مطالعات « براس تاکس « و د رعین حال ژورنالیست مطرح در تلویزیون « نیوز ۱» در پاکستان است که شبها راس ساعت ۸:۰۰ به وقت پاکستان نشر میشود.
این بود چند سر بسیار فشرده از زندگی او تا دوستان بدانند که وابستگیهای خانوادگی و کاری وی چه بوده و تا چه حد میتواند برای منافع پاکستان عزیزش مفید باشد. اما منظور ما معرفی پارادوکسهای ملی گرایی و اسلام گرایی وی است که بطور چکیده بیان میکنیم.
زید حامد در نوشتههای خود گاه پاکستان میگوید و گاه اسلام. او با ارئه هویت پاکستانی از یک طرف و هویت جهان اسلامی چنان تناقض در گفته هایش ایجاد کرده است که بسیار به راحتی میشود شناخت که چه میخواهد و نیازی به دقت زیاد نیست و کافیست تا نوشتهها و سخنان او را دنبال کرد. او پاکستان را « مدینه دوم « خطاب کرده و به دنبال « حاکمیت خلفای راشده « در آن است. در مورد پاکستان در قطعنامه به نام پاکستان نوشته است:
« پاکستان امانت مقدس و آسمانی است که به صورت تحقق رویای عشق و علاقه امت اسلامی بوجود آمد. پاکستان اسراری از اسرار خداوند است و به منزله مدینه دوم برای امت پیامبر اکرم (ص) بحساب میآید …..امروز پاکستان در میان کلیه کشورهای اسلامی از همه قدرتمند و عظیم است. اما هنوز این کشور باید به جایگاهی در ملل جهان بدست آورد که سرنوشت این کشور خواهد بود. «
به روشنی دیده میشود که دراین نوشته زیدحامد چه میخواهد بگوید. او در حقیقت سخنان زیر پرده ارتش ائدولوژیک پاکستان را در روی کاغذ اورده و به نام خود ثبت کرده است. سه سخن مشخص در این نوشته است:
۱- پاکستان سر زمین بسیار مقدس و خواست الهی بوده است.
۲- این کشور باید مرکز جهان اسلام به عنوان مدینه حاضر باشد.
۳- پاکستان قدرت بزرگ است و باید جهان اسلام آن را پذیرفته و به قلدری آن گردن بنهند.
این آرمان همان سیاستهای درازمدت ارتش پاکستان و استراتیژیستهای این کشور بوده است که برای شکست شوروی و سپس آمریکا، با سرمایههای هنگفت عربستان سعودی در افغانستان نقشه کشیده بودند که در پی آن خلا رهبری در منطقه ایجاد کنند و با ظرفیت و قدرت سه گانه: سلاح هسته ای، ارتش مقتدر و استخبارات آی اس آی، بازار مشترک جهانی بسازد که در آن اسلام آباد و ریاض باداری کند. اسلام سیاسی پاکستان از همان اول متهم به فساد بود و دانشمند مسلمان، محمد غزالی مصری، در مقدمه کتاب وحدت فکری، فقهی و فرهنگی مسلمانان خاطر نشان ساخته بود که این حکومت به زوال خواهد رسید چون از اسلام به صفت ابزار استفاده کرده است.
او در نوشته «تکمیل پاکستان» دقیقا سیاستهای اسلامستان جنرال حمیدگل و جنرال ضیاالحق را رهنشان قرار داده است که شامل افغانستان نیز میشود. سیاستی که گلبدین حکمیتار در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی به شدت طرفدار آن بود و سیاست « کنفدراسیون افغانستان و پاکستان» را راهکار سیاسی حزب خود قرار داده بود. زید خوب میداند که نام پاکستان ترکیبی از هشت حرف انگلیسی بود که در دهه ۳۰ میلادی توسط رحمت علی چودهری برای پنج منطقه منظور شده بود که در آن « پنجاب، افغانستان، کشمیر، سند، بلوچستان شامل میشد. او در برنامه تکمیل پاکستان، به دنبال این خواب است که روی پرچم پاکستان بر گنبد کاخ سرخ « لال قله» دهلی به اهتزاز در آید. حالانکه این خواب زید حامد به باور خودش و ارتش پاکستان تعبیر ناشدنی است، اما کابل را میشود زیر گامهایی به نام اسلام له کرد. نوشته « از دریای آمو تا دریای سند» نیز این مفکوره وی را نشان میدهد.
