احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 1 سنبله 1395 - ۳۱ اسد ۱۳۹۵
وضعیت سیاسی و نظامیِ کشور در این روزها رنگوبویِ خوشی ندارد. جدال میان ریاست جمهوری و ریاست اجرایی و نیز گسترش حملاتِ طالبان به شمال کشور، نشان میدهد که افغانستان مراحلِ دشواری را پشتِ سر میگذارد. بحث عملی نشدنِ توافقنامۀ سیاسی، جـدیتر شده و سکوت ارگ در برابرِ خواستههای آقای عبدالله، حکایت از آن دارد که هیچ توجهی به اصلاحات و تطبیقِ مفاد توافقنامۀ سیاسی نشده است.
در عین حال، وخامتِ اوضاعِ امنیتی بهخصوص در شمالِ کشور نیز این فهم را به وجود آورده که ناامنیهای اخیر ریشه در بازیهای آقای غنی با عبدالله دارد؛ به این معنا که آقای غنی میخواهد داکتر عبدالله را زیرِ فشارهای نظامی و جنگی، خاموش یا منعطف سازد و به عبارت دیگر، اینکه مطالباتِ داکتر عبدالله را در قیاس با مسایلِ امنیتی و اخبار ناگوارِ جنگ در شمال و جنوب، دستدوم و کماهمیت جلوه دهد. اگر این برداشت و تحلیل درست باشد، در واقع مردمِ افغانستان بلندترین مقامِ کشور را به دیدۀ شک میبینند و برنامههای او را به زیانِ خود میپندارند. در کنار اینکه برقراریِ این نوعِ گمانه میان مردم و زمامدار خطرآفرین است، بیتوجهی به خواستهای ریاست اجرایی و پشتِ پا زدن به توافقنامۀ سیاسی نیز مشکلاتِ بسیار کلانی را پیشِ رویِ جامعه قرار میدهد.
مسلماً این طرزِ فکر که حلقاتی در حکومت با طالبان از نقطهنظرِ قومی و تباری تبانی دارند، در جامعه مطرح است و بهسادهگی هم نمیشود چنین فکری را رد کرد. مسلماً وقتی تنش میان رییسجمهور و رییس اجرایی بیشتر شود، قرینههای بیشتری برای تقویتِ این طرزِ فکر شکل میگیرد و تأثیرِ مخربش را روی حوزههای مختلفِ دولتداری و حکومتداری بهجا میگذارد.
یعنی جدال میان دو رهبرِ دولت وحدت ملی، بهراحتی میتواند به جدال میان اقشارِ جامعه و فروپاشیِ مناسباتِ شهروندی و تقویتِ طالبان منتهی شود. اما علاوه بر این، یک خطرِ بزرگِ دیگر در این جدالها وجود دارد؛ فرصتطلبیِ آتشبیارانِ معرکه که میخواهند از این غایله ماهی قزلآلا صید کنند و ورق را به سودِ خویش برگردانند!
یقیناً منازعۀ ارگ و سپیدار، بسیاری از سیاستمدارانِ متقاعد و ناراضی را از سوراخهایشان بیرون کرده و هر یک به ظنِ خویش میخواهد از این خوان لقمهیی بردارد. یعنی کسی و کسانی وجود دارند که میخواهند بر این آتش بدمند تا شعلۀ افروخته از آن، خرمنِ هر دو رهبر را بسوزاند و مجالِ عرضاندام برای آنها را فراهم آورد.
آقای غنی باید بیش از دیگران، متوجه این خطرات باشد و با خود بیـندیشد که چی میکند و در تختهنردِ چه کسی عرق میریزد. آقای عبدالله نیز باید بفهمد که وضعیت به کدام طرف میرود و چگونه باید در کنار تعقیبِ دادخواهیهایِ بهحقی که دارد، فرصتِ ماهیگیری برای سودجویان را فراهم نیاورد. یقیناً داکتر عبدالله و غنی، همدیگر را خوش ندارند و به چشمِ رقیب و مزاحم به یکدیگر میبینند؛ اما نباید فراموششان شود که شخصیتِ مرموزِ دیگری هم وجود دارد که هر دویِ آنها را خارچشمِ خود و برنامههایش در افغانستان میبیند و از خدا میخواهد این دو چنان بر فرق هم بکوبند که شانسِ جانشینیِ او در دولت میسر گردد.
آقای غنی باید بداند ـ و یا دستکم احتمال دهد ـ کسانی که او را از آدرسِ دوستی تشویق به سبوتاژِ توافقنامۀ سیاسی و دور زدنِ داکتر عبدالله میکنند، در واقع برای آتیۀ خود سرمایهگذاری میکنند؛ آتیهیی که در آن، منازعه میانِ دو رهبر از کنترل خارج شده و وضعیتِ اضطراری حکم میکند که شخصیتی تازه و تیمی نو برای زعامتِ کشور به میـدان آیند و غنی و عبدالله را خانهنشین سازند.
با این اوصاف، به آقای غنی صادقانه توصیه میکنیم که تطبیقِ توافقنامۀ سیاسی، یگانه راه و چارهییست که هم صلاح و فلاحِ کشور را تأمین و هم عزت و آبرویِ هر دو رهبر را حفـظ میکند و هم شرِ فرصتطلبان را به خودشان بازمیگرداند.
Comments are closed.