نظام مالی دو قطبی؛ رابطه عشق و نفرت

گزارشگر:سه شنبه 13 میزان 1395 - ۱۲ میزان ۱۳۹۵

بخش چهارم و پایانی/

mandegar-3نویسنده: گرگ آی پی
مترجم: جعفر خیرخواهان

اوراق بهادار به پشتوانۀ دارایی و به پشتوانۀ وام رهنی، زهرآلود به نظر می‌رسند، اما این‌طور نیستند. آن‌ها ده‌ها سال است که وجود داشته‌اند. این‌جا چه‌گونه‌گی کار کردن‌شان را آورده‌ایم. فرض کنید یک بانکِ کوچک ۱۰۰ میلیون دالر وام رهنی می‌دهد. بانک می‌تواند آن‌ها را به‌صورت اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی بسته‌بندی کرده و به یک صندوق مستمری بازنشسته‌گی یا به بانک مرکزی خارجی بفروشد. سپس با پول فروش آن‌ها، ۱۰۰ میلیون دالر دیگر وام رهنی بدهد.
وال استریت عادت بدی دارد که در یک ایدۀ خوب زیاده‌روی می‌کند و اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی استثنا نبود. سرمایه‌دارها برای این‌که سرمایه‌گذاران بیش‌تری را به سمت خود بکشانند، اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی را به تکه‌هایی با ویژه‌گی‌های متفاوت تقسیم کردند: برخی از آن‌ها ایمن‌تر بودند، چون که ابتدا بهرۀ پرداخت شده بود و برخی ایمنی کم‌تری داشتند، چون که اگر هر وام رهنی در مجموعه نکول می‎‌شد، آن‌ها سپر بلا می‌شدند. سپس این اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی را گرفته و آن‌ها را با این اوراق بهادار جدید به نام تعهدات بدهی وثیقه‌دار (CDO) ترکیب کردند. سال‌ها قبل پول‌تان را به یک بانک می‌سپردید و بانک آن را به شکل وام رهنی به همسایه‌تان می‌داد. اما اینک شما: پول‌تان را در یک صندوق بازنشسته‌گی می‌گذارید/ که یکی از شرکای یک صندوق پوشش ریسک (هجینگ) است/ که آن صندوق یک تعهد وام وثیقه دار می خرد/ و بابت آن یک اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی نگه می دارد/ که این اوراق بهادار را یک بانک بسته‌بندی کرده است/ از محل وام‌های رهنی که از دلال این نوع وام‌ها به دست آورده بود/ که آن دلال وام اولیه را به همسایۀ شما داد. آیا توانستید همۀ اینها را درک کنید؟ طبعاً احساس بدی ندارید، لااقل نه آن‌قدر بد که برخی از خبره‌ترین سرمایه‌گذاران جهان داشتند. با توجه به این‌که تعداد زیادی گام برداشته شده بود، بیش‌تر سرمایه‌گذاران چیز زیادی دربارۀ این‌که چه کسی نهایتاً وام داد، نمی‌دانستند و وظیفۀ شناسایی همه‌جانبۀ سوابق مشتری خود را صرفاً به نهادهای رتبه‌بندی اعتبار برون‌سپاری کردند. این نهادها در عوض فکر کردند که این اوراق بهادار ارزش رتبه‌بندی بالایی دارند؛ زیرا محاسبات اشتباهی در این‌باره کردند که قیمت خانه احتمال دارد چه‌قدر سقوط کند و چه‌قدر از این وام‌ها نکول خواهد شد. بچۀ نوجوان فاینانس ابزار مشتقۀ یکی از شرورترین و پراتهام‌ترین بخش‌های نظام مالی است که در عین حال کم‌تر اتفاق نظری دربارۀ آن وجود دارد. این ابزار، بچۀ نوجوان فاینانس است، پرجنب‌وجوش و سرشار از توانایی، اما هنگامی که خودرو (موتر) درب و داغان می‌شود، نخستین انگشت اتهام به سوی او نشانه می‌رود.