تارگاه انترنیتی زید حامد نیز نمادی از یک ملیت گرای واقعی را به نمایش گذاشته است که در آن با کلاه سبز صوفیانه و ریش به قول خودش سنتی، برای یک آینده دور ایستاده و تماشا میکند و در زیر آن نوشته شده است: « ائدولوژی ما اسلام است، هویت ما پاکستان است». شعارهای گلو کلپی که در سالها پیش در ترکیه کهنه شد.
باز وقتی از حرافه گویی پاکستان تمام میشود، به فکر جهان اسلام میافتد. در برنامه مرکز مطالعات استراتیژیک این دعوت را از مسلمانان کرده است:
«Mr. Zaid Hamid welcomes all of you to join hands with BrassTacks and play our role in Islamic Renaissance and Muslim unity through the agency of this God gifted country of Pakistan.»
«آقای زید حامد از همه شما دعوت میکند تا دست به هم داده با همکاری براس تاک نقش خود را برای رنسانس اسلامی و اتحاد اسلامی بازی کنیم. اما از طریق نماینده اسلام، تحفه خدا در زمین، پاکستان».
مطالعه بنده این است که زید حامد نه از اسلام چیزی میداند و نه از ظرفیت پاکستان در منطقه به جز اینکه سیاست پروپاگند را پیش کشیده و چهره خود را در پاکستانی که اسلام گرایان نفوذ پیدا کرده است، مطرح بکند. او در پاسخ به اینکه چرا در سخنان خود استناد به آیات و احادیث پیامبر نمی کنند، گفته بود که چون وقت کم است. در حالیکه پاسخهای بساری از پرسشها را علما در ارائه یک حدیث و یک آیه ارائه میدهد. برای جواب یک سوال نیم ساعت پر گویی میکند اما باز هم وقت کم است. نمی گوید که ذخیره اطلاعاتش از گنجینه قران و حدیث خالی است. نمیداند از این منابع.
او مردی است که جوی پاکستان امروزی که در آن طیفهای فراوان وجود دارند و همه چون هفتاد و دو ملت به هفتاد دو راه میرود و در ظاهر جامعه پراکنده است، این جو او را به شهرت رسانیده است و چون صدها ملای تکفیری و بی خبر از دین در این میدان وارد شده است که قصه آن چنین است:
داستانی در پاکستان در سالهای ۲۰۰۰ بر سر زبانها افتاد که با گرایشهای شارلاتانسم زید حامد بی ربط نیست. در این سال در پاکستان شخصی به نام « یوسف علی» به اتهام ارتداد و ادعای نبوت دستگیر و در دادگاه عالی پاکستان محکوم به اعدام شد. زید حامد خلیفه این پیامبر دروغین بود که در انظار مردم بد نام شد و حلقات اسلامی تعرضاتی را علیه وی به کار اندختند. بعید نیست که زیدحامد برای فرار از این مخمصه و اعاده حیثیت دست بکار شده و مدافع منافع پاکستان و اسلام میشود. تناقض گوییهای ملیتی و پان اسلامی وی مبیین این ادعای من است که میخواسته از دو فاکتور عمده ( پاکستان و اسلام ) برای تحریک احساسات مردم استفاده کرده و خودش را تبرئه نمود. اما این وارخطای به مرادش تمام شد و آهسته آهسته دید که از این طریق میتواند کارهای دیگری نیز انجام داد که امروز ما این کارها را شاهد هستم.
خوانندگان عزیز: این نوشته بسیار فشرده را صرفا برای این نوشتم که اسیر چنین چهرههای چالاک که از اسلام سو استفادههای فردی میکنند، نشویم. باید بدانیم که چه میخواهند و چه میگویند. نظریات این چنینی زید حامد کم نیست و نیاز به نوشتن زیاد دارد.
Comments are closed.