احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:کاوه احمدی علیآبادی / چهار شنبه 7 میزان 1395 - ۰۶ میزان ۱۳۹۵
بخش نخست/
روح هر دینی در کنه وجود آن، حقیقت است، نه شریعت؛ و این فصل مشترک همۀ ادیان الهی بدون استثنا میباشد. چون شریعت هر دینی با دین دیگر فرق میکند، پس نمیتواند از نفس مشترک ادیان ناشی شده باشد و چنانکه قرآن دین خدا را به صورت مفرد به کار میبرد که راز آن در همین اهمیت نفس مشترکشان نهفته است که چیزی نیست جز حقیقت. مُسلم نیز چنانکه قرآن به کار میبرد، کسی نیست که پدر و مادرش مسلمان باشد یا حتا شهادتین را گفته باشد، مسلم یعنی کسی که تسلیم حق باشد. حق آنقدر مهم است که در ادیان مختلف آن را اسم اعظم خداوند دانستهاند. باز میدانیم که وقتی یهودیان و مسیحیان از پیامبر اسلام دربارۀ دلیل تفاوت شریعت اسلام با آنان میپرسیدند، با وجود آنکه پیامبر اسلام، ادیان آنان را نیز ادیانی الهی میداند، قرآن در پاسخ به ایشان میفرماید که برای هر قومی شریعتی قرار دادیم. دقت کنید، شریعت را به قومیت نسبت میدهد. در حالی که میدانیم، اسلام تفاوتی بین قوم، نژاد و زبان قایل نیست و برای هیچ انسانی بر دیگری برتری قایل نیست، مگر به تقوا و باز نیک میدانیم که رسالت پیامبر اسلام جهانی است و برای قومی خاص نیامده است، از اینجا میتوان نتیجه گرفت که شریعت نه تنها جزو روح دین اسلام یا هر دینی دیگر نیز نیست، که حتا بخش جهانی آن نیز نیست، چون به قومیت متفاوت اقوام مختلف برمیگردد. جایی نیز که دیگران در مورد تفاوت بین اقوام ابراهیمی میپرسند، قرآن به جای دین شرعی به دین فطری ابراهیمی عطف میکند و اینچنین از شریعت میگذرد و بر فطرت حقیقتجوی انسانی انگشت میگذارد.
دین مهر و میتراییسم بر مهر و عطوفت تأکید داشت تا آنکه ظلم و تاریکی آنقدر بیداد کرد که نیاز به منجییی احساس شد تا در غایت ظلم و تاریکی ظهور کند و میترا نیز اینچنین در شب یلدا، یعنی در طولانیترین شب سال ظهور کرد تا نشان دهد که منجی هنگامی میآید که ظلم و تاریکی به غایت خود رسیده باشد و در حالی که دیگر هیچ امیدی نیست، منجی ظاهر میشود. میترا طی رسالت خود بین دوراهیِ سختی رسید: آیا او که پیامبر مهر و روشنایی است، میباید ظلم و تاریکی را نیز نابود سازد و آیا این با مهر و محبت منافات ندارد؟ میترا درمییابد که برای مهر و نیکی به انسانها جایی هست که میبایست ایستاد و ظلم را برنتابید و آن در حقیقت بهخاطر عدالت است. با گذشت زمان دین میترا میشود دستاویزی برای درگیری انسانها با یکدیگر. اشخاصی که خود را برحق و دیگری را ناحق میشمردند. از یک سو، خرافات و اوهام تمامی بدنۀ دین میترایی را فرا گرفته بود و از سویی دیگر، در حد شریعتی که به کشتن و گذاشتن قربانی در قربانگاهها سفارش میکرد، سقوط کرده بود. پس زرتشت آمد. او گفت: نبرد ما با تاریکی (جهل) است، برای نبرد با تاریکی شمشیر نمیکشیم، بل چراغ میافروزیم. او بسیاری از خرافات و اساطیر در دین میترایی را باطل اعلام کرد.
Comments are closed.