ابزار مشتقه یک قرارداد است که ارزش آن از قیمت یا تضمین چیز دیگری مثل نرخ بهره، نرخ ارز، شاخص سهام یا کالا به دست می‌آید. نخستین ابزار مشتقه برای کالاهای کشاورزی ساخته شد. یک کشاورز که با تهیه‌کنندۀ مواد غذایی به قراردادی تعهدآور می‌رسید که غلات خود را به همان تهیه‌کنندۀ شش‌ماه بعد بفروشد، ارزش فروش‌های آینده را محبوس می‌کرد. اکنون یک شرکت امریکایی که برنامه‌ریزی کرده است تا قطعات را تحویل یک مشتری اروپایی بدهد، از ابزار مشتقه برای محبوس کردن امروز ارزش یوروهایی که در دورۀ شش‌ماهه دریافت خواهد کرد، استفاده می‌کند. فرض کنیم شما یک وام ۱۰ ساله می‌خواهید، اما بانک شما ترجیح می‌دهد که وام یک‌ساله بدهد. بانک می‌تواند وام ۱۰ ساله را برای شما کارسازی کند، سپس از سواپ نرخ بهره استفاده کند که آن را شبیه به وام یک‌ساله می‌سازد. سواپ‌های ارزی و نرخ بهره، از دستۀ دانش آموزان سربه‌راه و اول‌نمره مشتقات هستند که تقریباً هرگز باعث مشکل نمی‌شوند. سواپ‌های نکول اعتبار اسکیت‌سوارهای خال‌کوبی شده‌یی هستند که هر لحظه ضربان قلب ناظم مکتب را بالا می‌برند. ایدۀ سواپ نکول اعتبار به نظر کاملاً بی‌ضرر می‌رسد. فرض کنید که یک وام ۱۰۰ دالری به برادرتان می‌دهید، اما نگران هستید که وی پول را بازپرداخت نکند. شما به بانک ۵ دالر می‌پردازید با این شرط که اگر برادرتان نکول کرد، بانک به شما ۱۰۰ دالر بپردازد. سواپ نکول اعتبار بنابراین به شما امکان می‌دهد که وام‌تان را هجینگ کنید. مشکل این‌جا است که با چنین کاری، دلیل کم‌تری دارید که بخواهید دربارۀ وام دادن به برادرتان دقت کنید. بنابراین سواپ نکول اعتباری، یکی از دلایلی است که این‌همه وام‌های لاوصول به وجود آمد.
ابزار مشتقه به حدی رشد کرده است که باورنکردنی به نظر می‌رسد. بین سال‌های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۹ ارزش ذهنی جهانی آن‌ها هشت برابر رشد کرده و به ۶۱۵ تریلیون دالر رسید. اکنون ارزش ذهنی آن چه‌قدر است؟ فرض می‌کنیم شما با یک نفر قرارداد می‌بندید که برای وام ۱۰۰ دالری وی ۵ درصد بهره بپردازید. ارزش ذهنی قرارداد ۱۰۰ دالر است، اما شما در عمل در معرض فقط ۵ دالر ریسک در سال قرار گرفته‌اید. ارزش ذهنی در این حالت، ریسک واقعی را زیاده نشان می‌دهد.
با همۀ این‌ها رشد این ابزارها خطراتی به بار آورده است. مشتقات تشویق به اهرم مالی می‌کند؛ چون آن‌ها نسبت به همان شرط‌بندی که با پول نقد صورت می‌گیرد، نیاز به پیش‌پرداخت کم‌تری دارند. آن‌ها ناشفاف نیز هستند. یک شرکت می‌داند که چه‌قدر به یک بانک یا دارندۀ اوراق قرضه بدهکار است، اما شاید نداند بر چه تعداد سواپ نکول اعتباری سوار شده است که احتمال نکول دارند. اورنج کانتی، بارینگز بانک و امریکن اینترنشنال گروپ در بالای فهرست سازمان‌هایی بودند که مغز خود را روی مشتقات داغان کردند. متعاقب آن مشتقات، مظنونین اصلی در بیش‌تر نابه‌سامانی‌های بازارها بوده اند. بیمۀ پرتفوی یک تکنیک محبوب هجینگ که از مشتقات شاخص سهام استفاده می‌کند، در سقوط بازار سهام ۱۹۸۷ نقش داشت. بدون توجه به این خطرها، فایدۀ اوراق بهادار به پشتوانۀ دارایی و اوراق بهادار به پشتوانۀ وام رهنی و مشتقات آن‌چنان زیاد است که اصلاً نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. بحران‌ها نوآوری‌های مالی احمقانه را از بین می‌برد، سقوط بازار سهام ۱۹۸۷ بیمۀ پورتفوی را کاملاً نابود کرد و آخرین بحران همین کار را با اوراق بهادار رهنی کرد. اما مشتقات هم‌چنان پابرجا خواهند بود. اگرچه مثل نوجوان‌ها توانایی آن‌ها با نظارت بیش‌تر والدین بهترین رشد را خواهد کرد. منظور این‌که آن‌ها به میزان زیادی سرمایه و نقدینه‌گی و هرجا که ممکن باشد شفافیت در بازار باز از قبیل یک بورس عمومی به‌جای یک اتاق معاملۀ خصوصی نیاز دارند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.